قاسم پور حسن؛ مجتبی اعتمادینیا
دوره 4، شماره 8 ، مهر 1393، ، صفحه 19-36
چکیده
مقالة 1951 کواین با عنوان «دو حکم جزمی تجربهگرایی» با نقدی دور از انتظار به دوگانة مشهور تحلیلی ـ ترکیبی، ضمن موضعگیری علیه استفاده از مفهوم تحلیلت در توضیح و تبیین ضرورت و پیشینیبودن، هرگونه تلاش در جهت ارائة تمایزی غیر دوری میان گزارههای تحلیلی و ترکیبی را ناکام دانست. به اعتقاد کواین مفاهیمی نظیر تناقض، ترادف، و معنا ...
بیشتر
مقالة 1951 کواین با عنوان «دو حکم جزمی تجربهگرایی» با نقدی دور از انتظار به دوگانة مشهور تحلیلی ـ ترکیبی، ضمن موضعگیری علیه استفاده از مفهوم تحلیلت در توضیح و تبیین ضرورت و پیشینیبودن، هرگونه تلاش در جهت ارائة تمایزی غیر دوری میان گزارههای تحلیلی و ترکیبی را ناکام دانست. به اعتقاد کواین مفاهیمی نظیر تناقض، ترادف، و معنا که در تعریف قضایای تحلیلی از آنها بهره برده میشود، در عین حال که وضوح لازم را ندارند، ارتباطی دوری با یکدیگر دارند.
کواین همچنین بر آن است که نگرشی کلنگرانه به محتوای هر گزارة مفرد موجب خواهد شد تا همة گزارهها به نحوی با حاشیههای تجربی شبکة باورهای ما تماس حاصل کنند و این به معنای امکان بازنگری در همة گزارهها و از میان رفتن تمایز مألوف میان قضایای تحلیلی و ترکیبی خواهد بود. این نوشتار ضمن بررسی تفصیلی نظرگاه کواین در نفی تمایز، درنهایت، عمدهترین چالشهای پیش روی این نظریه را به بحث و بررسی خواهد گذاشت.
حامد بیکران بهشت؛ امیر احسان کرباسی زاده
دوره 8، شماره 16 ، اسفند 1397، ، صفحه 19-41
چکیده
مسألهی شاهد قدیمی یکی از چالشهای اصلی پیش روی بیزگرایان است. میتوان راهحلهای پیشنهاد شده برای این مسأله را به دو دستهی راهحلهای کلاسیک (با پذیرش مشکل و تلاش برای ارائهی راهحل مناسب) و راهحلهای غیرکلاسیک (با انکار مشکل و تلاش برای منحل کردن آن)تقسیم کرد. راهحلهای کلاسیک توسط افرادی چون گاربر، جفری، نینیلوتو و ...
بیشتر
مسألهی شاهد قدیمی یکی از چالشهای اصلی پیش روی بیزگرایان است. میتوان راهحلهای پیشنهاد شده برای این مسأله را به دو دستهی راهحلهای کلاسیک (با پذیرش مشکل و تلاش برای ارائهی راهحل مناسب) و راهحلهای غیرکلاسیک (با انکار مشکل و تلاش برای منحل کردن آن)تقسیم کرد. راهحلهای کلاسیک توسط افرادی چون گاربر، جفری، نینیلوتو و ایلز پیشنهاد شدهاند. این راهحلها با انتقادات مهمی از سوی افرادی چون ایلز و ایرمن روبهرو شدهاند. یکی از راهحلهای غیرکلاسیک، رها کردن تعبیر ذهنی احتمال و برگزیدن تعبیر عینی احتمال است که توسط روزنکرانتز پیشنهاد شده است. در این مقاله، راهحلهای کلاسیک مسألهی شاهد قدیمی و نقدهای وارد شده بر آنها مورد بررسی قرار گرفته، و تلاش شده است تا نشان داده شود که این راهحلها کفایت لازم برای حل این مسأله را ندارند. در انتها نیز از پیشنهاد روزنکرانتز به عنوان تنها پیشنهادی که ریشهی مسألهی شاهد قدیمی را به درستی تشخیص داده است، دفاع کردهایم.
مجید بیدارمغز؛ مرتضی صداقت آهنگری حسینزاده
دوره 4، شماره 7 ، فروردین 1393، ، صفحه 21-51
چکیده
دیدگاهی که میگوید مشاهدات فاعل شناسا، وابسته به شبکة بینشی معرفتی وی، انعطافپذیر بوده و از آموزشها، تربیتها و انتظارات او متأثر است دیرزمانی است که جایگاه ویژهای را در مباحث فلسفة علم به خود اختصاص داده است. در برابر این دیدگاه، اعتقاد به وجود لایهای نفوذناپذیر از مشاهدات مطرح است که از صلبیت و خلوص برخوردار بوده، ساختار ...
بیشتر
دیدگاهی که میگوید مشاهدات فاعل شناسا، وابسته به شبکة بینشی معرفتی وی، انعطافپذیر بوده و از آموزشها، تربیتها و انتظارات او متأثر است دیرزمانی است که جایگاه ویژهای را در مباحث فلسفة علم به خود اختصاص داده است. در برابر این دیدگاه، اعتقاد به وجود لایهای نفوذناپذیر از مشاهدات مطرح است که از صلبیت و خلوص برخوردار بوده، ساختار تربیتی و معرفتی مشاهدهگر تأثیری در آن ندارد. در این مقاله تلاش خواهیم کرد تا بر اساس نظریات دو تن از فلاسفة علم معاصر، چرچلند و فودور، که بهترتیب از شاخصترین مدافعان دیدگاههای مذکورند، نظریهباری مشاهدات را مورد ارزیابی قرار دهیم و درنهایت، دیدگاهی آشتیجویانه مبتنی بر ادراک تشکیکی ـ لایهای ارائه کنیم؛ دیدگاهی که ضمن قبول صلبیت در مرتبة حس، به ادراکی فربهپذیر و انعطافی پس از حس و پیوستة با آن قائل است و نیازی نمیبیند که اختلاف در گزارشات و قضاوتهای مشاهدتی را با انعطافپذیری حواس فاعل شناسا توجیه کند.
