حسن امیری آرا
چکیده
یکی از محورهای حملۀ طبیعیگرایان به متافیزیک تحلیلی معاصر توسل آن به شهودات فلسفی و متافیزیکی است. از نظر بسیاری از طبیعیگرایان، اولاً متافیزیک تحلیلی به شهود در مقام شاهد متوسل میشود و ثانیاً دلایل بسیاری وجود دارد که نشان میدهد چرا شهود نمیتواند منبعی اعتمادپذیر برای شناخت باشد. مدافعان متافیزیک تحلیلی تلاش کردهاند به ...
بیشتر
یکی از محورهای حملۀ طبیعیگرایان به متافیزیک تحلیلی معاصر توسل آن به شهودات فلسفی و متافیزیکی است. از نظر بسیاری از طبیعیگرایان، اولاً متافیزیک تحلیلی به شهود در مقام شاهد متوسل میشود و ثانیاً دلایل بسیاری وجود دارد که نشان میدهد چرا شهود نمیتواند منبعی اعتمادپذیر برای شناخت باشد. مدافعان متافیزیک تحلیلی تلاش کردهاند به انحاء مختلف به این اعتراض طبیعیگرایان پاسخ دهند. یکی از این پاسخها مبتنی بر این راهبرد است که نشان داده شود شهودات، همانطور که در متافیزیک واجد نقشی شاهدی هستند، در علومی که از بیشترین احترام برای طبیعیگرایان برخوردارند، یعنی علوم فیزیکی، نیز چنین نقشی دارند. این راهبرد را جاناتان تلنت، پی گرفته است. در این مقاله، ابتدا خطوط کلی حملۀ طبیعیگرایان را به متافیزیک، از طریق حمله به شهود، طرح خواهیم کرد. سپس، به برخی پاسخهای ارائه شده به این حملات میپردازیم و بر پاسخ جاناتان تلنت متمرکز خواهیم شد و نهایتاً به نقد و بررسی پاسخ او میپردازیم. استدلال میشود که راهبرد تلنت نمیتواند پاسخی قاطع به ادعای طبیعیگرایان افراطی فراهم آورد.
حامد بیکران بهشت
چکیده
اکنون چند دهه است که شاکلههای مراکز تعالی (قطبهای علمی) بهمثابه ابزارهایی سیاستی برای نیل به اهدافی مشخص رواج یافتهاند، و مراکز تعالیِ متعددی با کارکردهای مختلف تأسیس شدهاند. این مراکز زمینة بسیار خوبی را برای همکاریهای پژوهشی، بهویژه همکاریهای میانرشتهای، فراهم میکنند که برای نوآوریهای مأموریتگرا بهمنظور ...
بیشتر
اکنون چند دهه است که شاکلههای مراکز تعالی (قطبهای علمی) بهمثابه ابزارهایی سیاستی برای نیل به اهدافی مشخص رواج یافتهاند، و مراکز تعالیِ متعددی با کارکردهای مختلف تأسیس شدهاند. این مراکز زمینة بسیار خوبی را برای همکاریهای پژوهشی، بهویژه همکاریهای میانرشتهای، فراهم میکنند که برای نوآوریهای مأموریتگرا بهمنظور حل چالشهای اجتماعیِ عمده ضروریاند. با این حال، مراکز تعالی با چالشهای مهمی نیز روبهرو هستند. به طور خاص، با وجود اینکه مراکز تعالی ابزاری برای شکلدهی جرم بحرانی از پژوهشگران برجسته هستند، که این به طور خاص برای حل چالشهای عمده ضروری است، اما تشکیل این جرم بحرانی به طور مؤثر در این مراکز با موانعی روبهرو است. همچنین، به نظر میرسد مراکز تعالی در خلاف جهت ارزشهای یکساننگرانهای عمل میکنند که در فعالیت علمی نیز اهمیتی ویژه دارند. در این مقاله، پس از بحث در مورد مفهوم تعالی و دستهبندی، شیوههای تشکیل، تأمین مالی، و مبنای استدلالیِ مراکز تعالی، به دو مسألة کلیدیِ جرم بحرانی و یکساننگری در ارتباط با این مراکز پرداخته میشود. سپس، با الهام گرفتن از ساختار شبکههای تعالی، شاکلهای برای مراکز تعالی پیشنهاد میشود که بهواسطة ایجاد شبکهای از پژوهشگران از مؤسسات مختلف برای کار در یک حوزة پژوهشی یا حل یک چالش اجتماعی، دو مسألة فوق را به میزان قابلقبولی مرتفع میکند.
