پوپر و عدم قطعیت
صفحه 1-12
محدثه برهانینژاد؛ حسین واله
چکیده پوپر معتقد است که هایزنبرگ در تعبیرش از اصل عدم قطعیت دچار اشتباه شده است. به نظر وی، وجود حدی برای دقت که مدعای هایزنبرگ است، نتیجة منطقی فرمولهای تئوری کوانتوم نیست، بلکه فرضی اضافی است. به باور پوپر، تعبیر هایزنبرگ از عدم قطعیت حاوی عناصر متافیزیکی و لذا ابطالناپذیر است. پوپر با ارائة نظریة پراکندگی آماری، تفسیری جدید از عدم قطعیت ارائه میدهد تا نشان دهد امکان اندازهگیریهایی دقیقتر از آنچه اصل عدم قطعیت مجاز میشمرد با فرمولهای تئوری کوانتوم یا تفسیر آماری این تئوری منافات ندارد و در صورت تفسیر آماری فرمولهای تئوری کوانتوم، فرض اضافی هایزنبرگ با آن فرمولها در تناقض خواهد بود.
ارزیابی گذار کارناپ از رویکرد ساختار نحوی به سمانتیک به منزلة تلاشی برای ترمیم تجربهگرایی
صفحه 13-36
مجید داودی؛ مهدی نسرین
چکیده در آغاز قرن بیستم، فلسفة تجربهگرایانه، در مقام یک مکتب فلسفی تثبیتشده، با انتقاداتی مواجه شد، چنانکه ارائة صورتبندی دقیق و عاری از مشکلات معمول برای ترمیم این مکتب ضروری مینمود. یکی از گامهای بلند در راه ارائة شالودهای متقن برای فلسفة تجربهگرایانه، پیشنهاد رویکرد مبتنیبر ساختار نحوی، در کتاب ساختار نحوی زبان (1934) کارناپ بود. اما این رویکرد از عهدة پاسخگویی به ایرادات وارده برنیامد، چنانکه کارناپ از آغاز دهة چهل به ارائة رویکردی نو، با عنوان رویکرد معناشناسانه همت گمارد. هرچند هر دو رویکرد ارائهشده توسط کارناپ، یعنی رویکردهای ساختار نحوی و معناشناسانه، از نقاط اوج فلسفة معاصر به حساب میآیند، کارناپ نهایتاً نمیتواند نسخة غیر قابل انتقاد و منسجمی از تجربهگرایی ارائه کند. با این حال در پایان مقاله نشان خواهیم داد که نواقص باقیمانده (پس از اعمال رویکرد معناشناسانه) باعث نابودی فلسفة تجربهگرایی نمیشوند
فیزیک کوانتومی و امکان «شعورمندی» ذرات فیزیکی
صفحه 37-46
حبیبالله رزمی؛ احمد بیگدلی؛ عسگر دیرباز
چکیده از قرنها پیش، اندیشمندان و حکمای مسلمان با الهام از آیات نورانی قرآن کریم و با براهین متقن عقلی به اثبات سریانداشتن علم و آگاهی در میان اشیای مادی پرداخته بودند. دانشمندان علوم تجربی به امکان وجود نوعی شعور و آگاهی در برخی مواد و اشیای ظاهراً بیجان اشاره داشتهاند. گستردگی «علم» در سراسر هستی حتی در ذرات مادی، فیزیک را نیز در این بحث سهیم میکند. در نظریة کوانتوم، بعضی پدیدهها از جمله آزمایش انتخاب تأخیری ذرات مطرح میشود و چنین مینماید که ذرات از موقعیت پیرامون خود آگاهی دارند و رفتار مناسب با آن را انتخاب میکنند؛ همچنین، در بعضی از مدلهای بدیل و رقیب نظریة رایج کوانتوم (مدل بوهم ـ دوبروی)، موج راهنما یا میدان اطلاعات مطرح است که اینها اشارهای بر امکان شعورمندی ذرات فیزیکی دارند.