امین ربیع نیا
دوره 5، شماره 10 ، مهر 1394، ، صفحه 21-37
چکیده
مسئلة عقلانیت علم، نیازمند بستری برای طرح چیستی عقلانیت است تا در چهارچوب مفهومی از عقلانیت، بتوان چگونگی عقلانیت ماجرای علم را به تصویر کشید. نگارنده در این مقاله تلاش میکند تا با استفاده از مفهوم عقلانیت هدف ـ وسیله نشان دهد که چگونه میتوان چنین بستری را فراهم آورد. برای این کار میبایست علم را به عنوان یک فرایند در نظر بگیریم ...
بیشتر
مسئلة عقلانیت علم، نیازمند بستری برای طرح چیستی عقلانیت است تا در چهارچوب مفهومی از عقلانیت، بتوان چگونگی عقلانیت ماجرای علم را به تصویر کشید. نگارنده در این مقاله تلاش میکند تا با استفاده از مفهوم عقلانیت هدف ـ وسیله نشان دهد که چگونه میتوان چنین بستری را فراهم آورد. برای این کار میبایست علم را به عنوان یک فرایند در نظر بگیریم که در آن با مفروض گرفتن اهدافی، میتوان عقلانیت دستیابی به این اهداف را به واسطة مفهوم عقلانیت هدف ـ وسیله توجیه کرد. عقلانیت هدف ـ وسیله نیز به نوبة خود قابل تقسیم به دو گونة عقلانیت ابزاری و کلگرایانه است و ما نشان میدهیم که برگرفتن مفهوم عقلانیت کلگرایانه برای داشتن یک مدل عقلانیت کارآمد برای علم ضروری است. در ادامه و به منظور ارائة یک نمونه پیادهسازی برای چهارچوب ارائهشده، مدلهای عقلانیت علم لری لاودن را با استفاده از چهارچوب مفهومی عقلانیت ابزاری و کلگرایانه مورد بازسازی قرار میدهیم تا توانایی مفهومی عقلانیت هدف ـ وسیله و نیز رشد و ترقی مدلهای مذکور در گذر از گونههای این نوع عقلانیت را نشان دهیم.
سیدمهدی بیابانکی
دوره 2، شماره 3 ، فروردین 1391، ، صفحه 23-45
چکیده
دیدگاه فلسفی هیوم در باب علیت را میتوان با چهار نگرشِ متمایز از هم تحلیل و بررسی کرد: طبیعتگرایانه، شناختشناسانه، معناشناختی، و هستیشناختی. نگرش طبیعتگرایانه به بررسی مبدأ یا منبع چیزهایی که ذهن را اشغال کردهاند و فرایندهای مربوط به آن میپردازد. این نگرش با این پرسشها متمایز میشود: فرایند ذهنیای ...
بیشتر
دیدگاه فلسفی هیوم در باب علیت را میتوان با چهار نگرشِ متمایز از هم تحلیل و بررسی کرد: طبیعتگرایانه، شناختشناسانه، معناشناختی، و هستیشناختی. نگرش طبیعتگرایانه به بررسی مبدأ یا منبع چیزهایی که ذهن را اشغال کردهاند و فرایندهای مربوط به آن میپردازد. این نگرش با این پرسشها متمایز میشود: فرایند ذهنیای که با آن معلولها را از علتها استنباط میکنیم چیست؟ منشأ تصور رابطة ضروری چیست؟ نگرش شناختشناسانه به پرسش از چیزهایی که با قاطعیت میتوانند شناخته شوند و اینکه ادعاهای علّی و ادعاها در خصوص آینده چگونه توجیه میشوند میپردازد. نگرش معناشناختی به این مسئله میپردازد که وقتی میگوییم یک چیز علت چیز دیگر است چه منظوری داریم؟ طبیعت و سرشت علیت نیز در نگرش هستیشناختی مورد توجه قرار میگیرد، یعنی چیستی علیت در جهان، مستقل از باورهای ما. دغدغة اصلی هیوم در درجة نخست، طبیعتگرایانه و سپس شناختشناسانه است؛ درحالی که اختلاف نظر مفسران در خصوص نظریة علّی هیوم عمدتاً به حوزههای معناشناختی علت، و هستیشناسی علیت مربوط میشود. بر این اساس هیوم در پی آن است که با شناخت ساختار و عملکرد ذهن انسان و ارائة تحلیلی مبتنیبر طبیعت آدمی، علیت را توجیه کند. عناصری که او از آنها بهره میگیرد عبارتاند از: تداعی، عادت، و باور که همگی از خصایص ذهن آدمی و وابسته به طبیعت بشریاند. هدف این مقاله معرفی و نقد رویکرد طبیعتگرایانه به مسئلة علیت است.
مرتضی صداقت آهنگری حسینزاده
دوره 3، شماره 5 ، فروردین 1392، ، صفحه 23-33
چکیده
کرون معتقد است مرجع یک اسم را فقط ارتباط علّی با آن شیء متعین نمیکند، چراکه علیت حاوی نوعی عدم تعین است که برای فرار از آن لازم است بعد شناختی، که از آن به جواز معرفتی یاد میکند، نیز در تعیین مرجع اثر گذارد. دیویدسون بیان مشابهی را در مورد نحوة تعین محتوای باور ادراکی در تز مثلثبندی خود دارد. در این تز او معتقد است فرد علاوهبر ارتباط ...
بیشتر
کرون معتقد است مرجع یک اسم را فقط ارتباط علّی با آن شیء متعین نمیکند، چراکه علیت حاوی نوعی عدم تعین است که برای فرار از آن لازم است بعد شناختی، که از آن به جواز معرفتی یاد میکند، نیز در تعیین مرجع اثر گذارد. دیویدسون بیان مشابهی را در مورد نحوة تعین محتوای باور ادراکی در تز مثلثبندی خود دارد. در این تز او معتقد است فرد علاوهبر ارتباط علّی با محتوای باور ادراکی خود که شیئی خارجی است که علت آن باور در فرد شده است، لازم است از ارتباط کلامی با دیگران نیز جهت تعین محتوای این باور، کمک گیرد. در این مقاله، پس از بیان نظریات کرون و دیویدسون، به بیان مشابهتهای جواز معرفتی در نظریة کرون و ارتباط کلامی در نظریة دیویدسون خواهم پرداخت.
