امکان طبیعتگرایی در علم
صفحه 1-17
سید مهدی بیابانکی
چکیده طبیعتگرایی علمی آموزهای مشتمل بر دو جزء هستیشناختی و روششناختی است. بر اساس جزء روششناختی، روش علمی تنها منبع برای کسب شناخت معتبر (راجع به طبیعت) است و بر اساس جزء هستیشناختی، همه آنچه وجود دارد (علی الاصول) میتواند بوسیله علم مورد پژوهش قرار گیرد. برخی از فلاسفه طبیعتگرا معتقدند که جزء هستیشناختی، یعنی طبیعتگرایی هستیشناختی (یا متافیزیکی)، یک اصل فلسفیِ ضروری یا ساختاری برای علم است، به این معنا که اگر از متافیزیکِ علم زدود شود، آنچه حاصل میگردد دیگر علم نخواهد بود. در مقابل، بسیاری از منتقدین طبیعتگرایی معتقدند که طبییعتگرایی هستیشناختی، آموزهای خارج از متافیزیک علم است و تنها طبیعتگرایی روششناختی است که (نه یک اصل متافیزیکی بلکه) یک اصل نظم دهنده یا روششناختی برای علم به شمار میرود. در این تلقی، طبیعتگرایی تنها به عنوان یک پیشفرض پراگماتیک برای عمل علمی دانشمندان به کار میرود. در این مقاله نشان خواهیم داد هیچ یک از دو رویکرد فوق در خصوص نسبت طبیعتگرایی و علم صحیح نیست؛ و ما مجاز نیستیم بر اساس یک پیشفرض متافزیکی یا پراگماتیک، راه ورود هویات و علل فراطبیعی را به قلمرو علم سد نماییم، و متافزیکی از عالم طبیعت را برای علم پیشفرض بگیریم که از آغاز خالی از چنین هویات و عللی است
مسألهی شاهد قدیمی برای بِیزگرایی، وتعبیرهای احتمال
صفحه 19-41
حامد بیکران بهشت؛ امیر احسان کرباسی زاده
چکیده مسألهی شاهد قدیمی یکی از چالشهای اصلی پیش روی بیزگرایان است. میتوان راهحلهای پیشنهاد شده برای این مسأله را به دو دستهی راهحلهای کلاسیک (با پذیرش مشکل و تلاش برای ارائهی راهحل مناسب) و راهحلهای غیرکلاسیک (با انکار مشکل و تلاش برای منحل کردن آن)تقسیم کرد. راهحلهای کلاسیک توسط افرادی چون گاربر، جفری، نینیلوتو و ایلز پیشنهاد شدهاند. این راهحلها با انتقادات مهمی از سوی افرادی چون ایلز و ایرمن روبهرو شدهاند. یکی از راهحلهای غیرکلاسیک، رها کردن تعبیر ذهنی احتمال و برگزیدن تعبیر عینی احتمال است که توسط روزنکرانتز پیشنهاد شده است. در این مقاله، راهحلهای کلاسیک مسألهی شاهد قدیمی و نقدهای وارد شده بر آنها مورد بررسی قرار گرفته، و تلاش شده است تا نشان داده شود که این راهحلها کفایت لازم برای حل این مسأله را ندارند. در انتها نیز از پیشنهاد روزنکرانتز به عنوان تنها پیشنهادی که ریشهی مسألهی شاهد قدیمی را به درستی تشخیص داده است، دفاع کردهایم.
