بنفشه افتخاری
چکیده
تاریخچه اتمگرایی، به یونان باستان میگردد. اتمگرایی یونان، نظریه ماتریالیستی (مادیگرا)، علی و مکانیکی بود. اتمگرایی، چه اتمگرایی یونان و چه اتمگرایی جدید (بعد از قرن هفدهم) از جهاتی یک نظریه مادیگرا به شمار میرود. در قرون وسطی در جهان اسلام نیز نوعی نظریه اتمگرایی برای تبیین طبیعت توسط متکلمین معتزلی و اشعری ارائه شد. ...
بیشتر
تاریخچه اتمگرایی، به یونان باستان میگردد. اتمگرایی یونان، نظریه ماتریالیستی (مادیگرا)، علی و مکانیکی بود. اتمگرایی، چه اتمگرایی یونان و چه اتمگرایی جدید (بعد از قرن هفدهم) از جهاتی یک نظریه مادیگرا به شمار میرود. در قرون وسطی در جهان اسلام نیز نوعی نظریه اتمگرایی برای تبیین طبیعت توسط متکلمین معتزلی و اشعری ارائه شد. بر خلاف اتمگرایان یونان، متکلمان مسلمان، متأله بودند و نام متکلم را از جهت پایبندیشان به تعالیم اسلام و قرآن یدک میکشند. با این وجود نظریهای که در جهان طبیعت ارائه دادند که از جهاتی با سایر نظریات اتمگرایانه مشابهت دارد. این نکته جالب توجه است که اتمگرایی کلام توسط نظریه پردازانی ارائه شدهاند که در بحث قدرت مطلقه خداوند، به شدت رادیکال هستند. در این جستار، اینجانب قصد دارم که پس از معرفی نظریه اتمگرایی کلام، به ساختار متافیزیکی اتمگرایی کلام بپردازم؛ اینکه چه اصول اعتقادی مبنای نظری متافیزیک کلام است. در ادامه، تحلیل خواهم نمود که چگونه نظریه پردازان متأله برای حفظ اصول متافیزیکی خود، نظریه ای را در فیزیک ارائه دادهاند که به مادیگرایی و طرد متافیزیک در فیزیک می انجامد، ولیکن یک نظریه الحادی نیست.
مریم انصاری بناب؛ علیرضا منصوری
چکیده
در فیزیک برای نمایش هستیشناسی نظریهها ازموجودات ریاضی استفاده میشود. اما تمایزی میان موجودات ریاضی و هستومندهای فیزیکی که ریاضیات به آنها ارجاع میدهد وجود دارد و نادیده گرفتن این تمایز منجر به نتایج عجیب و نادرستی میشود. مقالۀ حاضر به این مسئله میپردازد که در یک تفسیر رئالیستی تابع موج به مثابۀ یک موجود ریاضی، بازنمایی ...
بیشتر
در فیزیک برای نمایش هستیشناسی نظریهها ازموجودات ریاضی استفاده میشود. اما تمایزی میان موجودات ریاضی و هستومندهای فیزیکی که ریاضیات به آنها ارجاع میدهد وجود دارد و نادیده گرفتن این تمایز منجر به نتایج عجیب و نادرستی میشود. مقالۀ حاضر به این مسئله میپردازد که در یک تفسیر رئالیستی تابع موج به مثابۀ یک موجود ریاضی، بازنمایی چه چیزی در واقعیت فیزیکی است. تأکید میشود که عدم تمایز تابع موج به مثابۀ موجودی ریاضی با حالت فیزیکی منجر به این نتیجه عجیب میشود که ابعاد فضای فیزیکی در تناظر مستقیم با ابعاد ریاضی است یا فضای پیکربندی یک فضایِ فیزیکی واقعی است. به علاوه این پیشنهاد ارایه میشود که برای درک شأن هستیشناختی تابع موج نیازمند نظریهای هستیم که بین هستارهای موضعی و حالت کوانتومی ارتباط برقرار کند.