ابوالفضل صبرآمیز؛ روح اله حق شناس؛ مهدی ذاکری
دوره 7، شماره 13 ، مرداد 1396، ، صفحه 23-44
چکیده
در آزمایش ذهنی بازی تقلید، آلن تورینگ استدلال می کند که می توان هوشمندی را به هرماشینی که این آزمون را با موفقیت از سر بگذراند، نسبت داد. یک اعتراض به معیارتورینگ، اعتراض لاولیس یا اعتراض مشهور به اراده آزاد است. این اعتراض بیان می کندماشین هیچگاه نمی تواند فراتر از انتظار برنامه نویسش عمل کند و در نتیجه هیچ گاههوشمند نخواهد بود. در ...
بیشتر
در آزمایش ذهنی بازی تقلید، آلن تورینگ استدلال می کند که می توان هوشمندی را به هرماشینی که این آزمون را با موفقیت از سر بگذراند، نسبت داد. یک اعتراض به معیارتورینگ، اعتراض لاولیس یا اعتراض مشهور به اراده آزاد است. این اعتراض بیان می کندماشین هیچگاه نمی تواند فراتر از انتظار برنامه نویسش عمل کند و در نتیجه هیچ گاههوشمند نخواهد بود. در این مقاله، ابتدا این اعتراض را در صورت کلاسیک آن بررسی وپاسخ تورینگ به آن را ارزیابی خواهیم کرد و نشان خواهیم داد، پاسخ وی به اعتراضلاولیس صحیح به نظر می رسد. در ادامه، این اعتراض را با توجه به مباحث چامسکیدرباره وجه تولید زبانی که وی از آن تحت عنوان مسا له دکارت یاد می کند، بازتقریرم یکنیم. بازتقریر زبانی اعتراض لاولیس نشان می دهد که برخلاف نتیجه گیری اولیهتورینگ، برای رسیدن به ماشین هوشمند تنها پیشرفت های تکنولوژیک راهگشا نخواهدبود، چرا که هنوز پاسخ نظری روشنی به مسئلۀ دکارت وجود ندارد.
مریم انصاری بناب؛ علیرضا منصوری
چکیده
در فیزیک برای نمایش هستیشناسی نظریهها ازموجودات ریاضی استفاده میشود. اما تمایزی میان موجودات ریاضی و هستومندهای فیزیکی که ریاضیات به آنها ارجاع میدهد وجود دارد و نادیده گرفتن این تمایز منجر به نتایج عجیب و نادرستی میشود. مقالۀ حاضر به این مسئله میپردازد که در یک تفسیر رئالیستی تابع موج به مثابۀ یک موجود ریاضی، بازنمایی ...
بیشتر
در فیزیک برای نمایش هستیشناسی نظریهها ازموجودات ریاضی استفاده میشود. اما تمایزی میان موجودات ریاضی و هستومندهای فیزیکی که ریاضیات به آنها ارجاع میدهد وجود دارد و نادیده گرفتن این تمایز منجر به نتایج عجیب و نادرستی میشود. مقالۀ حاضر به این مسئله میپردازد که در یک تفسیر رئالیستی تابع موج به مثابۀ یک موجود ریاضی، بازنمایی چه چیزی در واقعیت فیزیکی است. تأکید میشود که عدم تمایز تابع موج به مثابۀ موجودی ریاضی با حالت فیزیکی منجر به این نتیجه عجیب میشود که ابعاد فضای فیزیکی در تناظر مستقیم با ابعاد ریاضی است یا فضای پیکربندی یک فضایِ فیزیکی واقعی است. به علاوه این پیشنهاد ارایه میشود که برای درک شأن هستیشناختی تابع موج نیازمند نظریهای هستیم که بین هستارهای موضعی و حالت کوانتومی ارتباط برقرار کند.
حسن امیری آرا
چکیده
مورگانتی و تاهکو از نوعی متافیزیک با عنوان «متافیزیک طبیعیشدۀ معتدل» دفاع میکنند. این طبیعیگرایی معتدل دربارۀ متافیزیک از یک سو، دربرابر طرح متافیزیک طبیعیشدۀ رادیکال فیلسوفانی چون لیدیمن و راس و، از سوی دیگر، طرحهایی در دفاع از استقلال متافیزیک، همچون طرح لری پاول و جاناتان لو، قرار دارد. در تلقی آنها، متافیزیک از ...
بیشتر
مورگانتی و تاهکو از نوعی متافیزیک با عنوان «متافیزیک طبیعیشدۀ معتدل» دفاع میکنند. این طبیعیگرایی معتدل دربارۀ متافیزیک از یک سو، دربرابر طرح متافیزیک طبیعیشدۀ رادیکال فیلسوفانی چون لیدیمن و راس و، از سوی دیگر، طرحهایی در دفاع از استقلال متافیزیک، همچون طرح لری پاول و جاناتان لو، قرار دارد. در تلقی آنها، متافیزیک از حیث موضوع با علم همپوشانی و از حیث روش از آن استقلال دارد. در این مقاله میکوشیم ابتدا تصویری بسنده از این طرح طبیعیگرایانه، در تقابل با دیگر طرحهای مربوط به متاـمتافیزیک، ترسیم کنیم و سپس به بررسی و نقد آن بپردازیم. استدلال میشود که پروژۀ آنها از دو جنبه با چالش مواجه است. اولاً نمیتواند دفاع درخوری از همپوشانی موضوعیِ متافیزیک و علم داشته باشد؛ و ثانیاً نمیتواند معیار درخوری برای تحدید فعالیت متافیزیکی بر اساس طبیعیگرایی ارائه کند.
جواد اکبری تختمشلو؛ سعید زیباکلام
دوره 1، شماره 2 ، مهر 1390، ، صفحه 25-64
چکیده
در دهههای اخیر، عقلانیت به یکی از موضوعات مهم و بحثانگیز حوزههای فکری مبدل شده است. فلاسفة متعددی هستند که شأن عقل و عقلانیت انسانی را کماعتبار کرده و میکنند. پوپر ازجملة کسانی است که به عقل آدمی باور دارند. او برای نشاندادن توانایی عقل، اثباتگرایی و رویکردهای توجیهی را بهکلی رد و با طراحی فلسفة علم ابطالگرا، ...
