مهدی بهنیافر
چکیده
زمینۀ اصلی این پژوهش بررسی روش دکارت در معرفت به عالم محسوس و نسبت آن با آرمان اصلموضوعی معرفت است. با فاصلهگرفتن از این ایراد که دکارت در شناخت عالم مادی از روش اصلموضوعی عدول کرده، استدلال کردهام که وی، از جمله در این عرصه، با توسعۀ قواعد تبدیل و استنتاجی دستگاه معرفت و شکستن انحصار قیاس، همچنان به روش اصلموضوعی در تأسیس ...
بیشتر
زمینۀ اصلی این پژوهش بررسی روش دکارت در معرفت به عالم محسوس و نسبت آن با آرمان اصلموضوعی معرفت است. با فاصلهگرفتن از این ایراد که دکارت در شناخت عالم مادی از روش اصلموضوعی عدول کرده، استدلال کردهام که وی، از جمله در این عرصه، با توسعۀ قواعد تبدیل و استنتاجی دستگاه معرفت و شکستن انحصار قیاس، همچنان به روش اصلموضوعی در تأسیس درخت معرفت پایبند مانده است. یکی از مهمترین قواعد استنتاج غیرقیاسی توسعهیافته در کار او روشی است که امروزه با عنوان استنتاج بهترین تبیین شناخته میشود. با تحلیل اسنادی نشان دادهام که افزون بر صورتبندی پایۀ استنتاج بهترین تبیین، صورتبندی گستردۀ آن هم در طرح اولیهای مانند گفتار در روش و هم در بخشهای تجربی اصول فلسفه به وضوح قابل رهگیری است. مطالعۀ این توسعۀ قواعد استنتاجی در کار دکارت، نه تنها برخی ابعاد ایدۀ مهم و دورانساز او مبنی بر جایگزینی روش بهجای منطق را روشن میسازد بلکه الگویی برای جمع میان معرفت تجربی با روش اصلموضوعی بهدست میدهد که بهویژه الهام بخش شناخت و مواجهۀ عقلانی با رخدادهای خلّاق و نوشوندۀ تجربی و انسانی است و بر پایۀ آن میتوان روزنهای بهسوی خروج از آنارشی معرفتی و حتی آنارشی ارزشی در این قبیل عرصهها گشود.
کامران پاک نژاد راسخی؛ ایرج داداشی؛ مرتضی بابک معین؛ امیر مازیار
چکیده
رویکرد سیستمی فقط شامل ارگانیسمهای زنده نبوده و طیف وسیعی از سیستمهای فرهنگی مانند زبان و همچنین رفتارهای اجتماعی در جوامع انسانی را نیز شامل میشود، پژوهشهای بینارشتهای گستردهای در حوزه علوم اجتماعی و مطالعات فرهنگی با هدف استفاده از الگوهای رفتاری سیستمهای زنده، برای مطالعه الگوی تحولات در سطح عناصر فرهنگی انجام شده ...
بیشتر
رویکرد سیستمی فقط شامل ارگانیسمهای زنده نبوده و طیف وسیعی از سیستمهای فرهنگی مانند زبان و همچنین رفتارهای اجتماعی در جوامع انسانی را نیز شامل میشود، پژوهشهای بینارشتهای گستردهای در حوزه علوم اجتماعی و مطالعات فرهنگی با هدف استفاده از الگوهای رفتاری سیستمهای زنده، برای مطالعه الگوی تحولات در سطح عناصر فرهنگی انجام شده است، که نشان میدهد سیستمهای پیچیده در ابعادی کلان دارای الگوها و رفتارهای مشابهی هستند. پیرو چنین پژوهشهایی، در این مقاله نیز با رویکردی سیستمی به روش پژوهشهای کیفی، ابتدا به تحلیل مشابهتها و تفاوتهای الگوهای تکثیر در سطح زیستی با چگونگی تکثیر و نشر عناصر اطلاعاتی/ معنایی در سطح فرهنگی پرداخته، سپس به تعمیم نتایج آن در سطح سیستمهای نشانهای – با تاکید بر نمادها و نشانههای هنری - در دو بُعد معنایی و ریختی میپردازیم. در این پژوهش مشاهده میشود که ویژگیهای دو راهبرد تکثیر در طبیعت به نام r-selection و k-selection در بُعدی کلان در چگونگی تکثیر نمادها و نشانههای هنری در سطح فرهنگی نیز قابل تعمیم است، گرچه در جزییات تفاوتهای آشکاری نیز وجود دارد. در نظر گرفتن چنین شباهتهایی در چگونگی الگوهای تکثیر میتواند با زاویه دیدی بینارشتهای و متفاوت از تحلیلهای رایج، منجر به درکی متفاوت از چرایی برخی تحولات در میزان تکثیر و توسعه سیستمهای نشانهای در سطح جوامع مختلف شود.