اصول طبیعتشناسی ابنسینا
صفحه 47-71
محمد سعیدیمهر؛ سکینه کریمی
چکیده با تحلیل تعریف ابنسینا از طبیعت میتوان اصول کلی طبیعتشناسی سینوی را استنباط کرد. این اصول چهارگانه عبارتاند از: عاملیت طبیعت، مباشرت طبیعت، شیء طبیعی، و بالذاتبودن تأثیرات طبیعت. این اصول هرچند در آثار ابنسینا، دارای توالی منظمی نیست، از ارکان تعریف طبیعت و تفسیر ابنسینا بر آن ارکان، قابل استنباط است. از مهمترین رهاوردهای پذیرش این اصول آن است که طبیعت عامل مباشر حرکت، سکون و تعادل اشیا است و مبدئیت آن برای حرکت اشیا در همة حرکات طبعی، قسری، و حتی ارادی جاری است. همچنین بر پایة این اصول آشکار میشود که اشیای طبیعی استحقاق ذاتی دارند که واجد ویژگیهای طبیعی باشند. از این رو، ابنسینا ویژگیهای طبیعی را همسنگ ویژگیهای ذاتی میداند که از ذات اشیا برخاستهاند و اشیا به صورت ضروری واجد آنها هستند.
چندجهانی و آزمونپذیری
صفحه 73-98
سعید معصومی؛ مهدی گلشنی؛ محمدمهدی شیخ جباری
چکیده چندجهانی و استناد به اصل یا استدلال آنتروپیک اخیراً در برخی زمینههای فیزیک مطرح شده است. در این مقاله بحث میکنیم که سه نوع چندجهانی در صورتبندی لاگرانژی سیستمهای فیزیکی قابل تمیز است و استدلال میکنیم که چندجهانی میتواند ناشی از اثری کلاسیک باشد؛ چنانکه در مناظر نظریة ریسمان بروز مییابد یا اثری کوانتومی مانند آنچه در مدل تورم آشوبناک دیده میشود. سپس با ارائة دو استدلال له چندجهانی، مروری انتقادی بر نظراتی خواهیم داشت که در آنها حکم به ترک معیار آزمونپذیری تجربی شده است. نظر ما این است که چنین کاری نوعی نقض غرض است، زیرا فرق فارق علوم تجربی و دیگر معارف بشری، تجربیبودن آن است. بنابراین نظریة چندجهانی باید مکانیزمی آزمونپذیر ارائه دهد تا جزو قلمرو علم تجربی تلقی گردد. در این مقاله ما معیاری نیز برای آزمونپذیری ارائه میدهیم.
طبیسازی به مثابة تکنولوژی تبیین و نقد با توجه به آرای هایدگر، برگمان، و فینبرگ در باب فلسفۀ تکنولوژی
صفحه 99-118
علیرضا منجّمی؛ حمیدرضا آیتاللهی؛ مهدی معین زاده
چکیده طبیسازی فرایندی است که در آن پزشکی به قلمروهایی مانند زایمان و تولد، اعتیاد، چاقی، زیبایی، جوانشدن، تنهایی و انزوا، که اساساً پزشکی نیستند، وارد میشود و تدابیری پزشکی برای اصلاح یا درمان آنها ارائه میکند. دو تبیین اصلی برای طبیسازی ارائه شده است که میتوان آنها را به اختصار تبیین مارکسیستی و تبیین کنترل اجتماعی نامید. این مقاله تلاش میکند تا طبیسازی را از منظری جدید مورد مداقه قرار دهد. مدعای این مقاله آن است که طبیسازی به مثابة تکنولوژی تبیین جامعتری از این پدیده ارائه میکند. در این راستا آرای سه فیلسوف مهم تکنولوژی، هایدگر، برگمان، و فینبرگ در تبیین طبیسازی به مثابة تکنولوژی مورد نقد و بررسی قرار خواهد گرفت.