بیشتر
در دهههای اخیر، عقلانیت به یکی از موضوعات مهم و بحثانگیز حوزههای فکری مبدل شده است. فلاسفة متعددی هستند که شأن عقل و عقلانیت انسانی را کماعتبار کرده و میکنند. پوپر ازجملة کسانی است که به عقل آدمی باور دارند. او برای نشاندادن توانایی عقل، اثباتگرایی و رویکردهای توجیهی را بهکلی رد و با طراحی فلسفة علم ابطالگرا، عقلانیت انتقادی را مورد تأیید و تأکید قرار داد. در این مقاله نخست عقلانیت پوپر بههمراه عناصر مهم و سازندة آن استخراج و بازسازی میشود و سپس میزان موفقیت و سازگاری مواضع پوپر مورد بررسی و ارزیابی قرار میگیرد. نتیجة اصلی مقاله این است که گریز کامل از رویکرد اثباتی و توجیهی و ارائة یک معرفتشناسی مطلقاً نفیگرا و انتقادی میسر و مقدور نیست.
خشایار برومند؛ غلامحسین مقدم حیدری
دوره 2، شماره 4 ، مهر 1391، ، صفحه 25-36
چکیده
ارتباط میان نگرش ریاضیاتی و علم مدرن موضوعی تأملبرانگیز است که پرداختن به آن، نهتنها در فهم ما از معرفت ریاضی تأثیر میگذارد، که در دستیافتن به درکی مناسب از جهان مدرن نیز نقشی کلیدی ایفا میکند. مارتین هایدگر، این مسئله را از نظرگاهی منحصربهفرد تحلیل میکند. در این مقاله ابتدا خلاصهای از تأملات هایدگر در ...
بیشتر
ارتباط میان نگرش ریاضیاتی و علم مدرن موضوعی تأملبرانگیز است که پرداختن به آن، نهتنها در فهم ما از معرفت ریاضی تأثیر میگذارد، که در دستیافتن به درکی مناسب از جهان مدرن نیز نقشی کلیدی ایفا میکند. مارتین هایدگر، این مسئله را از نظرگاهی منحصربهفرد تحلیل میکند. در این مقاله ابتدا خلاصهای از تأملات هایدگر در باب ریاضیات و امر ریاضیاتی ارائه میشود سپس جایگاه تفکر ریاضیاتی در علم مدرن از نگاه هایدگر تحلیل میشود. نهایتاً خطر سلطة تفکر ریاضیاتی و راه نجات از خطر را در اندیشة هایدگر، مطرح میکنیم و به پارهای از تفاوتهای نحوة نگرش وی با تأمل در باب ریاضیات در فلسفة ریاضی متداول اشاره خواهیم کرد.
الهه سروش؛ علیرضا منجمی
دوره 7، شماره 14 ، اسفند 1396، ، صفحه 27-58
چکیده
خطای پزشکی امری اجتنابناپذیر در طبابت است که پدیدهای آسیبرسان است ودر مواردیباعث مرگ بیماران میشود. در سالیان گذشته تلاشهای بسیاری انجامشده تا هوشمصنوعی جایگزین پزشک شودکهتا حدممکن از خطاهای پزشکی اجتناب شود. سیستمهای هوشمند پزشکی سیستمهایی تشخیصی هستند که پس از شناسایی بیماری، پیشنهاد درمان به بیمار ارائه مینمایند. ...
بیشتر
خطای پزشکی امری اجتنابناپذیر در طبابت است که پدیدهای آسیبرسان است ودر مواردیباعث مرگ بیماران میشود. در سالیان گذشته تلاشهای بسیاری انجامشده تا هوشمصنوعی جایگزین پزشک شودکهتا حدممکن از خطاهای پزشکی اجتناب شود. سیستمهای هوشمند پزشکی سیستمهایی تشخیصی هستند که پس از شناسایی بیماری، پیشنهاد درمان به بیمار ارائه مینمایند. سیستمهای اولیه مانندMYClN و INTERNIST-I جهت مشاوره برای پزشکان طراحی شدند. اما علیرغم اینکه کارایی خوبی از خود نشان دادند، ندرتاً خارج از آزمایشگاههای تحقیقاتی بهکار گرفتهشدند. سیستمهایی که بعد از آن هم توسعهیافتند موفقیت کافی نیافتند تا جایی که علاقهمندی پژوهشگران در این حوزه کمکم رنگ باخت. عدمِتوجه به مسائل معرفتشناختی یکی از مهمترین موانعبرای رسیدن به موفقیت برای این سیستمها بودهاست. در این مقاله به منظور جستجوی این موانع ابتدا خطاهایشناختی در پزشکی که منجر به رویآوردن به هوشمصنوعی شده است معرفی شده و سپس معرفتشناسی پزشکی را مرور کردهایم. تعدادی از سیستمهای هوشمصنوعی در پزشکی با تأکید بر ساختارِ دانش آنها را مورد بررسی قرار دادیم. نهایتاًدلایل معرفتشناختی عدمموفقیت سیستمهای هوشمصنوعی در حوزه پزشکی تشریح شدهاند که عبارتند از پیشفرضهای نادرست در باب ماهیّت دانش، جداسازی دانش از استراتژیهای تصمیمگیری، عدمتوجه به معرفت ضمنی و جدا پنداشتن دانش از زمینه.
مصطفی تقوی
دوره 8، شماره 15 ، شهریور 1397، ، صفحه 27-48
چکیده
در این مقاله ابتدا با بیان مثالهایی از علوم جدید نشان داده شده است که برخی نظریهها متأثر از پیشفرضهای طبیعتگرایی بودهاند و میتوان دادههایی تجربی که این نظریهها در پی تبیین آنها هستند را به نحوی دیگر با رویکرد دینی تبیین کرد. مدافعان علم دینی، با توسل به این مثالها، میخواهند نشان دهند که پیشفرضهای ...
