سعیده بابایی
چکیده
بشر برای گره گشایی از بسیاری از مشکلات خود به ساختن تکنولوژی روی آورده است. تکنولوژی اگرچه در حل بسیاری از این مشکلات مؤثر بوده، اما خود باعث به وجود آمدن بحرانهایی نیز شده است. از این رو، برخی از فلاسفه به تأمل درباره تکنولوژی پرداختهاند و علت بحرانآفرینی تکنولوژی و راههای برونرفت از این بحرانها را مورد مداقه قرار دادهاند. ...
بیشتر
بشر برای گره گشایی از بسیاری از مشکلات خود به ساختن تکنولوژی روی آورده است. تکنولوژی اگرچه در حل بسیاری از این مشکلات مؤثر بوده، اما خود باعث به وجود آمدن بحرانهایی نیز شده است. از این رو، برخی از فلاسفه به تأمل درباره تکنولوژی پرداختهاند و علت بحرانآفرینی تکنولوژی و راههای برونرفت از این بحرانها را مورد مداقه قرار دادهاند. یکی از این فلاسفه، آلبرت بورگمان، فیلسوف آمریکایی است. بورگمان ایده اشیاء و افعال کانونی خود را برای بحرانزدایی از تکنولوژی پیشنهاد میکند. در این مقاله به بررسی این ایده و انتقادات واردشده بر آن میپردازیم. سپس، پاسخ بورگمان به این انتقادات را ارزیابی میکنیم و در پایان، با دسته بندی نقدها و پاسخهای آنها، شکافهای موجود در نظریه بورگمان را شناسایی میکنیم.
سید علی حسینی
چکیده
گالیله دستکم در بخشی از آثارش، صراحتاً ندای بینیازی از تجربه سر میدهد. ابنسینا نیز در بحث از علم خدا به جزئیات، علم پیش از تجربهی منجم را نمونهای از علمی میداند که درست مانند علم الهی، از انفعال تجربی متأثر نیست. در این نوشتار تلاش کردهایم میان چنین اظهارنظرهایی که نتیجهی نظرورزی این دو فیلسوف تلقی میشود و مقدمات آن، ...
بیشتر
گالیله دستکم در بخشی از آثارش، صراحتاً ندای بینیازی از تجربه سر میدهد. ابنسینا نیز در بحث از علم خدا به جزئیات، علم پیش از تجربهی منجم را نمونهای از علمی میداند که درست مانند علم الهی، از انفعال تجربی متأثر نیست. در این نوشتار تلاش کردهایم میان چنین اظهارنظرهایی که نتیجهی نظرورزی این دو فیلسوف تلقی میشود و مقدمات آن، یعنی پیشفرضها و روشهای احتمالاً مشترک آنها، ارتباط برقرار کنیم. نهایتاً نیز به این نتیجه رسیدهایم که ابنسینا در وجهی از مطالعات طبیعیاش، با روش کاری گالیله هماهنگی دارد و همین هماهنگی، سخنان یکسان آن دو را سبب شده است. در نمونهای که به بررسی آن پرداختهایم، ابنسینا در بررسی حرکات سماوی، مطالعه بر ساختار ریاضیاتی اجسام سماوی را مدنظر قرار میدهد و سرشتیابی رایج در طبیعیات ارسطویی را کنار میگذارد و به روش گالیلهای نزدیک میشود. البته نمیتوان این روش را به تمام طبیعتشناسی شیخ نسبت داد و روش علمی دوپارهی او را با شیوهی علمی یکپارچهی گالیله یکسان انگاشت.
یاسر دلفانی؛ احمدرضا همتی مقدم
چکیده
فیزیکالیزم دیدگاهی است که معتقد است هر چیزی فیزیکی است لذا آگاهی پدیداری را یک پدیده فیزیکی می داند. استدلال تصورپذیری زامبی که توسط دیوید چالمرز مطرح شده است نشان می دهد که آگاهی پدیداری نمی تواند فیزیکی باشد لذا مدعای فیزیکالیزم کاذب است. یکی از مؤلفه های سازنده این استدلالْ معناشناختی دو بعدی است. این مؤلفه در ساخت مقدمه اول و دوم ...