آزاده دوست الهی؛ مصطفی تقوی؛ سیدعلی صمدی
دوره 11، شماره 21 ، خرداد 1400، صفحه 47-62
چکیده
چکیدهدر این مقاله با استفاده از نظریهی درخت تغییر مفهومی تاگارد در پیِ تبیین افزایش تعداد افرادِ دارای «اختلالات طیف اُتیسم» هستیم. در نگاه اول تبیین افزایش تعداد موردهای این اختلال میتواند ناشی از زیاد شدن واقعی تعداد افراد، بنا به دلایلی که هنوز مشحص نشدهاند، باشد،ِ یا اینکه متخصصان علوم پزشکی به ابزارهای دقیقتری ...
بیشتر
چکیدهدر این مقاله با استفاده از نظریهی درخت تغییر مفهومی تاگارد در پیِ تبیین افزایش تعداد افرادِ دارای «اختلالات طیف اُتیسم» هستیم. در نگاه اول تبیین افزایش تعداد موردهای این اختلال میتواند ناشی از زیاد شدن واقعی تعداد افراد، بنا به دلایلی که هنوز مشحص نشدهاند، باشد،ِ یا اینکه متخصصان علوم پزشکی به ابزارهای دقیقتری برای شناسایی و غربالگری دست پیدا کردهاند. اما این تبیین اولیهی افزایشِ تعدادِ افراد میتواند تبیینهای مکمل هم داشته باشد مانند طبیسازی و تغییر مفهومی. در این مقاله به تبیین تغییر مفهومی میپردازیم؛ به این صورت که افزایش تعداد موارد در اثر تغییرات در مفهوم این اختلال باشد که نتیجه آن شمول افراد جدیدی است که سابقاً در این طیف قرار نمیگرفتند. همچنین به نظریهی درخت تغییر مفهومی پاول تاگارد که وی در آن بر روی تغییر مفهومیِ سلسلهمراتبیِ بیماری سل تحقیق کرده است به عنوان تبیین جایگزین ارجاع داده شده است و با کاربست نظریهی او نشان میدهیم که افزایش تعدادِ مواردِ اختلالات طیف اُتیسم میتواند علاوه بر محتمل بودن افزایش تعداد افراد و دقیقتر شدن ابزارهای پزشکی، ناشی از تغییر مفهومی اُتیسم باشد.
صادق شهریار؛ ایرج نیک سرشت
چکیده
ستارهشناسان در دورههای متأخر نجوم اسلامی بیشتر تحت تأثیر فلسفه طبیعی ابنسینا قرار داشند. بنابراین بر روی استفاده از مبانی فلسفه طبیعی در تئوریهای نجومی متمرکز شدند و همین موضوع باعث نقد به مسأله معدلالمسیر بطلمیوس و ابداع مدلهای جایگزین شد. ریشه ابداع این مدلها را باید در علاقه مسلمانان به قائلشدن طبیعت مادی برای افلاک ...
