صغری باباپور؛ جعفر شانظری؛ مهدی دهباشی
دوره 4، شماره 7 ، فروردین 1393، صفحه 1-20
چکیده
از نظرملاصدرا، مسئلة مطابقت و عدم مطابقت، در علم حصولی مطرح است؛ زیرا علم حصولی صورتی از شیء در ذهن است، و صورت ذهنی باید با واقع مطابقت داشته باشد.وی بر این باور است کهماهیت واسطة بین عین و ذهن است که در هر دو مرتبة وجودی عیناً تکرار شده است. البته اشکالاتی بر نظریة ماهوی ملاصدرا وارد آمده که در نهایت حاکی از آن است که این نظریه نتوانسته ...
بیشتر
از نظرملاصدرا، مسئلة مطابقت و عدم مطابقت، در علم حصولی مطرح است؛ زیرا علم حصولی صورتی از شیء در ذهن است، و صورت ذهنی باید با واقع مطابقت داشته باشد.وی بر این باور است کهماهیت واسطة بین عین و ذهن است که در هر دو مرتبة وجودی عیناً تکرار شده است. البته اشکالاتی بر نظریة ماهوی ملاصدرا وارد آمده که در نهایت حاکی از آن است که این نظریه نتوانسته به نحو متقن مطابقت ذهن و عین را اثبات کند. از طرف دیگر با توجه به اصالت وجود و تشکیک وجود میتوان نظریة اینهمانی وجود عینی را مطرح کرد که بر اساس آن، علم وجود برتر ماهیت معلوم است.
مجید بیدارمغز؛ مرتضی صداقت آهنگری حسینزاده
دوره 4، شماره 7 ، فروردین 1393، صفحه 21-51
چکیده
دیدگاهی که میگوید مشاهدات فاعل شناسا، وابسته به شبکة بینشی معرفتی وی، انعطافپذیر بوده و از آموزشها، تربیتها و انتظارات او متأثر است دیرزمانی است که جایگاه ویژهای را در مباحث فلسفة علم به خود اختصاص داده است. در برابر این دیدگاه، اعتقاد به وجود لایهای نفوذناپذیر از مشاهدات مطرح است که از صلبیت و خلوص برخوردار بوده، ساختار ...
بیشتر
دیدگاهی که میگوید مشاهدات فاعل شناسا، وابسته به شبکة بینشی معرفتی وی، انعطافپذیر بوده و از آموزشها، تربیتها و انتظارات او متأثر است دیرزمانی است که جایگاه ویژهای را در مباحث فلسفة علم به خود اختصاص داده است. در برابر این دیدگاه، اعتقاد به وجود لایهای نفوذناپذیر از مشاهدات مطرح است که از صلبیت و خلوص برخوردار بوده، ساختار تربیتی و معرفتی مشاهدهگر تأثیری در آن ندارد. در این مقاله تلاش خواهیم کرد تا بر اساس نظریات دو تن از فلاسفة علم معاصر، چرچلند و فودور، که بهترتیب از شاخصترین مدافعان دیدگاههای مذکورند، نظریهباری مشاهدات را مورد ارزیابی قرار دهیم و درنهایت، دیدگاهی آشتیجویانه مبتنی بر ادراک تشکیکی ـ لایهای ارائه کنیم؛ دیدگاهی که ضمن قبول صلبیت در مرتبة حس، به ادراکی فربهپذیر و انعطافی پس از حس و پیوستة با آن قائل است و نیازی نمیبیند که اختلاف در گزارشات و قضاوتهای مشاهدتی را با انعطافپذیری حواس فاعل شناسا توجیه کند.
مجید توسلی رکنآبادی؛ محمد شاد
دوره 4، شماره 7 ، فروردین 1393، صفحه 53-85
چکیده
انگارة پلورالیسم، در فرایند تحول پارادایمی معرفت مدرن، نضج و گسترش یافته است. تغییر در عناصر پارادایمی، موجب جابهجاییهای پارادایمی شده است و در رهگذر این جابهجاییها، از پارادایمهای عینیگرا به پارادایمهای نسبیگرا، انتقادی و ترکیبی، انگارة پلورالیسم تکوین یافته و در خوانشهای متفاوت هر یک از مقولة کثرت، ...