سیدحمیدرضا حسنی؛ عسگر دیرباز؛ هادی موسوی؛ مالک شجاعی جشوقانی
چکیده
مبانی روششناختی پارادایمهای عمده علوم انسانی و قضاوت در مورد اعتبار یا عدم اعتبار آنها متکی بر مبانی معرفتشناختی، وجودشناختی و انسانشناختی آن پارادایم است. آشنایی با مباحث انسانشناختی از دیدگاه دیلتای هم برای آشنایی با پارادایم تفسیرگرایی و هم برای شناخت پارادایم هرمنوتیکی مهم است. شناخت هویت دوگانه انسان یکی از اساسیترین ...
بیشتر
مبانی روششناختی پارادایمهای عمده علوم انسانی و قضاوت در مورد اعتبار یا عدم اعتبار آنها متکی بر مبانی معرفتشناختی، وجودشناختی و انسانشناختی آن پارادایم است. آشنایی با مباحث انسانشناختی از دیدگاه دیلتای هم برای آشنایی با پارادایم تفسیرگرایی و هم برای شناخت پارادایم هرمنوتیکی مهم است. شناخت هویت دوگانه انسان یکی از اساسیترین عناصر این پارادایم را پیش روی ما قرار میدهد. ارائه تصویر درستی از طبیعت انسانی و چگونگی توسعه بخشیدن به دقت ابزار عملی جریانات علمی یکی از دغدغههای اصلی دیلتای بود. از جمله کارهای بدیع او برقراری تعامل میان دو عنصر «طبیعت انسانی» و «تاریخی بودن» بود که تا زمان او گمان بر تعارض میان آنها میرفت و دیلتای آنها را در خدمت روششناسی علوم انسانی درآورد. او با تبیین مبانی انسانشناختی، معارف به دست آمده از علوم انسانی را معتبرتر از یافتههای علوم طبیعی میدانست و تلاش کرد بواسطه ثبات هویت انسانی در عین تاریخی بودن آن، اعتبار علوم انسانی را نشان دهد. این مقاله بر آن است تا به روشی تحلیلی عناصر اصلی اندیشه دیلتای به دست آید و سپس بر اساس ترکیب این عناصر نشان داده شود که چگونه عینیت علوم انسانی بر این مبنا تأمین میشود.
آرین کاوش؛ فراز گل افشان؛ نازنین سلیمانی؛ سیده پرنیان حسینی کازرونی
چکیده
در این مقاله ابتدا تلاش میکنیم با مروری بر سیر تاریخی پزشکی، دلیل مطرحشدن و کاربرد مفهوم همدلی بالینی در پزشکی را یافته و سپس ایرادات نظری این مفهوم که مانع رسیدن به بیناذهنیت و درک صحیح شدهاند را ذکرکنیم؛ این ایرادات موارد پیشرو را شامل میشوند: عدم توجه به ذهنیتهای پزشک و بیمار، عدم توجه به پویایی مفهوم همدلی و عدم توجه به ...
بیشتر
در این مقاله ابتدا تلاش میکنیم با مروری بر سیر تاریخی پزشکی، دلیل مطرحشدن و کاربرد مفهوم همدلی بالینی در پزشکی را یافته و سپس ایرادات نظری این مفهوم که مانع رسیدن به بیناذهنیت و درک صحیح شدهاند را ذکرکنیم؛ این ایرادات موارد پیشرو را شامل میشوند: عدم توجه به ذهنیتهای پزشک و بیمار، عدم توجه به پویایی مفهوم همدلی و عدم توجه به وابستگی مفهوم همدلی به بافتار. سپس پیامدهای بالقوه نامطلوب کاربرد آن، یعنی کمک به تقویت قیممآبی، اثرات نامطلوب برای طبابت و ابزاری جایگزین برای کمبود بودجه و حفظ قدرت سیاسی دولتها را مطرح خواهیمکرد. بعد از آن با بهرهگیری از نظرات فیلسوفان (به خصوص متفکران سنت پدیدارشناختی) و سیر علوم انسانی پزشکی، با استفاده از رویکردی بینارشتهای استدلال خواهیمکرد که چرا مفهوم همدلی در پزشکی نیازمند بازنگری است و لازم است همراستا با موج دوم علوم انسانی پزشکی حرکت کند و با محور قراردادن فلسفه موجب گردد تا درک صحیح از بیمار بار دیگر در مفهوم پزشکی تنیده شود.