بیشتر
ستارهشناسان در دورههای متأخر نجوم اسلامی بیشتر تحت تأثیر فلسفه طبیعی ابنسینا قرار داشند. بنابراین بر روی استفاده از مبانی فلسفه طبیعی در تئوریهای نجومی متمرکز شدند و همین موضوع باعث نقد به مسأله معدلالمسیر بطلمیوس و ابداع مدلهای جایگزین شد. ریشه ابداع این مدلها را باید در علاقه مسلمانان به قائلشدن طبیعت مادی برای افلاک و در نتیجه جستوجوی علل پدیدهها در مبانی فلسفی دید. این درحالی است که بطلمیوس از مدلهای خود تنها برای تبیین جهان بهره میبرد و ظاهراَ حداقل در مجسطی بهدنبال یافتن علل حرکات نبود. اعتقادات فلسفی ستارهشناسان درخصوص حرکت افلاک را در مباحث دیگری چون جنس افلاک، بساطت آنها و نوع حرکات آنها میتوان ملاحظه کرد که همگی ریشه درتلاش برای یافتن علل حرکات سیارات و افلاک دارد. علاءالدین علی قوشچی دانشمندی است که در انتهای دوره درخشش نجوم اسلامی سعی در نوعی بازگشت به تبیین پدیدارها بهجای جستوجو در علل مبتنی بر فلسفه طبیعی دارد. دلیل این موضوع را باید در بیاعتمادی به مبانی فلسفی دانست که خود ریشه در تجربیات و نگرشهای خاص قوشچی دارد که در این مقاله به آنها پرداخته خواهد شد.
هادی صمدی
چکیده
از افزودن دادههای علمی جزئینگر در کنار هم میتوان تصاویری عامتر ترسیم کرد. این تصاویر عامتر خود مدلهایی خطاپذیرند که البته میتوانند بهتر از حدسهای تصادفی تصویری از آینده را بنمایانند. در مقالهی حاضر دستهای از یافتههای تجربی در کنار یکدیگر در دفاع از این دعوی قرار گرفتهاند که «همهگیری کووید19 با تسریع تغییراتی ...
بیشتر
از افزودن دادههای علمی جزئینگر در کنار هم میتوان تصاویری عامتر ترسیم کرد. این تصاویر عامتر خود مدلهایی خطاپذیرند که البته میتوانند بهتر از حدسهای تصادفی تصویری از آینده را بنمایانند. در مقالهی حاضر دستهای از یافتههای تجربی در کنار یکدیگر در دفاع از این دعوی قرار گرفتهاند که «همهگیری کووید19 با تسریع تغییراتی که در میکروبیوم انسان در حال رخ دادن است تأثیرات شگرفی بر سلامت جسمی و روانی، هیجانات و شناخت، و روابط اجتماعی انسانها دارد». استدلال اصلی مقاله در دفاع از این دعوی چنین است. ترکیب میکروبیوم بر سلامت جسمی و روانی، هیجانات و شناخت، و روابط اجتماعی انسان تأثیر دارد و بنابراین تغییر در میکروبیوم به تغییر در این جنبهها میانجامد. طی تاریخ تکاملی انسان میکروبیوم تغییر کرده است. در دو سدهی گذشته این روند تغییرات شتاب گرفته است و همهگیری کووید19 میتواند تغییرات بیشتری در میکروبیوم انسانها ایجاد کند. در حمایت از مقدمات استدلال، از میان انبوه دادهها برخی گزینش و عرضه شدهاند.
محمد مهدی صدرفراتی
چکیده
حدود پنجاه سال پیش ارنست مایر (Ernst Mayr) زیست شناس و فیلسوف علم آلمانی در حالی اهمیت زیست شناسی را به فلاسفه علم گوشزد کرد که فلسفه علم به شدت تحت تاثیر فیزیک بود. فیلسوفان علم اندک اندک و با چند دهه تاخیر متوجه این غفلت شدند، اما هنوز اقدامی جدی و همه جانبه برای تجدید نظر در مبانی خود انجام نداده اند. تمرکز این مقاله بر روی مشکلاتی است که ...