بیشتر
فیزیکالیزم دیدگاهی است که معتقد است هر چیزی فیزیکی است لذا آگاهی پدیداری را یک پدیده فیزیکی می داند. استدلال تصورپذیری زامبی که توسط دیوید چالمرز مطرح شده است نشان می دهد که آگاهی پدیداری نمی تواند فیزیکی باشد لذا مدعای فیزیکالیزم کاذب است. یکی از مؤلفه های سازنده این استدلالْ معناشناختی دو بعدی است. این مؤلفه در ساخت مقدمه اول و دوم این استدلال نقش بسیار مهمی را ایفاء می کند به طوری که بدون آنْ استدلال مذکور شکل نخواهد گرفت. آن در مقدمه اولْ تصورپذیری اولیه را تأسیس می کند و در مقدمه دوم با تأسیس امکان پذیری اولیه و ثانویه، استنتاج امکان پذیری ثانویه را فراهم می کند. هدف ما در این مقاله این است که معناشناختی دو بعدی را توضیح داده و نقش آن را در این استدلال تبیین نمائیم.
رحمان شریف زاده
چکیده
چکیدهدر این مقاله بر اساس سه معنای وساطت تکنولوژی نزد برونو لاتور، یعنی وساطت ترکیب، ترجمه و واگذاری، از سه معنای اخلاقی بودن تکنولوژی سخن خواهیم گفت. تکنولوژی بخشی از کنشهای اخلاقی ماست، ما برخی از کنشهای اخلاقی را به تکنولوژی واگذار میکنیم، و نیز تکنولوژی میتواند قصدها و انگیزهای اخلاقاً مهمی را در کاربر ایجاد کند. ...
بیشتر
چکیدهدر این مقاله بر اساس سه معنای وساطت تکنولوژی نزد برونو لاتور، یعنی وساطت ترکیب، ترجمه و واگذاری، از سه معنای اخلاقی بودن تکنولوژی سخن خواهیم گفت. تکنولوژی بخشی از کنشهای اخلاقی ماست، ما برخی از کنشهای اخلاقی را به تکنولوژی واگذار میکنیم، و نیز تکنولوژی میتواند قصدها و انگیزهای اخلاقاً مهمی را در کاربر ایجاد کند. سپس بحثی را راجع به مسئولیت اخلاقی مطرح خواهیم کرد و با تفکیک مسئولیت از تقصیر نشان خواهیم داد که کنشهای شبکهای مستلزم سلب مسئولیت انسان یا اعطای مسئولیت به تکنولوژی نیستند و با این حال میتوان به شکل معناداری از «مجازات تکنولوژی» نیز سخن گفت
مرتضی شریفی
چکیده
اخیراً در مطبوعاتِ فلسفهی علم موضوعی تحت عنوان «فلسفهی شیمی» به چشم میخورد. یکی از مسائلی که تحت این مقوله دربارهی آن صحبت میشود موضوع برآیش و اهمیت علم شیمی و جایگاه آن در روشنسازی این موضوع است. علاوه بر موضوع برآیش ، مسئلهی تقلیل هم در شیمی محل بحث است. اهمیت این دو مسئله در شاخههای مختلف علوم ، ازجمله شیمی، ازآنجاست ...