سعید زیباکلام
چکیده
در این مقاله میخواهم سازگاری میان اقوال و اعمال روششناختی نیوتن را مورد کاوش قرار دهم. اهمیت موضوع بدین علت است که ما علمشناسان هنوز نمیتوانیم حدودا هم ادعا کنیم که روش علمی بزرگترین دانشمند همة اعصار را میشناسیم. این وضعیت ناگوار، برغم اینست که توجه به روش علمی هیچ دانشمندی باندازة عُشر توجهی که روششناسان علم به روش علمی ...
بیشتر
در این مقاله میخواهم سازگاری میان اقوال و اعمال روششناختی نیوتن را مورد کاوش قرار دهم. اهمیت موضوع بدین علت است که ما علمشناسان هنوز نمیتوانیم حدودا هم ادعا کنیم که روش علمی بزرگترین دانشمند همة اعصار را میشناسیم. این وضعیت ناگوار، برغم اینست که توجه به روش علمی هیچ دانشمندی باندازة عُشر توجهی که روششناسان علم به روش علمی نیوتن بذل کردهاند نمیشود. بدلائل روشنی، هم نیوتن و هم اندیشه و بویژه روش علمیاش یکی از کانونهای بزرگ توجه ویژه علمشناسان در قرن بیستم بوده است. میخواهیم به این سوال پاسخ دهیم که آیا امکان دارد مهمترین مانع شناخت مجمع علیهِ روش علمی نیوتن اینست که میان قواعد روششناختی اعلامشدة نیوتن با قواعد اعمالشدة وی چندان سازگاری وجود ندارد که بیشتر. در برخی مواضع این دو تعارض دارند. برای این امر، دو اثر ماندگار نیوتن در حوزة فلسفة طبیعی و برخی نامههای معروف وی را مورد کاوش قرار میدهیم.
غزاله عزیزی؛ هادی صمدی
چکیده
چکیدهدر دهههای اخیر علوم زیستی در قالب دو جریان به جهان روایتها و ادبیات پای نهادهاند: رویکرد تکاملی به ادبیات و رویکرد شناختی. مقالهی حاضر، با ذکر اشارههایی به رویکرد دوم، عمدتا به رویکرد نخست اختصاص دارد. نظریههای طرح شده در ادبیات تکاملی عمدتاً گرایش انسان به ادبیات را با در نظر گرفتن فرآیند تکامل انسان، سازگاری درنظر ...
بیشتر
چکیدهدر دهههای اخیر علوم زیستی در قالب دو جریان به جهان روایتها و ادبیات پای نهادهاند: رویکرد تکاملی به ادبیات و رویکرد شناختی. مقالهی حاضر، با ذکر اشارههایی به رویکرد دوم، عمدتا به رویکرد نخست اختصاص دارد. نظریههای طرح شده در ادبیات تکاملی عمدتاً گرایش انسان به ادبیات را با در نظر گرفتن فرآیند تکامل انسان، سازگاری درنظر میگیرند؛ سازگاریهایی در سطوح مختلف فردی، گروهی و فرهنگی که در مقالهی حاضر، ابتدا به نقد و بررسی این نظریهها میپردازیم. نظریهی ذهن گسترشیافته رابطهی میان ذهن، بدن، جهان پیرامون را وثیق میداند. دعوی دیگر مقاله آن است که نظریهی ذهن امتداد یافته قابلیت ویژهای برای تبیین ادبیات دارد. همچنین به عنوان دعوی آخر مقاله سراغ زیستشناسی تکا-تکو میرود و از قابلیتهای تبیینی آن برای تبیین نقش ادبیات در زندگی و تکامل انسان بهره میگیرد.