بیشتر
حدود پنجاه سال پیش ارنست مایر (Ernst Mayr) زیست شناس و فیلسوف علم آلمانی در حالی اهمیت زیست شناسی را به فلاسفه علم گوشزد کرد که فلسفه علم به شدت تحت تاثیر فیزیک بود. فیلسوفان علم اندک اندک و با چند دهه تاخیر متوجه این غفلت شدند، اما هنوز اقدامی جدی و همه جانبه برای تجدید نظر در مبانی خود انجام نداده اند. تمرکز این مقاله بر روی مشکلاتی است که مثال های علوم زیستی برای درک رایج فیلسوفان علم از زبان دانشمندان ایجاد می کند. تغییرات مفهومِ «هم ساخت» به عنوان یک موردکاوی مورد بررسی قرار خواهد گرفت و نشان داده خواهد شد که حداقل در مورد این مفهوم باور رایج مبنی بر وابستگی مفاهیم علمی به نظریات و یا امکان تعیین مرجع یک مفهوم با مولفه های توصیفی و علّی به شدت مورد تردید است. این مشکلات میطلبد که فلاسفه علم درباره آنچه تاکنون بدان توجه نکرده اند، یا به صورت موضعی سعی در حل و فصل آن کرده اند، تجدید نظر کلی کنند. در این مقاله نشان خواهیم داد که ریشه تمایز زیستشناسی از دیگر علوم، تاریخمندی موضوع مورد مطالعه آن است.
احمد فضلی نژاد
چکیده
شیوع بیماریهای همه گیر و چگونگی رویارویی و شیوه مقابله با این بیماریها در شناخت روند تحولات تاریخ اجتماعیدارای اهمیت بسیاری است. جوامع اسلامی در سرزمینهای مدیترانه شرقی دارای اشتراکات زیادی از نظر جغرافیایی،تاریخی و فرهنگی بوده اند. از همان آغاز ظهور اسلام و طی فتوحات مسلمانان و سپس در سراسر دوران حکومت امویانهمواره یکی از دشواریهای ...
بیشتر
شیوع بیماریهای همه گیر و چگونگی رویارویی و شیوه مقابله با این بیماریها در شناخت روند تحولات تاریخ اجتماعیدارای اهمیت بسیاری است. جوامع اسلامی در سرزمینهای مدیترانه شرقی دارای اشتراکات زیادی از نظر جغرافیایی،تاریخی و فرهنگی بوده اند. از همان آغاز ظهور اسلام و طی فتوحات مسلمانان و سپس در سراسر دوران حکومت امویانهمواره یکی از دشواریهای جوامع اسلامی در مدیترانه شرقی شیوع نابهنگام طاعون و تلفات سنگین و پیامدهای گستردهناشی از آن بود. یافته های پژوهش نشان میدهد که شیوع بیماری طاعون معروف به طاعون ژوستینین در اواخر دورهباستان در دو امپراتوری روم و ایران و انتقال آن به دوره اسلامی، مسلمانان را در سرزمینهای فتح شده با مسائل تازه ایمواجه ساخت و پیامدهای گسترده ای بر تحولات سده های نخستین اسلامی داشت. در پژوهش حاضر به روش توصیفی-تحلیلی چگونگی شیوع ادامه دار بیماری طاعون در بخشی از تاریخ و جغرافیای جهان اسلام و بازتاب آن در تاریخنگاریو مباحث فکری و سیاسی مسلمانان مورد بررسی قرار گرفته است.
امین متولیان
چکیده
در رویکردهای فلسفی به تاریخنگاری که با پرسش از ماهیت «تجربه» در علوم سدههای میانه مواجه میشوند، ارجاع به چارچوبهای نظری و تجارب علمی دوره اسلامی، جایگاهی مهم دارد. بعضی از مورخان علم ریشه و اصل نظریات و روشهای وابسته به آن در علوم سدههای میانه و حتی دوره انقلاب علمی را برآمده ازاین چارچوب ها دانسته و بعضی دیگر، ...