بیشتر
انگارة پلورالیسم، در فرایند تحول پارادایمی معرفت مدرن، نضج و گسترش یافته است. تغییر در عناصر پارادایمی، موجب جابهجاییهای پارادایمی شده است و در رهگذر این جابهجاییها، از پارادایمهای عینیگرا به پارادایمهای نسبیگرا، انتقادی و ترکیبی، انگارة پلورالیسم تکوین یافته و در خوانشهای متفاوت هر یک از مقولة کثرت، صورتبندی مختص به خود را پیدا کرده است. در دورة اثباتگرایی، مقدمات رویش پلورالیسم به نحو سلبی فراهم آمده است، در دورة پسااثباتگرایی نهال آن در بستر مدرنیته نهاده شده، در دورة خردگرایی انتقادی رشد و نمو یافته و در دورة تسلط پارادایمهای نسبیگرا به درختی تنومند تبدیل میشود. با بررسی سیر تاریخ تحول پارادایمی معرفت در پهنة مغرب زمین، میتوان به این نتیجه رسید که به هر میزان، گرایش به هستیشناسی رئالیستی، معرفتشناسی عینی یا مطلقگرا و روششناسی کمیتباور شدت میگیرد، عباراتی نظیر «مرکزیتباوری»، «کلیتنگری»، «بنیادگرایی»، «وحدتباوری»، «اصولگرایی»، «قطعیتگرایی» و «جزمیت معرفتی» نیز غلظت یافته و میزان انقیاد به انگارة پلورالیسم مدرن کاهش مییابد؛ و متقابلاً به هر میزان، تمایلات به هستیشناسی ایدئالیستی، معرفتشناسی ذهنی یا نسبیگرا و روششناسی کیفی ـ ترکیبی، شدت مییابد؛ عبارتهایی نظیر «مرکزیتگریزی»، «جزئینگری»، «ساختارزدایی»، «کثرتباوری»، «تصلبگریزی»، «نسبیتگرایی» و «شکاکیت معرفتی» نیز پررنگتر شده و میزان تقید به انگارة پلورالیسم مدرن افزایش مییابد.
خدیجه بیگ زاده؛ سیدحسن حسینی
دوره 4، شماره 7 ، فروردین 1393، صفحه 87-107
چکیده
سمن ادعا میکند که تبیین یک امر عینی، چیزی بیش از یک معرفت توصیفی است که در مورد دنیا کسب میشود. شاخصی که سمن برای تبیین علّی بهعنوان تبیین علمی به دست میدهد بر دو اصل بنیادین استوار است: 1. نسبت آماری؛ 2. روابط علّی. چیزی که خود سمن مدعی است اگر بهخوبی تکمیل شود کلید فهم ما از دنیا خواهد بود. در این نوشته نخست استدلال میکنیم که ...
بیشتر
سمن ادعا میکند که تبیین یک امر عینی، چیزی بیش از یک معرفت توصیفی است که در مورد دنیا کسب میشود. شاخصی که سمن برای تبیین علّی بهعنوان تبیین علمی به دست میدهد بر دو اصل بنیادین استوار است: 1. نسبت آماری؛ 2. روابط علّی. چیزی که خود سمن مدعی است اگر بهخوبی تکمیل شود کلید فهم ما از دنیا خواهد بود. در این نوشته نخست استدلال میکنیم که تبیین از نظر ذهنی و عینی امری ذومراتب است و دانشمندان در فعالیتهای خود از «استنتاج به بهترین تبیین» استفاده میکنند. دوم بیان خواهیم کرد که علیت امری عقلانی و فلسفی است که ضرورت رابطة علّی از نتایج آن محسوب میشود، لذا رویکرد احتمالاتی از علیت شأن وجودی ندارد.
علیرضا سبحانی؛ مهدی گلشنی
دوره 4، شماره 7 ، فروردین 1393، صفحه 109-137
چکیده
کیهانشناسی در آغاز کار خود پایة مشترک فلسفه، دین، و علم بوده است. در فرهنگ اسلامی، کیهانشناسی یا بر محوریت خلق از عدم (دیدگاه متکلمین) استوار شده بوده، یا مبتنی بر جهانی قدیم بوده است (دیدگاه فلاسفه)، و از مسئلة چندجهانی غالباً ذکری به میان نیامده است. در اوایل دهة 1970، پس از ارائة آنچه «اصل انسانمحوری» نامیده میشود، ایدة ...