فاطمه فلاحی؛ سعید میرریاحی؛ حسین سلطانزاده؛ محمد مهدی رئیس سمیعی
چکیده
کاربرد قواعد محاسباتی سهم عمدهای در هماهنگی نسبتها و عناصر معماری دارد. علم هندسه و کاربرد آن یکی از اصلیترین ویژگیهای معماری ایران است و توسعۀ آن در معماری ایران از سدههای هشتم و نهم آغاز شد و تا قرن دهم ادامه یافت. آنچه که از حیث مطالعات مثلثاتی عناصر معماری ایران در عصر تیموری مد نظر میباشد بهرهگیری از دیدگاه ریاضیدان ...
بیشتر
کاربرد قواعد محاسباتی سهم عمدهای در هماهنگی نسبتها و عناصر معماری دارد. علم هندسه و کاربرد آن یکی از اصلیترین ویژگیهای معماری ایران است و توسعۀ آن در معماری ایران از سدههای هشتم و نهم آغاز شد و تا قرن دهم ادامه یافت. آنچه که از حیث مطالعات مثلثاتی عناصر معماری ایران در عصر تیموری مد نظر میباشد بهرهگیری از دیدگاه ریاضیدان و اندیشمند قرن نهم، غیاثالدین جمشید کاشانی1، در اندازهگیری، محاسبات و قاعدهمند کردن این عناصر است. یکی از دستاوردهای غیاثالدین تثلیث زاویه و دایره است که تکمیل کنندۀ مثلثات و مقاطع مخروطی خیام میباشد. هدف این پژوهش پاسخ به این پرسش است که: آیا محاسبات و ایدههای ریاضیدان ناموری چون کاشانی قابلیت به کار گرفته شدن در صنعت معماری را دارد؟ مبانی نظری پژوهش حاضر به دنبال پاسخ این سوال است که: آیا بین مباحث نظری و عملی هندسه و معماری ارتباط وجود دارد؟در این پژوهش، بر اساس نسخ بهجا مانده از ریاضیدانان ایرانی، ریشۀ قواعد محاسباتی و ترسیمی برخی از عناصر معماری که از نظر پژوهشگر با قضیۀ منلائوس مرتبط است، توسط زبان برنامهنویسی پایتون در نرمافزار راینو ارزیابی میشود. نتایج نشان میدهد که محاسبات و ترسیمات کاشانی فقط تمرین عملی نظری نبوده و از قوانین مثلثاتی در ایستایی و پایداری عناصر معماری که تا قبل از آن برخی از آنها تخریب میشدند استفاده شده است.
وحید گرامی؛ محسن جاهد؛ محمود رسولی
چکیده
دو رویکرد اصلی در معرفتشناسی تکاملی وجود دارد: رویکرد تمثیلی یا اسپنسری، رویکرد تحتاللفظی یا داروینی. در رویکرد نخست تلاش برای نشان دادن این است که فرایند رشد فرهنگ و علم، شبیه به فرایند اصلی رشد جانداران در زیستشناسی و بر اساس انتخاب طبیعی است، در حالی که در رویکرد دوم تلاش برای نشان دادن این است که نه تنها رشد و تکامل فیزیکی ...