رئالیسم عرفی و عقلگرایی پراگماتیک؛ (تبیینی در ماهیت رایزنانهی عقلانیت)
صفحه 43-63
محسن عباس زاده مرزبالی
چکیده یکی از عمدهترین پیامدهای چالش پسااثباتگرایی در معرفتشناسی، حاکمشدنِ دوگانههای تقلیلگرایانه حول تقابلهای مفهومیای چون واقعگرایی و سازهانگاری یا عقلگرایی و نسبیگرایی بوده است. پرسش اصلی شکلدهنده به مقاله حاضر این بوده است که در مواجهه با چالشِ ضدمبناگرایی، چگونه میتوان همچنان تبیینی از «عقلانیت» بهمثابه «امکان ارزشیابیِ عینیِ معقولیتِ یک گزاره یا موضع» ارائه داد؟ در پاسخ، فرضیهی این مقاله بر این است که این تبیین را میتوان برمبنای روایت خاصی از پراگماتیسم ارائه کرد که بر دریافتی عرفی (عقلسلیمی) از واقعیت و درکی عملی از امر معقول پایهریزی میشود. محور این تبیین، تاکید بر «کیفیتی» در «فرایند عقلانیِ ارزیابیِ گزارههای علمی یا مواضع هنجاری» است که اصل صدق/ اعتبار را میتوان بر آن استوار کرد: «رایزنانه بودن» یا گشودگی به روی سنجش؛ در این راستا، مقالهی پیشِرو به برجسته ساختنِ این مشخصهی مشترک در میان طیفی از نظریهپردازانِ فلسفهی علم و معرفتشناسیِ علوم اجتماعی میپردازد. از آنجا که روایت مورد نظر حول مباحثی چون ماهیت واقعیت و شرایط شناختِ امر معقول سامان مییابد، این مقاله بر چارچوبی فرا-نظریهای بنا میشود، چارچوبی که مفهوم «فرونسیس» ارسطو انسجامبخش آن است.
بررسی نظریۀ هنجارمندیِ منطق با تکیه بر انتقاداتِ هارمن و ارائۀ تبیینی از این نظریه
صفحه 65-84
سیدعلی کلانتری
چکیده چنانکه اصول اخلاقی افعالِ ما را هنجارگذاری نموده، آنها را به درست(correct)و نادرست(incorrect)تقسیم مینمایند، اصول و قوانینِ منطق نیز بر اساسِ نظریۀ هنجارمندیِ منطق (normativity of logic)تفکر و استدلالاتِ معمول در زبانِ روزمره را هنجارگذاری مینمایند. صورتبندیهای گوناگونی از این نظریه در متون فلسفی وجود دارد که محل بحث و منازعاتِ گستردهای در متون فلسفی از چند دهۀ گذشته تا حال حاظر بودهاند. در مقاله پیش رو صورتبندیهای مذکور را با تکیه بر انتقاداتِ مشهورِ گیلبرت هارمنعلیهِ تز هنجارمندی منطق، به بحث و بررسی خواهیم گذاشت. راهبردِ کلیِ هارمن برای نقدِ هنجارمندیِ منطق، تلاش برایِ توجیه این مدعاست که هیچ صورتبندیِ معقولی از هنجارمندیِ منطق نمیتوان ارائه نمود. ما نیز پس از بررسی استدلالاتِ هارمن، استدلال خواهیم نمود که میتوان صورتبندی قابل قبولی از این تز ارائه داد به طوری که نقدهایِ هارمن بر آن کارگر نیفتد. در گام آخر نیز تبیینی از چرایی هنجارمندیِ منطق بر اساسِ معنا و مفهومِ باور ارائه خواهیم نمود. بدین منظور ابتدا نظریۀ مهمی در موردِ مفهومِ باور که در متون فلسفی به نظریۀ هنجارمندی باور (normativity of belief) مشهور است را تشریح و سپس استدلال میکنیم که نظریه مذکور مستلزمِ هنجارمندیِ منطق است.
نقد هریچ بر تعبیر کریپکی از مفهوم پیروی از قاعده
صفحه 85-106
رضا مثمر
چکیده پل هریچ (Paul Horwich) در کتابها و مقالاتی مختلف به نقد برهان ویتگنشتاینِ کریپکی (1982) پرداخته است. در این مقاله به یکی از پاسخهای وی به یکی از برهانهای ویتگنشتاینِ کریپکی پرداخته، استدلال میکنم که دلایل او برای رد برهان ویتگنشتاینِ کریپکی کفایت نمیکنند. در بخش 2 به توضیح آرای ویتگنشتاینِ کریپکی و شکاکیت معنایی (Meaning Scepticism) خواهم پرداخت. در بخش 3 به توضیح صورتبندی هریچ از استدلال هنجارمندی ویتگنشتاینِ کریپکی، که خود آن را «استدلال راهنمایی عقلانی» (The Rational Guidance Argument) نام میدهد، خواهم پرداخت. در بخش 4 نقد هریچ بر این استدلال را بررسی خواهم کرد. چنان که خواهد آمد هریچ با پیشنهاد نسخهای از نظریۀ آمایشی (Dispositional)که بر معرفی «آمایش برای تصحیح خویش» (Self-correction disposition) مبتنی است میکوشد به استدلال راهنمایی عقلانی ویتگنشتاینِ کریپکی پاسخ دهد. با بخش 5و استدلال علیه کارآمد بودن این پیشنهاد در پاسخ به ایراد هنجارمندی، مقاله را به پایان خواهم برد.