بیشتر
در این مقاله ابتدا با بیان مثالهایی از علوم جدید نشان داده شده است که برخی نظریهها متأثر از پیشفرضهای طبیعتگرایی بودهاند و میتوان دادههایی تجربی که این نظریهها در پی تبیین آنها هستند را به نحوی دیگر با رویکرد دینی تبیین کرد. مدافعان علم دینی، با توسل به این مثالها، میخواهند نشان دهند که پیشفرضهای علم، همانگونه که ممکن است از طبیعتگرایی متأثر شود، ممکن است از دین اثر بپذیرد و بنابراین علم دینی ممکن است. در بخش نهایی مقاله تلاش میشود که با پاسخ به برخی پرسشها در خصوص علم دینی گامی در راستای تنقیح بیشتر این بحث برداشته شود: آیا ایدة علم دینی به طور غیر مستقیم، صحه گذاشتن بر نسبیگرایی در علم نیست؟، علم دینی با توسل به تجربه توجیه میشود یا با توسل به دین، یا هر دو؟ در صورتی که توسل به دین در توجیه علم دینی دخیل باشد، آیا رفتار مؤمنانه به فعالیت علمی راه نمییابد؟، آیا امکان علم دینی به معنای نبود مرز مشخص بین علم و دین نیست؟، تطور ویژگی همیشگی نظریههای علمی بوده و علم دینی هم از آن مستثنی نخواهد بود. آیا تطور علم دینی به دین لطمه نمیزند؟، استدلال له امکان علم دینی، آیا علاوه بر امکان منطقی، بر امکان استعدادی علم دینی نیز دلالت میکند؟، مدافعان علم دینی چه چشماندازی را باید برای آرمان خود تعریف کنند؟
سعید زیبا کلام مفرد
چکیده
فقه سنتی هیچ ریط و نسبتی با علوم اجتماعی ندارد. همین فقه ربط و نسبت بسیار ناچیزی با معضلات و نیازهای متنوع جامعة امروز ما دارد. نیز، هم پدیدارهای اجتماعی و هم مفاهیم و نظریههای علوم اجتماعیِ مرسوم،خصلتی تاریخی و متحول دارند. همچنین، مفاهیم و نظریههای اجتماعی هم معطوف به مسائل و نیازها و آمال تاریخاًمتحولِ جوامعی است که خاستگاه ...
بیشتر
فقه سنتی هیچ ریط و نسبتی با علوم اجتماعی ندارد. همین فقه ربط و نسبت بسیار ناچیزی با معضلات و نیازهای متنوع جامعة امروز ما دارد. نیز، هم پدیدارهای اجتماعی و هم مفاهیم و نظریههای علوم اجتماعیِ مرسوم،خصلتی تاریخی و متحول دارند. همچنین، مفاهیم و نظریههای اجتماعی هم معطوف به مسائل و نیازها و آمال تاریخاًمتحولِ جوامعی است که خاستگاه آن علوم بوده است و هم نتیجتا اعتبار محلی و تاریخی دارند. در این مقاله تلاش شده تا با ارائة یک قاعدة راهبردیِ روششناختی این دو عرصة بزرگ اما کم تاثیر یا بی تاثیر بر رفع معضلات و برآوردن حاجات و آمال جامعه، هم هر دو را دچار دگردیسی و تحول کرده و هم هر دو را معطوف به مجموعهای از اهداف کنیم. در صورت تحقّق، برآیند این فرایندِ دگردیسی محتواییِ طولانی، امتزاج یا ترکیب دو عرصه فقه و علوم اجتماعی است بگونهای که تمییز آنها در بسیاری از قلمروها ناممکن و یا بسیار دشوار خواهد شد.
رحمان شریف زاده؛ غلامحسین مقدم حیدری
دوره 5، شماره 9 ، فروردین 1394، ، صفحه 29-51
چکیده
برونو لاتور با بازتعریف انسان و مصنوعات و دفاع از ناهمجنس بودن و چندرگه بودن آنها، و لحاظ کردن مصنوعات به عنوان واسطههای واقعی و نه وسیلة صرفهای صرف، از جایگاه آنها به عنوان شهروندان جامعه در کنار انسانها و اشیا دفاع میکند. وی با این کار ما را از دوگانگی تکنولوژی خودمختار یا تکنولوژی به مثابة وسیلة صرف خارج میکند ...
بیشتر
برونو لاتور با بازتعریف انسان و مصنوعات و دفاع از ناهمجنس بودن و چندرگه بودن آنها، و لحاظ کردن مصنوعات به عنوان واسطههای واقعی و نه وسیلة صرفهای صرف، از جایگاه آنها به عنوان شهروندان جامعه در کنار انسانها و اشیا دفاع میکند. وی با این کار ما را از دوگانگی تکنولوژی خودمختار یا تکنولوژی به مثابة وسیلة صرف خارج میکند و لذا از فضای سلطه (سلطة انسان بر غیرانسان یا غیرانسان بر انسان) میرهاند.
محمدرضا امیری تهرانی؛ مهدی مهدیان
چکیده
مقاله فریدمن دربارۀ روششناسی علم اقتصاد، آمیزهای از آموزههای مختلف فلسفی است که میتوان فهرستی از ایدههای فلسفی را در آن یافت. در این نوشتار با تحلیل مقاله مذکور و دیدگاه دیگر فیلسوفان علم اقتصاد، شش ویژگی را برای روششناسی او بازمیشناسیم. ویژگی نخست، نظریۀ فریدمنی است؛ که از دو جزء زبان و فرضهای ماهوی تشکیل شده ...