بیشتر
در رویکردهای فلسفی به تاریخنگاری که با پرسش از ماهیت «تجربه» در علوم سدههای میانه مواجه میشوند، ارجاع به چارچوبهای نظری و تجارب علمی دوره اسلامی، جایگاهی مهم دارد. بعضی از مورخان علم ریشه و اصل نظریات و روشهای وابسته به آن در علوم سدههای میانه و حتی دوره انقلاب علمی را برآمده ازاین چارچوب ها دانسته و بعضی دیگر، بخشی از استنادات تجربی دانشمندان این دوره را بازگویی و روایتی مجدد از تجارب ذکرشده در دیگر متون از جمله متون علمی دوره اسلامی تشخیص میدهند. کیمیا و صورتهای تغییرشکلیافته آن در سدههای میانه و پس از آن در دوره انقلاب علمی، رشتهای است که به جد، به محلی برای ظهور چالش میان رویکردهای تاریخنگارانه به مفاهیم قوامدهندة تجربهگرایی علمی تبدیل شده است. در این میان ایده ادوارد گِرنت(Edward Grant)، مورخ علم معاصر، درباره نسبت این مفاهیم با علوم سدههای میانه یکی از ایدههای مهم بهشمار میآید. دراین مقاله ضمن بررسی ایده گرنت در بستر تاریخنگاری معاصر کیمیا، نسبت آن در برابر آنچه «تدابیر کیمیایی شامل تجربههای طلسماتی» در کیمیای دوره اسلامی نام گرفته، تحلیل شده است. این بررسی و تحلیل نشان میدهد که مواجهه اینگونه تجارب با ایده گرنت، مواجهای متفاوت و چالشبرانگیز برای آن است.
غلامحسین مقدم حیدری
چکیده
شیوع بیماری کووید 19 در اوایل سال 2020 که بسرعت به همه گیری جهانی تبدیل شد مناسبات گوناگون بشری را بشدت تغییر داد. بکارگیری تکنیک قرنطینه برای جلوگیری از شیوع این بیماری، مناقشات فراوانی را در حوزه های بهداشت عمومی و کنترل اجتماعی مطرح کرد. لازمه وقوف بر این تغییرات گسترده و مناقشات حاصل از آن، شناخت تاریخ همه گیری و تاثیرات آن در حوزه ...
بیشتر
شیوع بیماری کووید 19 در اوایل سال 2020 که بسرعت به همه گیری جهانی تبدیل شد مناسبات گوناگون بشری را بشدت تغییر داد. بکارگیری تکنیک قرنطینه برای جلوگیری از شیوع این بیماری، مناقشات فراوانی را در حوزه های بهداشت عمومی و کنترل اجتماعی مطرح کرد. لازمه وقوف بر این تغییرات گسترده و مناقشات حاصل از آن، شناخت تاریخ همه گیری و تاثیرات آن در حوزه سلامت و بهداشت عمومی و تبعات آن در تغییر الگوی سیاسی و کنترل اجتماعی است. در این مقاله می کوشیم ابتدا بطور اجمال تاریخی از تطور مفهوم همه گیری از یونان تا قرون وسطی را بیان کنیم و نشان می دهیم که شیوه غالب برای کنترل همه گیری ها تکنیک جداسازی بود. سپس نشان می دهیم که چگونه در قرن چهاردهم با گسترش همه گیری طاعون و تاثیر آن بر کاهش جمعیت و به خطر افتادن بقای حکومت های اروپایی؛ تکنیک قرنطینه برای مهار و کنترل همه گیری ها ابداع شد. نهایتا در قرن هیجدهم و نوزدهم سلامت ، بهداشت عمومی، جمعیت و کنترل آن خود ابژه جدیدی برای پیدایش دانش های جدیدی همچون آمار و کنترل اجتماعی شدند. در واقع پزشکی شهری در قرن هیجدهم ادامه و توسعه نهاد پزشکی-سیاسی قرنطینه در اواخر قرون وسطی بود که متضمن مطالعه مکان هایی بود که پدیده های همه گیری را تکثیر می کردند وگسترش می دادند. به عبارت دیگر برنامه بهداشت عمومی به عنوان رژیمی از سلامت برای جمعیت مطرح شد که مستلزم دخالت ها و کنترل های پزشکی اقتدارگرا شد.