بیشتر
کیهانشناسی در آغاز کار خود پایة مشترک فلسفه، دین، و علم بوده است. در فرهنگ اسلامی، کیهانشناسی یا بر محوریت خلق از عدم (دیدگاه متکلمین) استوار شده بوده، یا مبتنی بر جهانی قدیم بوده است (دیدگاه فلاسفه)، و از مسئلة چندجهانی غالباً ذکری به میان نیامده است. در اوایل دهة 1970، پس از ارائة آنچه «اصل انسانمحوری» نامیده میشود، ایدة چندجهانی وارد حوزة کیهانشناسی شد. در میان متفکران مسلمان متقدم دو نگرش، دربارة خلق عالم، وجود داشت؛ متکلمین معتقد به حدوث زمانی، و فلاسفه غالباً معتقد به قدم زمانی بودند. در خصوص یگانهبودن یا چندگانهبودن جهان خلقشده، دیدگاههای متفاوتی بین دانشمندان، فلاسفه، و علمای دینی مسلمان وجود داشته است. ما در اینجا دیدگاههای متفاوت برخی از متفکران مشهور مسلمان را، در مورد تعدد جهانها بیان میکنیم. .
رحمان شریف زاده؛ پروین بدزی
دوره 4، شماره 7 ، فروردین 1393، صفحه 139-155
چکیده
ادعای کوهن مبنی بر تغییر جهان به هنگام انقلابهای علمی، مسائل و ابهاماتی ایجاد میکند؛ مثلاً آیا تغییر در خود جهان رخ میدهد یا فقط در ذهن ما؟ آیا تغییر جهان با ثبات محرکهای حسی سازگار است و آیا صرف تغییر ذهن (و نه خود جهان) با قیاسناپذیری ادراکی قابل جمع است؟ کوهن با رویکردی کانتی ـ داروینی از شرایط پیشین دیدن جهان و تغییر ...
بیشتر
ادعای کوهن مبنی بر تغییر جهان به هنگام انقلابهای علمی، مسائل و ابهاماتی ایجاد میکند؛ مثلاً آیا تغییر در خود جهان رخ میدهد یا فقط در ذهن ما؟ آیا تغییر جهان با ثبات محرکهای حسی سازگار است و آیا صرف تغییر ذهن (و نه خود جهان) با قیاسناپذیری ادراکی قابل جمع است؟ کوهن با رویکردی کانتی ـ داروینی از شرایط پیشین دیدن جهان و تغییر جهان سخن میگوید. چنانکه بحث خواهیم کرد این شرایط پیشینی همان ساختار مقولهبندی دانشمندان هستند، ما در این نوشته با تحلیل مسئلة تغییر جهان بر اساس تغییر ساختار مقولهبندی، تلاش خواهیم کرد به مدعای کوهن وضوح ببخشیم و به مسائل پیرامون آن پاسخ دهیم، همچنین از این موضع دفاع خواهیم کرد که وی به معنایی متعارف میتواند از تغییر جهان سخن بگوید.
محمد مهدی صدر فراتی؛ غلامحسین مقدم حیدری
دوره 4، شماره 7 ، فروردین 1393، صفحه 157-165
چکیده
آلن فرانکلین[i] فیزیکدان و فیلسوف معاصری است که دربارة آزمایشهای فیزیکی و برساختگرایی اجتماعی موضعهایی نسبتاً افراطی در پیش گرفته است. او با ارائة مدلی که ما آن را عقلانیت عملگرایانه میخوانیم قصد توجیه منطق علمی و امکان وقوع آزمایشهای فیصلهبخش را دارد. او میخواهد تز «احتمال وقوع» که یکی از اصول اساسی و مهم برساختگرایی ...
بیشتر
آلن فرانکلین[i] فیزیکدان و فیلسوف معاصری است که دربارة آزمایشهای فیزیکی و برساختگرایی اجتماعی موضعهایی نسبتاً افراطی در پیش گرفته است. او با ارائة مدلی که ما آن را عقلانیت عملگرایانه میخوانیم قصد توجیه منطق علمی و امکان وقوع آزمایشهای فیصلهبخش را دارد. او میخواهد تز «احتمال وقوع» که یکی از اصول اساسی و مهم برساختگرایی اجتماعی است را زیر سؤال ببرد. گرچه او از ارائة یک عقلانیت منحصر به فرد سر باز میزند، این فقره در آثار او بهوضوح به چشم میخورد. ما در این مقاله با توضیح جایگاه سخنان او، قدرت نفوذ آن در نظریات معاصر برساختگرایی را بررسی خواهیم کرد. .