بیشتر
دو رویکرد اصلی در معرفتشناسی تکاملی وجود دارد: رویکرد تمثیلی یا اسپنسری، رویکرد تحتاللفظی یا داروینی. در رویکرد نخست تلاش برای نشان دادن این است که فرایند رشد فرهنگ و علم، شبیه به فرایند اصلی رشد جانداران در زیستشناسی و بر اساس انتخاب طبیعی است، در حالی که در رویکرد دوم تلاش برای نشان دادن این است که نه تنها رشد و تکامل فیزیکی حیوانات و انسانها، محصول و نتیجه انتخاب طبیعی است، بلکه رشد ساختارهای ذهنی آنها نیز محصولِ انتخاب طبیعی است. پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که آیا مدعا و استدلال های روس در رد رویکرد تمثیلی از قوّت کافی برخوردار است یا نه. اندیشمندان زیادی از این رویکرد حمایت کردهاند، از جمله کارل پوپر، توماس کوهن، استفن تولمین، دونالد کمبل و دیوید هال. روس بر این باور است که اگرچه میان رشد موجودات زنده و رشد معرفت بشری شباهتهایی وجود دارد، لکن تفاوتهای قابل توجهی در پیشرفت و روند تصادفی میان آنها نیز وجود دارد که باعث میشود این رویکرد با شکست روبرو شود. ما در این نوشتار با مدعای روس مبنی بر ناکارآمد بودن معرفتشناسی تمثیلی موافقیم، اما بر این باوریم که استدلالهای وی در نفی دیدگاه پارهای از معتقدان به معرفتشناسی تمثیلی همچون کوهن و کمبل از قوت کافی برخوردار نیست.
قاسم محمدی؛ فرح رامین
چکیده
با پیشرفت شگرف فیزیک و زیررشتههای آن از قبیل کیهانشناسی و فیزیک کوانتوم، براهین غایت شناختی دربارهی وجود خدا به ویژه برهان تنظیم ظریف کیهانی در صدر مباحث الهیاتی قرار گرفت. به موازات حمایتهای متعدد از این برهان، چالشهای گوناگونی نیز در مورد آن از سوی منتقدین مطرح گشت. چالش اندازه یکی از برجستهترینِ این چالشها است که کاربست ...
بیشتر
با پیشرفت شگرف فیزیک و زیررشتههای آن از قبیل کیهانشناسی و فیزیک کوانتوم، براهین غایت شناختی دربارهی وجود خدا به ویژه برهان تنظیم ظریف کیهانی در صدر مباحث الهیاتی قرار گرفت. به موازات حمایتهای متعدد از این برهان، چالشهای گوناگونی نیز در مورد آن از سوی منتقدین مطرح گشت. چالش اندازه یکی از برجستهترینِ این چالشها است که کاربست حساب احتمالات در این برهان را هدف میگیرد. بر اساس این چالش، حساب احتمالات توانایی تامین اصل موضوعی شمارا-جمعپذیری در مجموعههای نامتناهی را دارا نیست و از این رو حساب احتمالات به کار رفته در برهان مبتلی به مشکل هنجارناپذیری است. در مواجهه با این چالش معمولا دو راهبرد از سوی حامیان این برهان پیریزی میشود. راهبرد اول، پذیرفتن چالش و تلاش برای دور زدن آن از طریق بهنجارسازی احتمالات است و راهبرد دوم طبیعی جلوه دادن کاربست احتمالات هنجارناپذیر در دانشهای گوناگون از قبیل کیهانشناسی و میکانیک آماری است. ما در این مقاله علاوه بر بررسی چالش اندازه و نقد دو راهبرد پیشگفته، راهبرد سومی را که چندان توسط حامیان برهان تنظیم ظریف جدی گرفته نشده است مطرح و از آن دفاع خواهیم نمود. در این راهبرد بعد از نگاهی هستیشناختی به چالش اندازه نشان خواهیم داد که تامین اصل موضوعی شمارا-جمعپذیری لازم نیست و میتوان به اصل شمارامتناهی بودن در حساب احتمالات برهان تنظیم ظریف اکتفا کرد.
علیرضا منجمی؛ حمیدرضا نمازی
چکیده
«علومانسانی پزشکی» در وهلۀ اول عبارتی نامأنوس به نظر میرسد. اینکه چگونه دو حوزۀ مجزا و متمایزِ معرفتی، همنشین شدهاند، به وضعیت پروبلماتیک پزشکی اشاره دارد. در بخش ابتدایی مقاله به تحلیل علومانسانی پزشکی بر اساس روش مطالعات مناقشههای این حوزه خواهیم پرداخت و در بخش دوم، حوزۀ انتقادی مطالعات فراپزشکی را به عنوان بدیل ...