مصباح خندان؛ مرتضی نوری
چکیده
هوسرل در بند ۴۰ تا ۵۲ رسالهی ایدههای۱ با اتّکا بر مبانی ایدهی پدیدهشناسی استعلایی، طرحوارهای از فلسفهی فیزیک خود ارائه میکند. رکن اصلی نظریهی او، بحث از چیستی و هستی هویات مشاهدهناپذیر و نظری در فیزیکِ ریاضیاتی است. او رأی خود را ضمن رد و نقض دو نظریهی کیفیات اولیه ـ ثانویه و رئالیسم انتقادی بسط میدهد و تلاش میکند ...
بیشتر
هوسرل در بند ۴۰ تا ۵۲ رسالهی ایدههای۱ با اتّکا بر مبانی ایدهی پدیدهشناسی استعلایی، طرحوارهای از فلسفهی فیزیک خود ارائه میکند. رکن اصلی نظریهی او، بحث از چیستی و هستی هویات مشاهدهناپذیر و نظری در فیزیکِ ریاضیاتی است. او رأی خود را ضمن رد و نقض دو نظریهی کیفیات اولیه ـ ثانویه و رئالیسم انتقادی بسط میدهد و تلاش میکند الگویی جایگزین پیشنهاد دهد. در این مقاله، ابتدا با استناد بر متن ایدههای۱ به بازخوانی وجه آشکار و صریح نظریهی هوسرل دربارهی هویات مشاهدهناپذیر میپردازیم، سپس با پیشنهاد چارچوبی معرفتشناختی مبتنی بر پدیدهشناسی استعلایی، تلاش خواهیم کرد وجوه مبهم و مناقشهبرانگیز نظریهی هوسرل را تکمیل و بازسازی کنیم. در این راستا، استدلال خواهیم کرد که هویات نظری در فیزیک، شأنی «کلّی» دارند و به همین جهت ضرورت دارد بحث از ماهیت آنها با بهرهگیری از آموزهی «شهود مقولهای» انجام شود. در ادامه، ضمن توجه به دو نحوه تحقق کلّیها در نظر هوسرل (افلاطونی و کانتی)، با تأکید بر نقش یک دادگی خیالی اولیه در تکوین کلیها، هویات نظری را کلّی در معنای کانتی قلمداد خواهیم کرد و مزایا و محدودیتهای این تفسیر را مورد ارزیابی قرار خواهیم داد.
علی سیدی
چکیده
کاربرد گستردهی ریاضیات در علوم، این چالش را مطرح میکند که چرا و چگونه ریاضیات تا بدین حد در علوم طبیعی موثر و کاربردپذیر است. توضیح این مسئله به ویژه پس از مقاله معروف ویگنر تحت عنوانِ «اثربخشی نامعقولِ ریاضیات»، بسیاری از دانشمندان و فلاسفۀ علم را مجذوب خود کرده است. در این مقاله رویکردهای مختلفِ اخیر به این مسئله را بررسی ...
بیشتر
کاربرد گستردهی ریاضیات در علوم، این چالش را مطرح میکند که چرا و چگونه ریاضیات تا بدین حد در علوم طبیعی موثر و کاربردپذیر است. توضیح این مسئله به ویژه پس از مقاله معروف ویگنر تحت عنوانِ «اثربخشی نامعقولِ ریاضیات»، بسیاری از دانشمندان و فلاسفۀ علم را مجذوب خود کرده است. در این مقاله رویکردهای مختلفِ اخیر به این مسئله را بررسی مینماییم. به علاوه، نشان میدهیم که چگونه پیشفرضهایِ متافیزیکی و تلقیهای متفاوت از ریاضیات و فیزیک در صورتبندی این مسئله و پاسخهایی که به آن داده شده دخالت داشته است. این بررسی میتواند تا حدی به فهم عمیقترِ مسئله کمک کند.