بیشتر
اخیراً در مطبوعاتِ فلسفهی علم موضوعی تحت عنوان «فلسفهی شیمی» به چشم میخورد. یکی از مسائلی که تحت این مقوله دربارهی آن صحبت میشود موضوع برآیش و اهمیت علم شیمی و جایگاه آن در روشنسازی این موضوع است. علاوه بر موضوع برآیش ، مسئلهی تقلیل هم در شیمی محل بحث است. اهمیت این دو مسئله در شاخههای مختلف علوم ، ازجمله شیمی، ازآنجاست که استقلال (نسبی) این علوم، با این دو مفهوم گرهخورده است. در این مقاله بعد ارائهی یک چهارچوبِ مفهومی، بهنقد و بررسی آرای آلکس مانافو در مورد اهمیت علمِ شیمی در مطالعه موضوعِ تقلیل و برآیش در شیمی میپردازیم. مانافو با استدلالی قصد دارد نقش ویژهای به علم شیمی در رابطه بامطالعهی موضوع برآیش و تقلیل ببخشد. در ضمنِ نقد محتوی این استدلال، تمایزی بینِ مفهوم «پیچیده گی وجودشناسانه» و «پیچیده گی هستی شناسانه» ارائه می دهیم. سپس نشان می دهیم خلط بین این دو مفهوم، موجباتِ شکل گیری مغالطهای شده که دامنگیرِ مانافو در روند استدلالش شده است
حسین شیخ رضایی؛ حامد بیکران بهشت
چکیده
بررسی جایگاه و نقش ارزشها در علم و فعالیت علمی موضوعی است که در چند سال اخیر بحثهای زیادی را برانگیخته است و پژوهشگران مطالعات علم از زوایای مختلفی به آن نگریستهاند. طرفداران فمینیسم در علم و معرفتشناسی نیز از کسانی بودهاند که در این موضوع بسیار بحث کردهاند. برخی از آنها بر این باورند که ارزشها در محصول کار علمی مدخلیت ...
بیشتر
بررسی جایگاه و نقش ارزشها در علم و فعالیت علمی موضوعی است که در چند سال اخیر بحثهای زیادی را برانگیخته است و پژوهشگران مطالعات علم از زوایای مختلفی به آن نگریستهاند. طرفداران فمینیسم در علم و معرفتشناسی نیز از کسانی بودهاند که در این موضوع بسیار بحث کردهاند. برخی از آنها بر این باورند که ارزشها در محصول کار علمی مدخلیت تام دارند، و در علم کنونی، نقش برجستهی ارزشهای مردانه مشهود است. برخی از فمینیستها تلاش میکنند نشان دهند که در علم، ارزشهای زنانه بر ارزشهای مردانه برتری دارند و باید به تدریج جایگزین ارزشهای مردانه شوند. اما برخی دیگر از فمینیستها این تلقی را رد میکنند. هِلِن لانجینو یکی از این فمینیستها است. او در عین تأیید نفوذ ارزشهای مردانه در علم کنونی، تلاش میکند دیدگاه خاصی را در مورد نقش ارزشها در علم و تبعات آن مطرح کند. دراین مقاله، به بررسی و ارزیابی دیدگاه لانجینو پرداختهایم، و تلاش کردهایم تا نشان دهیم دیدگاه لانجینو به طور کلی قابل دفاع است، هرچند در دو مورد نیز دیدگاه او را نقد کردهایم.
وحید طائب نیا
چکیده
پسا-پدیدارشناسی را میتوان نسخۀ پراگماتیستی سنت پدیدارشناسی هوسرل و هایدگر دانست. اندیشمندان این جریان سعی خود را در جهت تطبیق روش پدیدارشناسی در قلمرو مطالعات انضمامی علم و تکنولوژی متمرکز ساختهاند تا تصویری از نحوۀ درآمیختگی انسان و جهان با علم و تکنولوژی را به نمایش گذارند. درین مسیر، نقش تکنولوژی به مثابه مصنوعات و ابزارها ...