بیشتر
مقاله فریدمن دربارۀ روششناسی علم اقتصاد، آمیزهای از آموزههای مختلف فلسفی است که میتوان فهرستی از ایدههای فلسفی را در آن یافت. در این نوشتار با تحلیل مقاله مذکور و دیدگاه دیگر فیلسوفان علم اقتصاد، شش ویژگی را برای روششناسی او بازمیشناسیم. ویژگی نخست، نظریۀ فریدمنی است؛ که از دو جزء زبان و فرضهای ماهوی تشکیل شده است. دوم، آزمون فریدمنی است؛ که در حقیقت آزمون غیرمستقیم نظریه است. یعنی برای بررسی اعتبار نظریه صرفا قدرت پیشگویی آن سنجیده میشود و نه صدق فرضهای آن. سوم، ناواقعگرایی فریدمنی است؛ که به فرضهای ماهوی اجازه میدهد فقط وجوه مفید واقعیت را در نظریه وارد کنند و نه کل واقعیت را. چهارم، رویکرد مارشالی فریدمن در برابر رویکرد والراسی است؛ که به فریدمن اجازه میدهد مدل را بسته به شرایط مسئله بسازد. پنجم، رویکرد آماری فریدمن است؛ بدین معنا که از نظر او تنها راه رسیدن به اجماع بین اقتصاددانان استفاده از آمار و احتمالات است. ششم، علیت فریدمنی است؛ بدین مفهوم که بجای استفاده از مفهوم ابهام آمیز علت و معلول در مدلهای اقتصادی از مفهوم درونزا و برونزا استفاده میکند.
کامران پاک نژاد راسخی؛ ایرج داداشی؛ مرتضی بابک معین؛ امیر مازیار
چکیده
رویکرد سیستمی فقط شامل ارگانیسمهای زنده نبوده و طیف وسیعی از سیستمهای فرهنگی مانند زبان و همچنین رفتارهای اجتماعی در جوامع انسانی را نیز شامل میشود، پژوهشهای بینارشتهای گستردهای در حوزه علوم اجتماعی و مطالعات فرهنگی با هدف استفاده از الگوهای رفتاری سیستمهای زنده، برای مطالعه الگوی تحولات در سطح عناصر فرهنگی انجام شده ...
بیشتر
رویکرد سیستمی فقط شامل ارگانیسمهای زنده نبوده و طیف وسیعی از سیستمهای فرهنگی مانند زبان و همچنین رفتارهای اجتماعی در جوامع انسانی را نیز شامل میشود، پژوهشهای بینارشتهای گستردهای در حوزه علوم اجتماعی و مطالعات فرهنگی با هدف استفاده از الگوهای رفتاری سیستمهای زنده، برای مطالعه الگوی تحولات در سطح عناصر فرهنگی انجام شده است، که نشان میدهد سیستمهای پیچیده در ابعادی کلان دارای الگوها و رفتارهای مشابهی هستند. پیرو چنین پژوهشهایی، در این مقاله نیز با رویکردی سیستمی به روش پژوهشهای کیفی، ابتدا به تحلیل مشابهتها و تفاوتهای الگوهای تکثیر در سطح زیستی با چگونگی تکثیر و نشر عناصر اطلاعاتی/ معنایی در سطح فرهنگی پرداخته، سپس به تعمیم نتایج آن در سطح سیستمهای نشانهای – با تاکید بر نمادها و نشانههای هنری - در دو بُعد معنایی و ریختی میپردازیم. در این پژوهش مشاهده میشود که ویژگیهای دو راهبرد تکثیر در طبیعت به نام r-selection و k-selection در بُعدی کلان در چگونگی تکثیر نمادها و نشانههای هنری در سطح فرهنگی نیز قابل تعمیم است، گرچه در جزییات تفاوتهای آشکاری نیز وجود دارد. در نظر گرفتن چنین شباهتهایی در چگونگی الگوهای تکثیر میتواند با زاویه دیدی بینارشتهای و متفاوت از تحلیلهای رایج، منجر به درکی متفاوت از چرایی برخی تحولات در میزان تکثیر و توسعه سیستمهای نشانهای در سطح جوامع مختلف شود.
جواد اکبری تختمشلو؛ سید مهدی حسینی نسب
چکیده
فلاسفۀ علم، اعم از رئالیست و آنتیرئالیست، از اوایل قرن بیستم، عمدتاً با انگیزۀ غلبه بر برخی مسائل در فرایند فهم علم (بالاخص برخی مسائل جدّی که از واقعیّاتی چون تغییر متوالی و عمیق نظریههای علمی ناشی میشدند)، گرایش ویژهای به مفهوم "ساختار" نشان دادهاند. در این راستا، تاکنون انواع مختلف "ساختارگرایی" حول این باور شکل گرفتهاند ...
بیشتر
فلاسفۀ علم، اعم از رئالیست و آنتیرئالیست، از اوایل قرن بیستم، عمدتاً با انگیزۀ غلبه بر برخی مسائل در فرایند فهم علم (بالاخص برخی مسائل جدّی که از واقعیّاتی چون تغییر متوالی و عمیق نظریههای علمی ناشی میشدند)، گرایش ویژهای به مفهوم "ساختار" نشان دادهاند. در این راستا، تاکنون انواع مختلف "ساختارگرایی" حول این باور شکل گرفتهاند که علم صرفاً قادر است از ساختار جهان (و نه از ابعاد هستیشناختی اشیاء آن) پرده بردارد. با اینحال، همۀ ساختارگراییها با نقد بسیار مهمّ و جدّی بهنام "نقد نیومن" مواجه شدهاند که طبق آن اگر قرار باشد ساختار حداکثر چیزی باشد که ما از جهان میدانیم، در آن صورت کلِّ چیزی که عملاً از جهان خواهیم دانست جز کاردینالیتی، یعنی تعداد اشیاء مربوط، نخواهد بود.نظر به جایگاه ویژۀ ساختارگرایی در فلسفۀ علم و همچنین عمق و جدّیت نقد نیومن، ما در این مقاله قصد داریم ضمن معرفی ساختارگراییِ علمیِ رئالیستی و نیز آنتیرئالیستی، پاسخ آنها به این نقد را مورد برّرسی و ارزیابی قرار دهیم. نتایج این برّرسی حکایت از ناتوانی یا لااقل مسئلهداری جدّی هر دوی این ساختارگراییها در تدارک پاسخی رضایتبخش به چالش نیومن دارد: ناتوانی و مسئلهداری که عمدتاً ریشه در همان ماهیّت و مبانی ساختارگرایانۀ این مکاتب دارد.
سید علی حسینی
چکیده
گالیله دستکم در بخشی از آثارش، صراحتاً ندای بینیازی از تجربه سر میدهد. ابنسینا نیز در بحث از علم خدا به جزئیات، علم پیش از تجربهی منجم را نمونهای از علمی میداند که درست مانند علم الهی، از انفعال تجربی متأثر نیست. در این نوشتار تلاش کردهایم میان چنین اظهارنظرهایی که نتیجهی نظرورزی این دو فیلسوف تلقی میشود و مقدمات آن، ...