علی فتحی
چکیده
دریدا مقدمة مبسوط و مفصلی را بر رسالة «منشأ هندسة» هوسرل نوشته و ضمن تفسیر این رساله به اجمال همة مفاهیم کلیدی اندیشة خود را در آن شرح داده است. این مقدمة مهم، از دید برخی شارحان دریدا دور مانده و به همین جهت، به خوانش او از هوسرل اتهامهایی وارد ساختهاند. این مقاله با تأکید بر مفهوم «نسبت» (که از جمله کلیدیترین مفاهیم ...
بیشتر
دریدا مقدمة مبسوط و مفصلی را بر رسالة «منشأ هندسة» هوسرل نوشته و ضمن تفسیر این رساله به اجمال همة مفاهیم کلیدی اندیشة خود را در آن شرح داده است. این مقدمة مهم، از دید برخی شارحان دریدا دور مانده و به همین جهت، به خوانش او از هوسرل اتهامهایی وارد ساختهاند. این مقاله با تأکید بر مفهوم «نسبت» (که از جمله کلیدیترین مفاهیم فلسفة هوسرل به نحو خاص و پدیدارشناسی به نحو عام است) کوشیده است به گرانیگاه فلسفة دریدا و نقطة ثقل اندیشة او راه پیدا کند. او همراه با هوسرل در پرسش از «منشأ هندسه» و از طریق تمایز میان «من تجربی» و «من استعلایی» و نیز «تضاد و تنش استلزامآور میان ساختار و تکوین» و «واقعیت تجربی» و «اعیان هندسی» به مثابه «امر ایدهآل» کوشیده است به «نسبت» یا همان «حد فاصلی» بیندیشد که هیچگاه پر نشده و فیصله پیدا نمیکند و آن چه مهم است درک و دریافت این وضعیتِ دشوارِ به شدت متناقضنمایِ پرتنشی است که دریدا در بیانِ دیگری از آن ذیل عنوان «حضورِ غریب» یاد کرده است.
علیرضا کاظمی
چکیده
مطابق اصل عدم تفاوت، اِسناد احتمال در حالتی که بین چند امر ممکن مردد هستیم و هیچ دلیلی برای ترجیح یکی بر دیگری نداریم، باید به صورت مساوی صورت پذیرد. اصل عدم تفاوت اصلی شهودی در فلسفه احتمال محسوب میشود و در برخی از تفاسیر احتمال نقشی محوری ایفا میکند. با این حال مجموعهای از پارادکسها علیه این اصل توسعه داده شده است که سازگار ...
بیشتر
مطابق اصل عدم تفاوت، اِسناد احتمال در حالتی که بین چند امر ممکن مردد هستیم و هیچ دلیلی برای ترجیح یکی بر دیگری نداریم، باید به صورت مساوی صورت پذیرد. اصل عدم تفاوت اصلی شهودی در فلسفه احتمال محسوب میشود و در برخی از تفاسیر احتمال نقشی محوری ایفا میکند. با این حال مجموعهای از پارادکسها علیه این اصل توسعه داده شده است که سازگار بودن آن را مورد چالش جدی قرار داده است. در این مقاله استدلال میکنم که قواعدی که در تفسیر علم اِجمالی از احتمال شهید صدر وجود دارد، بالأخص قاعده حکومت، ظرفیت ارائه یک پاسخ بدیع، منسجم و معقول را به تمام پارادکسهای اصل عدم تفاوت را فراهم میکند. این امر نه تنها میتواند اصل عدم تفاوت را از چالش ناسازگاری تبرئه کند، بلکه به طور غیرمستقیم نظریه احتمال شهید صدر را نیز تقویت میکند.
امیر احسان کرباسی زاده؛ ایمان فروتن
چکیده
گاستون باشلار مفهوم موانع معرفتی را معرفی کرد که به اعتقاد او مانع پیشرفت علم مدرن می شود. ژرژ کانگیلم، به اقتفای او، با تأثیر منفی آنها موافق بود، اما برای این موانع ارزش معرفتی نیز قایل بود. این مقاله به بررسی این موضوع میپردازد که چرا کانگیلم این موانع را در تاریخنگاری خود گنجانده و به آنها ارزش داده است. این مقاله با تمرکز بر ...