بیشتر
پسا-پدیدارشناسی را میتوان نسخۀ پراگماتیستی سنت پدیدارشناسی هوسرل و هایدگر دانست. اندیشمندان این جریان سعی خود را در جهت تطبیق روش پدیدارشناسی در قلمرو مطالعات انضمامی علم و تکنولوژی متمرکز ساختهاند تا تصویری از نحوۀ درآمیختگی انسان و جهان با علم و تکنولوژی را به نمایش گذارند. درین مسیر، نقش تکنولوژی به مثابه مصنوعات و ابزارها در شکلگیری چارچوب معرفتی انسان معاصر در قالب علم تجربی، مورد مطالعه قرار گرفته است. همچنین تقوّم علم پسا-گالیلهای به مصنوعات تکنیکی و نیز تأمین واقعگرایی آن از رهگذر حضور ابزار در متن کنش آزمایشگاهی از موضوعات مطرح شده در پساپدیدارشناسی است. از آنجا که پسا-پدیدارشناسی در عین استفاده از فلسفهورزی متقدم و متأخر هایدگر درباب نسبت علم و تکنولوژی، نقد عملگرایانۀ رویکرد متأخر وی را نیز هدف قرار داده، باید پرسید که تا چه میزان این چرخش عملگرایانه ظرفیت حل معضلات نظری و رفع مشکلات عملی علم و تکنولوژی در جهان معاصر را داراست
فرزانه عامری
چکیده
جالینوس پزشک، فیلسوف و منطقدان یونانی از اثرگذارترین افراد در پزشکی یونان باستان بود و آثار او همچنین در جهان اسلام و اروپا، اساس آموزش و عمل پزشکی بود. جالینوس از آنجا که به پزشکی بقراط تسلط داشت و دارای روش در پزشکی بود، موردتوجه بود. آنچه جالینوس را از دیگر پزشکان متمایز مینمود تاکید بر روشمند بودن او است. در زمان او سه مکتب ...
بیشتر
جالینوس پزشک، فیلسوف و منطقدان یونانی از اثرگذارترین افراد در پزشکی یونان باستان بود و آثار او همچنین در جهان اسلام و اروپا، اساس آموزش و عمل پزشکی بود. جالینوس از آنجا که به پزشکی بقراط تسلط داشت و دارای روش در پزشکی بود، موردتوجه بود. آنچه جالینوس را از دیگر پزشکان متمایز مینمود تاکید بر روشمند بودن او است. در زمان او سه مکتب پزشکی مهم به امر طبابت مشغول بودند: اصحاب تجربه، قیاس و حیل. این سه گروه در کسب دانش پزشکی، تعلیم آن و تشخیص بیماری و درمان، اختلافنظرهایی با هم داشتند.مساله پژوهش حاضر شناخت مکتبهای پزشکی زمان جالینوس و پاسخگویی به این پرسش که تعامل جالینوس با این مکتبها چگونه بود و مکتب پزشکی جالینوس چه بود؟جالینوس از روش تلفیقی مبتنی بر عقل و تجربه برای کسب دانش طب و درمان استفاده مینمود. او معتقد بود برای شناخت دقیق حقایق میبایست از روشهای گوناگونی اعم از تجربه، آزمایش و تعقل و استدلال در کنار هم استفاده نمود.
سید علی کلانتری؛ روح الله ابراهیم پور اصفهانی
چکیده
جملات موری جملاتی مانند "P اما من باور ندارم که P" و "P اما من باور دارم که ~P" هستند که علیرغم ممکن الصدق بودن محتوای آنها اظهار یا باور به آنها با نوعی پوچی (absurdity) همراه است. بر اساس برخی از خوانشهای نظریههای مرتبه بالاتر آگاهی مانند نظریههای فکر مرتبه بالاتر (HOT)، ادعا میشود باورآگاهانه نسبت به جملات موری ممکن نیست به این معنا که ...