بیشتر
گالیله دستکم در بخشی از آثارش، صراحتاً ندای بینیازی از تجربه سر میدهد. ابنسینا نیز در بحث از علم خدا به جزئیات، علم پیش از تجربهی منجم را نمونهای از علمی میداند که درست مانند علم الهی، از انفعال تجربی متأثر نیست. در این نوشتار تلاش کردهایم میان چنین اظهارنظرهایی که نتیجهی نظرورزی این دو فیلسوف تلقی میشود و مقدمات آن، یعنی پیشفرضها و روشهای احتمالاً مشترک آنها، ارتباط برقرار کنیم. نهایتاً نیز به این نتیجه رسیدهایم که ابنسینا در وجهی از مطالعات طبیعیاش، با روش کاری گالیله هماهنگی دارد و همین هماهنگی، سخنان یکسان آن دو را سبب شده است. در نمونهای که به بررسی آن پرداختهایم، ابنسینا در بررسی حرکات سماوی، مطالعه بر ساختار ریاضیاتی اجسام سماوی را مدنظر قرار میدهد و سرشتیابی رایج در طبیعیات ارسطویی را کنار میگذارد و به روش گالیلهای نزدیک میشود. البته نمیتوان این روش را به تمام طبیعتشناسی شیخ نسبت داد و روش علمی دوپارهی او را با شیوهی علمی یکپارچهی گالیله یکسان انگاشت.
سیدهدایت سجادی
دوره 1، شماره 1 ، فروردین 1390، ، صفحه 37-59
چکیده
بهزعم پوپر، اگرچه در نهان خویش، از برخی داوریهای ارزشی متأثر شده است، اما به آن معنا نیست که خود مرتکب همان خطایی شده که پوزیتیویستها را بدان متهم کرده است. در این مقاله، ضمن پرداختن به نقش ارزشداوری در فلسفة علم پوپر، نشان داده شده است که تأثیرپذیری پوپر از ارزشداوری، فراتر از آن چیزی است که وی به آن اذعانمی کند. به نظر نگارنده، ...
بیشتر
بهزعم پوپر، اگرچه در نهان خویش، از برخی داوریهای ارزشی متأثر شده است، اما به آن معنا نیست که خود مرتکب همان خطایی شده که پوزیتیویستها را بدان متهم کرده است. در این مقاله، ضمن پرداختن به نقش ارزشداوری در فلسفة علم پوپر، نشان داده شده است که تأثیرپذیری پوپر از ارزشداوری، فراتر از آن چیزی است که وی به آن اذعانمی کند. به نظر نگارنده، دو موضع مهم در روششناسی علمی پوپر، مستعد نفوذ ارزشها هستند: فرایند وضع و انتخاب قاعدههای روششناسی، و فرایند انتخاب گزارههای پایه. از تحلیل این دو فرایند در روششناسی علمی پوپر، این نتایج استنباط میشوند که «دانشمند، بهمثابة دانشمند ارزشداوری میکند»، و «پوپر هم خود بهمثابة یک فیلسوف علم، ارزشداوری نموده است».
محسن دنیوی؛ غلامحسین مقدم حیدری
دوره 6، شماره 11 ، فروردین 1395، ، صفحه 37-52
چکیده
فایرابند در آثار خود، ارجاعاتی به آثار مردمشناسان شهیر داشته است. بررسی این ارجاعات نشان از تاثیر تعیینکننده یافتههای مردمشناختی بر فلسفه فایرابند دارد. این تاثیر به حدی است که فایرابند، روش مردمشناسی را به عنوان روش ایجابی مناسب برای مطالعه علم پیشنهاد میکند. توصیه این روش به معنای پذیرش ضمنی مقومات آن مانند تکثر، ...
بیشتر
فایرابند در آثار خود، ارجاعاتی به آثار مردمشناسان شهیر داشته است. بررسی این ارجاعات نشان از تاثیر تعیینکننده یافتههای مردمشناختی بر فلسفه فایرابند دارد. این تاثیر به حدی است که فایرابند، روش مردمشناسی را به عنوان روش ایجابی مناسب برای مطالعه علم پیشنهاد میکند. توصیه این روش به معنای پذیرش ضمنی مقومات آن مانند تکثر، نسبیت، تفاوت در ذهنیتها، قیاسناپذیری فرهنگها و سنتها و ...است. در این مقاله ضمن بررسی ارجاعات فایرابند به مطالعات مردمشناختی، نشان خواهیم داد که فایرابند در چه موضوعاتی متاثر از یافتههای مردمشناسی بوده است و چگونه این یافتهها را در فلسفه علم بازسازی نموده است. تلاش خواهیم کرد تا تاثیر مردمشناسی بر هستیشناسی، معرفتشناسی و روششناسی فایرابند را با تکیه بر مفاهیم واقعیت، ذهنیت، زبان، مشاهده مشارکتی و ...نشان دهیم.
محمدرضا عبدالله نژاد
دوره 3، شماره 5 ، فروردین 1392، ، صفحه 35-56
چکیده
فعالیتهای اصلی فلسفة علم، به مثابة یکی از شاخههای فلسفه، از 1890 در پی تلاش برخی دانشمندان علوم تجربی برای تأسیس مبانی جدید غیر متافیزیکی برای علوم تجربی استقرایی، آغاز شد. نکتة قابل توجه این است که ماهیت اصلی فلسفة علم، در پنج مرحله شکل گرفته است. هدف اصلی این مقاله این است که با توصیف مراحل پنجگانة مذکور، نحوة شکلگیری و تکمیل ...