بیشتر
گاستون باشلار مفهوم موانع معرفتی را معرفی کرد که به اعتقاد او مانع پیشرفت علم مدرن می شود. ژرژ کانگیلم، به اقتفای او، با تأثیر منفی آنها موافق بود، اما برای این موانع ارزش معرفتی نیز قایل بود. این مقاله به بررسی این موضوع میپردازد که چرا کانگیلم این موانع را در تاریخنگاری خود گنجانده و به آنها ارزش داده است. این مقاله با تمرکز بر پزشکی و زیستشناسی نشان میدهد که کانگیلم موانع معرفتشناختی را محور معرفتشناسی خود میدانست. آنها فقط به عنوان مانع عمل نمیکنند، بلکه میتوانند با فراهم کردن شرایط برای چارچوبهای علمی جدید، پیشرفت علمی را تسهیل کنند. این مقاله استدلال میکند که این موانع نقش دوگانه ای دارند: به چالش کشیدن ذهنیتهای پیشا علمی و ادغام خلاقانه مفاهیم گذشته در علم مدرن. آنها در نتیجه داشتن این نقش دوگانه، پیشرفت مداوم علمی را تسهیل میکند.
محمود مختاری
چکیده
ایده اصلی این مقاله از مقایسه «نوآوری اجتماعی» با «نوآوری فناورانه» (نوآوری مصنوعات فناورانه) شکل گرفته است. در مطالعات نوآوری عموماً (بر اساس دیدگاه شومپیتر) نوآوری را «هرگونه ابداع یا خلاقیت در ایده، روش، محصول (مصنوع)، خدمات و ... » میدانند «که به بازار و مشتری متصل شود» (ابداعِ تجاریسازیشده). بر اساس این ...
بیشتر
ایده اصلی این مقاله از مقایسه «نوآوری اجتماعی» با «نوآوری فناورانه» (نوآوری مصنوعات فناورانه) شکل گرفته است. در مطالعات نوآوری عموماً (بر اساس دیدگاه شومپیتر) نوآوری را «هرگونه ابداع یا خلاقیت در ایده، روش، محصول (مصنوع)، خدمات و ... » میدانند «که به بازار و مشتری متصل شود» (ابداعِ تجاریسازیشده). بر اساس این تعریف، تا زمانی که یک «ابداع» به بازار راه پیدا نکرده باشد نمیتواند نوآوری (شومپیتری) تلقی شود. بدیهی است که اغلب مصنوعات فناورانه ابداعشده را میتوان با مکانیسمهای کموبیش مشخصی تجاریسازی کرد ولی در خصوص ابداعات اجتماعی، چنین چیزی حتی اگر مقدور باشد لزوماً مطلوب نیست. بنابراین مسئله اصلی مقاله این است که آیا اصولاً «نوآوری اجتماعی» را میتوان/باید نوآوری شومپیتری تلقی کرد؟ برای پاسخگویی به این پرسش، دو مقوله «هدف» و «وسیله» در نوآوری اجتماعی مورد بررسی قرار میگیرند و بر این اساس، از این ادعا دفاع میشود که نوآوری اجتماعی، یک نوآوری شومپیتری نیست. در یک نوآوری اجتماعی، «هدف» نمیتواند «صرفاً (یا کاملاً) غیراجتماعی» باشد گرچه ممکن است «علاوه بر» هدف اجتماعی، اهداف اقتصادی، فناورانه یا ... نیز برآورده شود. در واقع، اگر هدف یک نوآوری، صرفاً سود اقتصادیِ بنگاه باشد ولی شیوه دستیابی به هدف، تغییرات غیرفنی و از نوع اجتماعی (انسانی-سازمانی) باشد، همچنان از دایره نوآوری اجتماعی خارج است. از نظر «وسیله» نیز نوآوری اجتماعی، وابسته به «نقش فعال» افراد و گروههای اجتماعی، و فرایندی از پایین به بالاست (نوآوری اجتماعی فعال در مقابل نوآوری اجتماعی منفعل). در این مقاله نشان داده میشود که بهترین «وسیله» برای ایجاد نوآوری اجتماعیِ فعال، تفکر «طراحی اشیای اجتماعی» (به جای بهکارگیری اشیای اجتماعی از پیش موجود) است.