بیشتر
«علومانسانی پزشکی» در وهلۀ اول عبارتی نامأنوس به نظر میرسد. اینکه چگونه دو حوزۀ مجزا و متمایزِ معرفتی، همنشین شدهاند، به وضعیت پروبلماتیک پزشکی اشاره دارد. در بخش ابتدایی مقاله به تحلیل علومانسانی پزشکی بر اساس روش مطالعات مناقشههای این حوزه خواهیم پرداخت و در بخش دوم، حوزۀ انتقادی مطالعات فراپزشکی را به عنوان بدیل علوم انسانی پزشکی پیشنهاد خواهیم داد. جریان معاصر علوم انسانی پزشکی با نقد پزشکی مدرن از اواخر دهۀ شصت و اوایل دهۀ هفتاد میلادی آغاز شد که دغدغه اش، گسترش روزافزون علوم زیستپزشکی و انسانزدایی پزشکی بود. پیشگامان این حوزه ، راهحل را در این یافتند که پیوند علوم انسانی با حوزۀ پزشکی میتواند گرهگشا باشد. علومانسـانی پزشکی، با بازنگری در برنامههای آموزشی بسیاری از دانشکدههای پزشـکی آمریکای شمالی و اروپا پا گرفت و بهتدریج به پژوهشهای بالینی و طبابت نیز تسری یافت.با مرور و تحلیل دقیق پژوهشها و ادبیات علومانسانی پزشکی پنج مناقشه اصلی شناسایی شدند: تعابیر و تعاریف گسترده و مختلف، رشته – حوزه، چندرشتگی - میانرشتگی، علوم انسانی پزشکی - علوم انسانی سلامت، علوم انسانی کلاسیک - علوم انسانی انتقادی و علوم انسانی پزشکی - فلسفه پزشکی. در تحلیل نهایی در لایه زیربنا دو عنصر را میتوان از هم بازشناخت: یکی دوگانهها و دیگری رانهها یا فرآیندها. دوگانهها را میتوان ذیل چند گروه کلیتر دستهبندی کرد: روششناختی، علمشناختی، هستیشناختی و پراکسیولوژیک. در مورد رانهها یا فرآیندها میتوان به طبیسازی، بوروکراتیزاسیون، تکنیکیسازی، اخلاقیسازی، علمیسازی تخصصیسازی و نیز فردیسازی اشاره کرد. اما همان طور که در تحلیل نهایی اشاره کردهایم، رویکرد انتقادی توفیق چندانی نیافته است.در بخش دوم مقاله به دو پرسش پرداخته ایم. پرسش نخست آنکه رویکرد انتقادی قابل دفاع در علومانسانی پزشکی/سلامت چه مقوماتی دارد و پرسش دیگر اینکه مطالعات فراپزشکی که به عنوان بدیلی برای علومانسانی پزشکی/سلامت پیشنهاد شده است، چه معنا و مقوماتی دارد.پزشکی و علوم انسانی (علوم اجتماعی مدرن) از یک سنخ هستند و به همین دلیل جامعهشناسی، روانشناسی و انسانشناسی نمیتوانند هدف علوم انسانی پزشکی یعنی انسانی کردن پزشکی را برآورده کنند. از این رو نظریۀ انتقادیای باید مورد توجه قرار بگیرد که همزمان علوماجتماعی و پزشکی را نقد کند؛ همچون فوکو، گادامر و هابرماس . «مطالعات انتقادی فراپزشکی» همچون چتری فرارشتهای، باید متکفل توجه به پرسشهای بنیادین پزشکی شود ، جریانی انتقادی میان رشتههای علوم انسانی سلامت برقرار و هم چنین مواجهه انتقادی به غایت و هدف طبابت و پزشکی را تقویت کند
رضا نیرومند؛ حمید فدیشه ای؛ الهام محمدزاده
چکیده
چکیدهپیشرفت شگرف بشر در تولید و ذخیرهسازی انبوه دادهها و نیز استفاده از آنها در ساختن ماشین استنتاجگر، امروزه در قالب یک فناوری پیشرفته به نام «یادگیری عمیق ماشینی» ظهور یافته است. این فناوری با الهام از اتصالات موجود در ساختار مغز جانداران طراحی شده و از شبکههای عصبی مصنوعی عمیق قدرت میگیرد. توانایی آن در استنتاج ...