بیشتر
جملات موری جملاتی مانند "P اما من باور ندارم که P" و "P اما من باور دارم که ~P" هستند که علیرغم ممکن الصدق بودن محتوای آنها اظهار یا باور به آنها با نوعی پوچی (absurdity) همراه است. بر اساس برخی از خوانشهای نظریههای مرتبه بالاتر آگاهی مانند نظریههای فکر مرتبه بالاتر (HOT)، ادعا میشود باورآگاهانه نسبت به جملات موری ممکن نیست به این معنا که شخص با باورِ آگاهانه آنها در مجموعه باورهای خود دچار عدم عقلانیت خواهد شد. در این مقاله ابتدا به معرفی نظریههای مرتبه بالاتر آگاهی و نحوه کاربست آنها در تبیین پوچی اظهار و باور جملات موری پرداخته و سپس استدلال میکنیم که رویکردهای مبتنی بر نظریههای مرتبه بالاتر آگاهی در مورد پارادوکس مور بر مبنای چهار نقد قادر به ارائه تبیین قابل قبولی برای پوچی جملات موری نیستند.
مهدی معین زاده
چکیده
نیمه دوم قرن نوزدهم و دهههای آغازین قرن بیستم دوران شکوفائی علوم ریاضی- طبیعی در آلمان است. کیرشهف ، هلمهولتز ، ککوله ، فیشر ،هابر ، ریمان پلانک ، اینشتین ، شرودینگر و ... صرفا تعدادی از شهیرترین دانشمندان این دوره در آلمان هستند. با وجود پیشتازی آلمان در این دوره از سایر کشورهای اروپائی ( خاصه انگلستان و فرانسه) در عرصه علوم ریاضی- ...
بیشتر
نیمه دوم قرن نوزدهم و دهههای آغازین قرن بیستم دوران شکوفائی علوم ریاضی- طبیعی در آلمان است. کیرشهف ، هلمهولتز ، ککوله ، فیشر ،هابر ، ریمان پلانک ، اینشتین ، شرودینگر و ... صرفا تعدادی از شهیرترین دانشمندان این دوره در آلمان هستند. با وجود پیشتازی آلمان در این دوره از سایر کشورهای اروپائی ( خاصه انگلستان و فرانسه) در عرصه علوم ریاضی- طبیعی (Hofstetter,2001:56) ، یاسپرس در همان سالهای اوج شکوفائی فیزیک در المان اظهار میدارد که Wissenschaft ( معادل آلمانی واژه Science) امریست ناظر بر یک کل لایتجزا و فردی که دارای wissenschaft است در عین حال فردی فلسفی ، فرهیخته و آشنا با فرهنگ وتمدن و ارزشهای فرهنگی نیز هست(Jaspers quoted in Ringer,1969: 10) . ویندلباند – فیلسوف شهیر نئوکانتی همین دوره – نیز ضمن اشاره به توسع مفهوم wissenshaft نسبت به science ، اعلام میدارد که این دو فرق فارقی با یکدیگر دارند چرا که " wissenshaftبنا بر ماهیت خود در کنش گرانش نوعی فهم ناظر بر ربط و نسبت دانشرشته تخصصی خود آنها با تمامیت بدنه معرفت و کلیت فرهنگ (Bildung= Kultur) بوجود میآورد. بدین ترتیب Wissenschaft بر خلاف Science متفطن تعلق خود به کلیت فرهنگ است، کلیتی که هنر، ادبیات، تاریخ، عرف، ذوق، اخلاق، دین و ... پاره های دیگر آن هستند" Windelband quoted in Ibid:103)) .مدعای اصلی این مقاله انست که تفاوت قلمرو science , Wissenschaft در درک خاص زیستجهان آلمانی از مفهوم تاریخیت و مفهوم فرهنگ ( بیلدونگ) که هر دو میراث تفکر رمانتیک اواخر قرن هجده و اوائل قرن نوزده هستند، بنیاددارد. این میراث البته از جهات مهمی در تغایر با سنت دکارتی – که از ان عموما بعنوان بنیاد علم بطور اخص و جهان مدرن بطور اعم یاد میشود- قرار میگیرد.