سید اسماعیل مسعودی؛ علیرضا رعنائی؛ سید عقیل حسینی
چکیده
جدال روشها از جمله مهمترین مسائل علوم انسانی در قرن نوزدهم بود که مسیر رشتههای مختلف علوم اجتماعی و انسانی مانند جامعهشناسی و اقتصاد را تعیین کرد. این پژوهش سعی دارد نشان دهد که ماکس وبر با واکنش به این جدال و بنیانگذاری «اقتصاد اجتماعی»، سرنوشت علوم انسانی را رقم زد. نوآوری اصلی وبر، ایجاد «جامعهشناسی اقتصادی» ...
بیشتر
جدال روشها از جمله مهمترین مسائل علوم انسانی در قرن نوزدهم بود که مسیر رشتههای مختلف علوم اجتماعی و انسانی مانند جامعهشناسی و اقتصاد را تعیین کرد. این پژوهش سعی دارد نشان دهد که ماکس وبر با واکنش به این جدال و بنیانگذاری «اقتصاد اجتماعی»، سرنوشت علوم انسانی را رقم زد. نوآوری اصلی وبر، ایجاد «جامعهشناسی اقتصادی» بهعنوان لایه واسط میان نظریه اقتصادی و تاریخ اقتصادی بود. پژوهش حاضر نشان میدهد که مکتب اتریش بیشترین تعامل را با ایدههای وبر داشته و این تعامل تا نسل فون هایک ادامه یافته است. هدف مقاله این است که نشان دهد نظام فکری هایک متأثر از جدال روشها بوده و او را میتوان میراثدار نوعی اقتصاد اجتماعی اتریشی دانست که همزمان پیوست و گسستهایی با اقتصاد اجتماعی وبر دارد. اقتصاد سیاسی هایک، نظم خودجوش بازار آزاد را به عنوان یگانه شیوه سازماندهی اجتماعی و به تبع آن سعادتمندی جامعه میپندارد، در حالی که در اقتصاد اجتماعی وبر، این نظم صرفاً یک انتخاب ارزشی است. با تکیه بر این یافته، پژوهش حاضر دلالتهایی را برای مسائل اقتصادی ایران ارائه میدهد، بدین ترتیب که اقتصاد اجتماعی وبر، به دلیل انعطافپذیری در پذیرش نظم خودجوش بازار به عنوان یک انتخاب ارزشی، در طراحی نظام اقتصادی و اجتماعی مناسب برای ایران، نسبت به اقتصاد سیاسی هایک ارجحیت دارد.
غلامحسین مقدم حیدری
چکیده
بیماری هیستری یکی از بیماری هایی است که بیش از دو هزارسال آن را می شناختند و پژوهش درباره آن سبب پیدایش روانکاوی توسط فروید در اواخر قرن نوزدهم شد. از این رو تحقیق و بررسی سیر تاریخی این بیماری و تغییرات آن دارای اهمیت ویژه ای است. اما باید توجه کرد که این تغییرات نه در تظاهرات بالینی و نه در بیماری شناسی، بلکه در تغییر نگاه به اتیولوژی ...
بیشتر
بیماری هیستری یکی از بیماری هایی است که بیش از دو هزارسال آن را می شناختند و پژوهش درباره آن سبب پیدایش روانکاوی توسط فروید در اواخر قرن نوزدهم شد. از این رو تحقیق و بررسی سیر تاریخی این بیماری و تغییرات آن دارای اهمیت ویژه ای است. اما باید توجه کرد که این تغییرات نه در تظاهرات بالینی و نه در بیماری شناسی، بلکه در تغییر نگاه به اتیولوژی بیماری رخ داده است. سیر تحول اتیولوژی بیماری هیستری را باید در دو بخش بررسی کرد: طب پیشامدرن و پزشکی کلینیکی. در این مقاله به بررسی اتیولوژی بیماری هیستری در طب پیشامدرن می پردازیم. بدین منظور مقاله دارای سه بخش است: در بخش اول، اتیولوژی بیماری هیستری –جابجایی و خفگی زهدان- در طب اخلاطی بررسی می شود. در بخش دوم نشان می دهیم که از یک سو به دلیل همپوشانی تظاهرات این بیماری با تظاهرات بیماری مالیخولیا و مانیا ، و از سوی دیگر به سبب به محاق رفتن طب جالینوسی و غلبه یافتن الهیات مسیحی مجالی برای نگریستن به این بیماری از منظر سحر و جادو و فهم اتیولوژیک جدید مهیا شد. در بخش پایانی نیز تاثیر نگرش مکانیکی حاکم بر قرن هفدهم بر اتیولوژی بیماری هیستری بررسی می شود و نشان می دهیم که چگونه جابجایی و خفگی زهدان و و تشنج حاصل از آن بوسیله نظریه مکانیکی ذرات روح تبیین شد.