علیرضا منجمی
چکیده
ناآمادگی در مواجهه با همه گیری کرونا و نابسندگی مداخله ها و اقدامات در مهار آن، جهان را با شرایطیبحرانی مواجه کرده است. در این مقاله برآنم تا بر مبنای تحلیل و نقد زیست سیاسی نشان دهم که چرا دراین نقطه ایستاده ایم و اینکه این ناآمادگی و نابسندگی ریشه در ساختار همه گیری (ابژه ها، دانش ها و نهادها)دارد. در این تحلیل به ابژه ها، دانش ها و ...
بیشتر
ناآمادگی در مواجهه با همه گیری کرونا و نابسندگی مداخله ها و اقدامات در مهار آن، جهان را با شرایطیبحرانی مواجه کرده است. در این مقاله برآنم تا بر مبنای تحلیل و نقد زیست سیاسی نشان دهم که چرا دراین نقطه ایستاده ایم و اینکه این ناآمادگی و نابسندگی ریشه در ساختار همه گیری (ابژه ها، دانش ها و نهادها)دارد. در این تحلیل به ابژه ها، دانش ها و نهادهای مربتط با ساختار همه گیری خواهم پرداخت و نشان خواهمداد ساختار همه گیری سبب رویت ناپذیری ابژه هایی همچون شهر، شهروندی و جامعه و به محاق رفتندانش ها و نهادهای مرتبط با آن شده است. طبی سازی امور بهداشتی و مرجعیت دانش اپیدمیولوژی حاصلچنین فرآیند تاریخی ای است. به نظر می رسد احیای پزشکی شهری و توجه جدی به علوم انسانی سلامت بهعنوان پیوند دهندة علوم زیست پزشکی، سیاست و جامعه می تواند افق های نوی بگشاید.
صبا میری کرمانشاهی؛ نگین نورائی؛ مهدی آزادی بدربانی
چکیده
در پزشکی مدرن، یافتههای پاراکلینیک سهم عمدهای از فرآیند تشخیص و درمان را به خود اختصاص دادهاند و تصمیمگیری پزشک تا حد بسیاری با کمک این یافتهها صورت میگیرد. گسترش این تکنولوژیها نقش گفتگوی پزشک و بیمار که لازمهی طبابت بالینی است را کمرنگتر کرده است. این در حالی است که طبابت اساساً فرآیندی هرمنوتیکی بوده که نیازمند ...
بیشتر
در پزشکی مدرن، یافتههای پاراکلینیک سهم عمدهای از فرآیند تشخیص و درمان را به خود اختصاص دادهاند و تصمیمگیری پزشک تا حد بسیاری با کمک این یافتهها صورت میگیرد. گسترش این تکنولوژیها نقش گفتگوی پزشک و بیمار که لازمهی طبابت بالینی است را کمرنگتر کرده است. این در حالی است که طبابت اساساً فرآیندی هرمنوتیکی بوده که نیازمند حصول فهم مشترکی بین پزشک و بیمار است که این فهم در بستر مواجههی بالینی روی میدهد و بنابراین یافتههای پاراکلینیک به هیچ وجه جایگزین گفتگو با بیمار نخواهند بود؛ لذا اهمیت توجه به هرمنوتیک در پزشکی از این روی قابل درک است. مقالهی حاضر ضمن ارائهی توضیحی از هرمنوتیک گادامر، فرآیند حصول فهم را از منظر گادامر واکاوی کرده و کاربرد آن را در پزشکی طرح و مستدل میکند که خوانش هرمنوتیکی از طبابت، چنانکه مورد نظر گادامر است، توجه به مفهوم ارسطویی فرونسیس را طلب میکند. از آنجا که همدلی لازمهی حصول فهم مشترک یا به تعبیر گادامر «امتزاج افقهای فهم» است در ادامه بحث، به همدلی نظر کرده و در این راستا شماری از تعاریف متداول همدلی در پزشکی را بیان میکند. در نهایت با نقد رویکردهای رایج همدلی، فهم پدیدارشناسانهای از همدلی با کمک تفاسیر لو آگوستا ارائه داده و همدلی را صرفاً ابزاری برای افزایش رضایت بیمار از پزشک نمیداند بلکه با تاکید بر امتزاج مفهومی هرمنوتیک و همدلی، آن را شرط مهم و اساسی جهت حصول فهم مشترک در فرآیند گفتگو بالینی میپندارد.