هموردایی عام، دیدگاههای فریدمن و ارمن
صفحه 107-130
سعید معصومی
چکیده مفهوم هم وردایی عام یکی از مفاهیم مهم در نظریه نسبیت عام است که در فهم چیستی آن مشکلات و ابهامات زیادی بروز کرده است. در این مقاله،ضمن توضیح در مورد چیستی مفهوم هم وردایی عام،دیدگاه اندرسون – فریدمن در مورد مفهوم شیء مطلق بیان می شود. شیء مطلق، در این دیدگاه، متمایز کننده نسبیت عام از نظریه های دیگر است. همچنین دو تعریف از مفهوم هم وردایی عام را، یعنی، هم وردایی عام صوری را وهم وردایی عام جوهری را که ارمن ارئه داده است بیان می کنیم. ارمن با بیان اینکه نسبیت عام نظریه ای است که هم وردایی عام جوهری را متحقق می سازد، آن را از دیگر نظریه های فضا – زمانی متمایز می کند. ما در این مقاله،دو دیدگاه فوق را بررسی می کنیم و تمایز آنها را مشخص می سازیم.
علم و تکنولوژی: تفاوتها، تعاملها، و تبعات آنها
صفحه 131-158
علی پایا؛ علیرضا منصوری
چکیده بین علم و تکنولوژی تمایز مفهومی مهمی وجود دارد، همچنین آنچهاز آن با عنوان ’علم کاربردی‘یاد میشود، از نظر معرفتشناختی مفهومی زائد است؛ این مقوله در ذیل مقوله تکنولوژی میگنجد. در مقالۀ حاضر دربارۀ زمینههای فلسفی خلط علم و تکنولوژی بحث میکنیم و توضیح میدهیم که یکی دانستن آن دو، نه تنها یک خطای معرفتشناسانه محسوب میشود، بلکه نتایج و تبعات نامطلوب نظری و عملیعدیدهای نیز به بار میآورد که تأثیر خود را در کاوشهای معرفتی و نیز سیاستگذاریها در حوزه علم و تکنولوژی آشکار میسازد.
نقد پاسخهای مایکل تای به آزمون زمین معکوس
صفحه 159-173
مهدی همازاده ابیانه
چکیده این مقاله به بررسی کارآمدی تئوری بازنمودگرایانه مایکل تای در پاسخ به یکی از مهمترین اشکالات میپردازد: آزمون فکری زمین معکوس که نظریه تای در باب تجربه پدیداری را به چالش میکشد. او اما دو پاسخ در برابر این اشکال مطرح کرده که مقاله پیش رو، هر دو پاسخ را به تفصیل مورد بحث و بررسی قرار داده است.بنا به استدلالات نویسنده مقاله، پاسخ اوّلیه تای به آزمون زمین معکوس– با وجود توانمندی در برابر برخی اعتراضات و صرفنظر از برخی لازمههای عجیبی که دارد – اما با اشکالی مهم مواجه است که در نهایت، خود تای نیز آن را میپذیرد. همچنین پاسخ دوم و نهایی تای با یک مثال خلاف واقع در باب طیف معکوس (که نویسنده مقاله مطرح میکند)، به چالش کشیده و نقد میشود.در نهایت مقاله به این جمعبندی میرسد که تلاش مایکل تای برای نجات تئوری بازنمودگرایانه برونگرا در برابر اشکال زمین معکوس، نتیجه نداده و به نظر میرسد این نظریه همچنان باید در پی پاسخی برای رهایی از اشکال مذکور باشد.