هادی منتظری مقدم
چکیده
جامعه علمی، مانند هر اجتماع دیگری، متشکل از ساختار های اجتماعی مربوط به خود است که برای شناختن آن می بایست، به شناختن موضوعاتی مثل سیر تکامل تاریخی آن، ساختار علم و... همت گماشت. در همین رابطه، مطلبی که از اهمیت ویژه ای برخوردار است مساله هنجار ها در علم –مجموعه ای از ارزش های بنیادین حاکم بر جامعه های علمی_ است. هنجار ها در علم از آن ...
بیشتر
جامعه علمی، مانند هر اجتماع دیگری، متشکل از ساختار های اجتماعی مربوط به خود است که برای شناختن آن می بایست، به شناختن موضوعاتی مثل سیر تکامل تاریخی آن، ساختار علم و... همت گماشت. در همین رابطه، مطلبی که از اهمیت ویژه ای برخوردار است مساله هنجار ها در علم –مجموعه ای از ارزش های بنیادین حاکم بر جامعه های علمی_ است. هنجار ها در علم از آن جهت مهم هستند که به عقیده برخی ساختار رفتار در جامعه علمی را توصیف می کنند. نسبت به مساله هنجار ها در علم، رویکرد های متفاوتی وجود دارد. دو نظریۀ مهم در این بین عبارتاند از دو نظریهای که کارل پوپر و دیوید بلور به آنها پرداختهاند: الف) هنجارها در علم حاصل توافقی اجتماعیاند. (بلور، 1991) و ب) هنجارها در علم اموری انتزاعی و افلاطونی هستند. (پوپر، 1972) در این نوشتار قصد دارم علاوهبر شرحی کلی بر نظریات پوپر و بلور، انتقاداتی که از سوی مدافعین پوپر بر بلور وارد شده است را بررسی نمایم.
محمود مژده خشکنودهانی؛ رضا ندرلو؛ رضا عزیزی نژاد
چکیده
تلفیق تکاملی گسترشیافته نظریهای است که پیشنهاد میدهد برای ارائهی تبیین در مورد یافتههای جدید در زیستشناسی تکاملی و نیز افزایش قدرت تبیینی برای یافتههای موجود، چارچوبهای مفهومی تلفیق تکاملی نیاز به بازنگری دارند. این بازنگری، گسترش در چارچوبهای مفهومی تلفیق تکاملی را به دنبال داشته و چارچوب مفهومی مبتنی بر تکامل ژنمحوری ...
بیشتر
تلفیق تکاملی گسترشیافته نظریهای است که پیشنهاد میدهد برای ارائهی تبیین در مورد یافتههای جدید در زیستشناسی تکاملی و نیز افزایش قدرت تبیینی برای یافتههای موجود، چارچوبهای مفهومی تلفیق تکاملی نیاز به بازنگری دارند. این بازنگری، گسترش در چارچوبهای مفهومی تلفیق تکاملی را به دنبال داشته و چارچوب مفهومی مبتنی بر تکامل ژنمحوری بایستی به چارچوبی تکوینمحور گسترش یابد؛ اما حامیان تلفیق تکاملی دهههای 30 و 40 این نظریه را بینیاز از هرگونه بازنگری دانسته و درخواست برای هرگونه گسترشی در چارچوبهای مفهومی آن را رد میکنند. هر دو نظریهی تلفیقی فعلی و گسترشیافته از استعارههایی برای بیان منظور خود بهره میبرند ازجمله استعارههای موسیقی حیات و ژن خودخواه که به ترتیب دو چارچوب مفهومی گسترشیافته و تلفیق فعلی را نمایندگی میکنند. از سویی دیگر خوانش بدنمند از استعاره استعمال استعارهها را در نظریات علمی به حوزهی اندیشهی دانشمند و چارچوب مفهومی حاکم بر ذهن او مربوط میداند. بر این اساس میتوان استدلالی به سود طرفداران گسترش در تلفیق تکاملی اقامه کرد.