بیشتر
فعالیتهای اصلی فلسفة علم، به مثابة یکی از شاخههای فلسفه، از 1890 در پی تلاش برخی دانشمندان علوم تجربی برای تأسیس مبانی جدید غیر متافیزیکی برای علوم تجربی استقرایی، آغاز شد. نکتة قابل توجه این است که ماهیت اصلی فلسفة علم، در پنج مرحله شکل گرفته است. هدف اصلی این مقاله این است که با توصیف مراحل پنجگانة مذکور، نحوة شکلگیری و تکمیل ماهیت اصلی فلسفة علم را به تصویر بکشد و نتایجی را از آن به دست آورد. این مراحل عبارتاند از: 1. مرحلة بالندگی (1890-1918) که در آن فیزیک نیوتن به وسیلة فیلسوفانی همچون ماخ، پوانکاره، و دوئم چنان بازسازی میشود که امکان مداخلة هرگونه نگاه متافیزیکی در آن را منتفی میکند؛ 2. مرحلة بسط (1918-1935) که در آن پوزیتیویستهای منطقی با تکیهبر سه اصل اساسی خودشان زمینه را برای بازسازی منطقی علم مهیا میکنند؛ 3. مرحلة کلاسیک (1935-1970) که در آن کار بازسازی منطقی علم، از طریق تجدید نظر پوپر و برخی پوزیتیویستهای منطقی در سه اصل اساسی مرحلة قبلی، تثبیت و تکمیل میشود؛ 4. مرحلة تاریخگرایی (1960-1985) که در آن، تحت تأثیر آرای فایرابند و کوهن، به جای «منطق علم»، «بعد تاریخی علم» مورد توجه قرار میگیرد؛ 5. مرحلة مدلسازی (1970-2000) که در آن، با افزایش تمایلات سمانتیکی و پراگماتیکی در علم، عبارت «مدل»، جانشین عبارت «نظریه» میشود.
روزبه زارع
دوره 2، شماره 4 ، مهر 1391، ، صفحه 37-50
چکیده
بحث از واقعگرایی و پاد واقعگرایی از مباحث مهم فلسفی است که در طی تاریخ تفکر بشر، اهمیت خود را حفظ کرده است. بحث از این مسئله با پیدایش شاخههای جدید فلسفه، و بهویژه فلسفههای مضاف، اَشکال متفاوت و بدیعی به خود گرفته است. در حوزة فلسفة علم، بحث از واقعگرایی به سبک خاصی مطرح شده و مباحث گوناگونی را درپی داشته است. در این ...
بیشتر
بحث از واقعگرایی و پاد واقعگرایی از مباحث مهم فلسفی است که در طی تاریخ تفکر بشر، اهمیت خود را حفظ کرده است. بحث از این مسئله با پیدایش شاخههای جدید فلسفه، و بهویژه فلسفههای مضاف، اَشکال متفاوت و بدیعی به خود گرفته است. در حوزة فلسفة علم، بحث از واقعگرایی به سبک خاصی مطرح شده و مباحث گوناگونی را درپی داشته است. در این مقاله، نظریة ابتکاری پیتر کوزو با عنوان «واقعگرایی واقعبینانه» ابتدا با استناد به کتاب او طرح و در ادامه بررسی میشود.
حبیبالله رزمی؛ احمد بیگدلی؛ عسگر دیرباز
دوره 3، شماره 6 ، مهر 1392، ، صفحه 37-46
چکیده
از قرنها پیش، اندیشمندان و حکمای مسلمان با الهام از آیات نورانی قرآن کریم و با براهین متقن عقلی به اثبات سریانداشتن علم و آگاهی در میان اشیای مادی پرداخته بودند. دانشمندان علوم تجربی به امکان وجود نوعی شعور و آگاهی در برخی مواد و اشیای ظاهراً بیجان اشاره داشتهاند. گستردگی «علم» در سراسر هستی حتی در ذرات مادی، فیزیک را نیز ...
بیشتر
از قرنها پیش، اندیشمندان و حکمای مسلمان با الهام از آیات نورانی قرآن کریم و با براهین متقن عقلی به اثبات سریانداشتن علم و آگاهی در میان اشیای مادی پرداخته بودند. دانشمندان علوم تجربی به امکان وجود نوعی شعور و آگاهی در برخی مواد و اشیای ظاهراً بیجان اشاره داشتهاند. گستردگی «علم» در سراسر هستی حتی در ذرات مادی، فیزیک را نیز در این بحث سهیم میکند. در نظریة کوانتوم، بعضی پدیدهها از جمله آزمایش انتخاب تأخیری ذرات مطرح میشود و چنین مینماید که ذرات از موقعیت پیرامون خود آگاهی دارند و رفتار مناسب با آن را انتخاب میکنند؛ همچنین، در بعضی از مدلهای بدیل و رقیب نظریة رایج کوانتوم (مدل بوهم ـ دوبروی)، موج راهنما یا میدان اطلاعات مطرح است که اینها اشارهای بر امکان شعورمندی ذرات فیزیکی دارند.
سید هدایت سجادی
دوره 4، شماره 8 ، مهر 1393، ، صفحه 37-57
چکیده
این مقاله که در جستوجوی یک فلسفة نانوتکنولوژی است، به تعاریف، زمینههای تاریخی، کاربردها و پیامدهای نانوتکنولوژی، و نیز به بررسی ارتباط آن با فلسفه، پرداخته است. هدف از این نوشتار برشمردن مسائل، موضوعات، و جایگاه فلسفی نانوتکنولوژی به مثابة شاخهای از تکنولوژی است، که از سه منظر متافیزیکی (هستیشناختی)، معرفتشناختی (و روششناختی)، ...
بیشتر
این مقاله که در جستوجوی یک فلسفة نانوتکنولوژی است، به تعاریف، زمینههای تاریخی، کاربردها و پیامدهای نانوتکنولوژی، و نیز به بررسی ارتباط آن با فلسفه، پرداخته است. هدف از این نوشتار برشمردن مسائل، موضوعات، و جایگاه فلسفی نانوتکنولوژی به مثابة شاخهای از تکنولوژی است، که از سه منظر متافیزیکی (هستیشناختی)، معرفتشناختی (و روششناختی)، و ارزششناختی به آن نگریسته شده است. فلسفة نانوتکنولوژی حاوی برخی ورودیها (مبانی) و برخی خروجیها (پیامدهای) فلسفی است که هم فلسفة تکنولوژی به معنای عام را دربر دارد و هم به سبب ارتباط تنگاتنگ با علم نوین، برخی از آموزههای فلسفة علم و فلسفة علوم خاص، بهویژه فلسفة فیزیک، را هم دربر گرفته است.