محمد ابراهیم مقصودی؛ سید علی طاهری خرم آبادی
چکیده
اسمولین کیهانشناسی جدید را دچار بحرانی در تبیین پدیدهها میداند که معلول بهکارگیری روششناسی خاصی است که او آن را «طرحوارۀ نیوتنی» مینامد. بر مبنای این طرحواره جهان همچون رایانهای است که ورودیهایی را دریافت میکند و قوانین حاکم بر آن خروجیهایی را تولید میکنند. او کنارگذاشتن این طرحواره را برای عبور از بحرانهای ...
بیشتر
اسمولین کیهانشناسی جدید را دچار بحرانی در تبیین پدیدهها میداند که معلول بهکارگیری روششناسی خاصی است که او آن را «طرحوارۀ نیوتنی» مینامد. بر مبنای این طرحواره جهان همچون رایانهای است که ورودیهایی را دریافت میکند و قوانین حاکم بر آن خروجیهایی را تولید میکنند. او کنارگذاشتن این طرحواره را برای عبور از بحرانهای کیهانشناسی جدید ضروری میداند؛ اما در عین حال جایگزینی را نیز مطرح نکرده است. تنها جایگزین موجود توسط وارتون ارائه شده است. او «طرحوارۀ لاگرانژی» را جایگزین مناسبی برای طرحوارۀ نیوتنی میداند. طرحوارۀ لاگرانژی رویکردی کلگرایانه و سراسری است که ذیل آن برداشت الگوریتمگونۀ متداول از جهان صحیح نیست. هدف این مقاله شرح و بررسی انتقادات اسمولین و پیشنهاد وارتون است. استدلال خواهیم کرد که گرچه طرحوارۀ لاگرانژی از برخی اشکالات طرحوارۀ نیوتنی مبرا است، اما نمیتواند چندان مطلوب اسمولین باشد.
بهار منبع چی؛ هادی صمدی
چکیده
با اینکه دانشمندان زیادی از نقش والای زیبایی و تقارن در علم سخن گفتهاند فیلسوفان علم تقریبا جایی برای زیباشناسی در علم قائل نبودهاند. در سالهای اخیر شاهد توجه برخی فیلسوفان علم به نقش زیبایی و تقارن در علم بودهایم. در نوشتهی حاضر ضمن اشاره به برخی از سخنان بزرگان علم دربارهی جایگاه زیبایی و تقارن در علم خواهیم دید که برخی ...
بیشتر
با اینکه دانشمندان زیادی از نقش والای زیبایی و تقارن در علم سخن گفتهاند فیلسوفان علم تقریبا جایی برای زیباشناسی در علم قائل نبودهاند. در سالهای اخیر شاهد توجه برخی فیلسوفان علم به نقش زیبایی و تقارن در علم بودهایم. در نوشتهی حاضر ضمن اشاره به برخی از سخنان بزرگان علم دربارهی جایگاه زیبایی و تقارن در علم خواهیم دید که برخی آن را ملاکی بر صدق دانستهاند و برخی خیر. پرسشی که این مقاله به آن میپردازد این است که اصلاً علت روانشناختی توجه به زیبایی و تقارن در علم چیست. خواهیم دید که تشخیص تقارن در چهره نوعی سازگاری تکاملی است و محصول فرعی این توجه به تقارن آن است که در حیطههایی خارج از دامنهی سازگاری نیز این گرایش گسترش یافته است. سپس نشان داده میشود که در نقاشیهای چهره، هنرمند به نحوی از انحاء از ملاکهای زیستی زیبایی چهره گذر میکند. بنابراین امکان گذر از سطح زیستی وجود دارد. دعوی آخر مقاله آن است که هرچند جستوجوی زیبایی و تقارن انگیزهای برای کار علمی است اما ممکن است مانعی در رسیدن به صدق باشد. و اگر هنرمندان موفق به گذار از آن چه زیستشناسی ذهنشان به آنها دیکته میکند شدهاند دانشمندان نیز میتوانند چنین کنند.