نیما نریمانی
چکیده
طبیعت گرایی روششناختی یکی از پیشفرضهای محوری کنونی علوم تجربی است. نه تنها طبیعتباوران که بسیاری از خداباوران علمگرا نیز حامی طبیعتگرایی روششناختی در علم و در رابطه با جهان طبیعی هستند. اما اگرچه در بدو امر دفاع از طبیعتگرایی روششناختی در علم متین و موجه به نظر میرسد، اما خصوصا در مواردی که امکان ارائهی تبیینهای ...
بیشتر
طبیعت گرایی روششناختی یکی از پیشفرضهای محوری کنونی علوم تجربی است. نه تنها طبیعتباوران که بسیاری از خداباوران علمگرا نیز حامی طبیعتگرایی روششناختی در علم و در رابطه با جهان طبیعی هستند. اما اگرچه در بدو امر دفاع از طبیعتگرایی روششناختی در علم متین و موجه به نظر میرسد، اما خصوصا در مواردی که امکان ارائهی تبیینهای غیر طبیعتگرایانه متکی بر شواهد تجربی وجود دارد، اصرار بر طبیعتگرایی روششناختی حالت ایدئولوژیک به خود میگیرد و اصولا نزاع بر سر طبیعتگرایی روششناختی در این موارد است. در این مقاله پس از تبیین چیستی و اهمیت طبیعتگرایی روش شناختی، مسئلهی فراروی طبیعتگرایی روششناختی و لزوم تعیین محدودهی آن تبیین شده و در ادامه ارتباط آن با طبیعت گرایی هستی شناختی بیان میگردد. سپس طبیعتگرایی روششناختی مورد بررسی قرار گرفته و نشان داده میشود که طبیعتگرایی روششناختی نه تنها از لحاظ الهیاتی در تعارض با امکان فاعلیت خداوند و علیت غیرمادی است که به لحاظ علمی و فلسفی هم محل سوال است و نباید آن را به صورت پیشینی پذیرفت. بر این اساس علم چنانچه به دنبال کشف حقیقت عالم است، نباید به طور پیشینی امکان بررسی نظریاتی را در مورد جهان سلب نماید که تنها متکی بر مکانیزمهای مادی نیستند و در پیدایش و پیشرفت جهان از مفاهیم فرامادی سخن میگویند.
صادق حجتی؛ علیرضا منصوری؛ مهدی محقق
چکیده
نظریۀ عناصر چهارگانه به همراه نظام طبایعی از ارکان طبیعیات فلسفه یونانی خصوصاً از ارسطو به بعد است. با ترجمه و انتقال علوم یونانی، این نظریه به جهان اسلام راه یافت و مبنای نظری غالب علوم دوره اسلامی را تشکیل داد. از آن میان در حوزه علوم کشاورزی دوره اسلامی نیز به صورت گسترده مورد استفاده قرار گرفته است. در مقالۀ حاضر میکوشیم تأثیر ...
بیشتر
نظریۀ عناصر چهارگانه به همراه نظام طبایعی از ارکان طبیعیات فلسفه یونانی خصوصاً از ارسطو به بعد است. با ترجمه و انتقال علوم یونانی، این نظریه به جهان اسلام راه یافت و مبنای نظری غالب علوم دوره اسلامی را تشکیل داد. از آن میان در حوزه علوم کشاورزی دوره اسلامی نیز به صورت گسترده مورد استفاده قرار گرفته است. در مقالۀ حاضر میکوشیم تأثیر این نظریه را در دو قسمت علمی و تکنولوژیکی نشان دهیم. قسمتی که میتوان توسعۀ طبیعیات ارسطویی بر مبنای نظام طبایعی دانست، و بخشی که در زمرۀ فن و تکنولوژی است و نظام طبایعی نقش الهامبخشی برای آن دارد.