بیشتر
چکیدهپیشرفت شگرف بشر در تولید و ذخیرهسازی انبوه دادهها و نیز استفاده از آنها در ساختن ماشین استنتاجگر، امروزه در قالب یک فناوری پیشرفته به نام «یادگیری عمیق ماشینی» ظهور یافته است. این فناوری با الهام از اتصالات موجود در ساختار مغز جانداران طراحی شده و از شبکههای عصبی مصنوعی عمیق قدرت میگیرد. توانایی آن در استنتاج خبرهگونه در زمینههای مختلف و یا تولید آثار مشابه افراد زبردست، با وجود مزایای بسیار، انسان امروز را با چالشهای مختلفی رو در رو میسازد. این نوشتار تلاش میکند با رویکرد نظاممند عقلی- فلسفی به تحلیل و معرفی چالشهای اخلاقی یادگیری عمیق ماشینی و ارائه رهیافت مناسب در قبال هر یک از این چالشها بپردازد. اگرچه یادگیری عمیق ماشینی چالشهای قابل توجهی بر سر راه انسان قرار داده، با آگاهی و چاره اندیشی نسبت به آنها، میتوان در عین بهره بردن از مزایای چشمگیر این فناوری، ارزشهای انسانی را نیز آگاهانه محافظت نمود.واژگان کلیدییادگیری ماشین، یادگیری عمیق، شبکههای عصبی مصنوعی، اخلاق اطلاعات، چالش فلسفی.
هما یزدانی؛ علی پایا؛ لطف الله نبوی
چکیده
چکیدهدر مقالۀ حاضر با اتخاذ سنت کالونیسم و معرفتشناسی اصلاحشده، ادعای مانعیت گناهان انسانی از فعلیت صحیح عقل و عاملیت فیض الهی در تقویت قوای شناختی را بررسی میکنیم. شاید پیش از این و ذیل بحثِ نقش عوامل غیرمعرفتی در شکلگیری معرفت، به تأثیر شناختی گناه نیز پرداخته شده باشد. اما اختصاص این موضوع به رشد معرفت علمی، تا آنجا که مورد ...
بیشتر
چکیدهدر مقالۀ حاضر با اتخاذ سنت کالونیسم و معرفتشناسی اصلاحشده، ادعای مانعیت گناهان انسانی از فعلیت صحیح عقل و عاملیت فیض الهی در تقویت قوای شناختی را بررسی میکنیم. شاید پیش از این و ذیل بحثِ نقش عوامل غیرمعرفتی در شکلگیری معرفت، به تأثیر شناختی گناه نیز پرداخته شده باشد. اما اختصاص این موضوع به رشد معرفت علمی، تا آنجا که مورد اطلاع است، تازگی دارد. این بررسی در بستر پروژۀ استفان مورونی، دینپژوه معاصر آمریکایی، پیش خواهد رفت. او میکوشد با مرور نقادانۀ آراء متألهان برجستۀ مسیحی، مدلی را برای این تأثیر ترسیم کند. در نهایت نشان خواهیم داد که از منظر عقلانیت نقاد، محصول مورونی با کوشش او برای تبیین اثر گناه بر علوم طبیعی همخوانی ندارد. زیرا آنچه به عنوان معرفت علمی مسیحی معرفی کرده غالباً از جنس آگاهی فناورانه است نه علم، و این عالِم است که تحتتأثیر گناه قرار میگیرد نه مدعای علمی او.