فراروششناسی حل مناقشۀ اثبات ریاضیاتی
صفحه 1-18
حسین بیات؛ موسی اکرمی
چکیده گسترش روشهای استدلال ریاضی، در دهههای اخیر، منجر به نقد اساسی تعریف کلاسیک اثبات ریاضیاتی شده است. منتقدان، معمولاً، تعریفهای بدیلی پیشنهاد کردهاند؛ تعریفهای فراوانی که دارای پیشفرضها و پیامدهای گوناگون و گاهی حتی ناسازگاری هستند. این وضعیت، ریاضیات را در معرض نسبینگری قرار داده است. از این رو، مسئلۀ فراوانی تعریفهای اساساً گوناگون را میتوان یکی از مهمترین مسائل معرفتشناسی ریاضیاتی دانست. این مقاله، تلاش میکند تا از یک موضع مرتبۀ سوم یا فراروششناختی به «چیستی فرامعیار انتخاب بهترین تعریف برای اثبات ریاضیاتی» پاسخ دهد و از این طریق، ما را یک گام به تعریف موجه اثبات ریاضیاتی نزدیکتر سازد. نگارندگان نشان خواهند داد که فرامعیار قدرت تبیینی، در مقایسه با دو رقیب دیگر، یعنی فرامعیارهای همارزی، و اجماع قابل دفاعتر است.
تمایزِ تحلیلی ـ تألیفی از منظر کواین
صفحه 19-36
قاسم پور حسن؛ مجتبی اعتمادینیا
چکیده مقالة 1951 کواین با عنوان «دو حکم جزمی تجربهگرایی» با نقدی دور از انتظار به دوگانة مشهور تحلیلی ـ ترکیبی، ضمن موضعگیری علیه استفاده از مفهوم تحلیلت در توضیح و تبیین ضرورت و پیشینیبودن، هرگونه تلاش در جهت ارائة تمایزی غیر دوری میان گزارههای تحلیلی و ترکیبی را ناکام دانست. به اعتقاد کواین مفاهیمی نظیر تناقض، ترادف، و معنا که در تعریف قضایای تحلیلی از آنها بهره برده میشود، در عین حال که وضوح لازم را ندارند، ارتباطی دوری با یکدیگر دارند. کواین همچنین بر آن است که نگرشی کلنگرانه به محتوای هر گزارة مفرد موجب خواهد شد تا همة گزارهها به نحوی با حاشیههای تجربی شبکة باورهای ما تماس حاصل کنند و این به معنای امکان بازنگری در همة گزارهها و از میان رفتن تمایز مألوف میان قضایای تحلیلی و ترکیبی خواهد بود. این نوشتار ضمن بررسی تفصیلی نظرگاه کواین در نفی تمایز، درنهایت، عمدهترین چالشهای پیش روی این نظریه را به بحث و بررسی خواهد گذاشت.
فلسفة نانوتکنولوژی
صفحه 37-57
سید هدایت سجادی
چکیده این مقاله که در جستوجوی یک فلسفة نانوتکنولوژی است، به تعاریف، زمینههای تاریخی، کاربردها و پیامدهای نانوتکنولوژی، و نیز به بررسی ارتباط آن با فلسفه، پرداخته است. هدف از این نوشتار برشمردن مسائل، موضوعات، و جایگاه فلسفی نانوتکنولوژی به مثابة شاخهای از تکنولوژی است، که از سه منظر متافیزیکی (هستیشناختی)، معرفتشناختی (و روششناختی)، و ارزششناختی به آن نگریسته شده است. فلسفة نانوتکنولوژی حاوی برخی ورودیها (مبانی) و برخی خروجیها (پیامدهای) فلسفی است که هم فلسفة تکنولوژی به معنای عام را دربر دارد و هم به سبب ارتباط تنگاتنگ با علم نوین، برخی از آموزههای فلسفة علم و فلسفة علوم خاص، بهویژه فلسفة فیزیک، را هم دربر گرفته است.
نقد علمشناسی کوهن از منظر فایرابند1
صفحه 59-74
علی عزیزی؛ مصطفی تقوی
چکیده کوهن و فایرابند از فیلسوفان علمی هستند که در بسیاری از جهات، دیدگاههای نزدیک و بعضاً مشترکی دارند. این دو فیلسوف به عقلانیتی آفاقی و جهانشمول باور ندارند؛ از این رو در عرف ادبیات فلسفی، دیدگاههای آنان را نسبیگرایانه تلقی میکنند. هر دو، از فیلسوفان نیمة دوم قرن بیستم هستند و واکنشی به جریانهای پوزیتیویستی و نگتیویستی محسوب میشوند. این اندازه، شباهت و نزدیکی، این پرسش را در ذهن برمیانگیزد که اختلاف نظر و تفاوت آرای این دو، در کجاست. در این مقاله میکوشیم تا با مروری گذرا بر دیدگاههای آنان، انتقاداتی را که فایرابند به علمشناسیِ کوهن دانسته است، بررسی کنیم. ازجملة این نقدها، میتوان به موارد زیر اشاره کرد: نقد بر رویکرد ایدئولوژیک کوهن نسبت به تاریخ؛ گسترة قیاسناپذیریِ او؛ ابهام در توصیفی یا تجویزی بودن دیدگاههایش؛ گذر ناموجه از پایداری به کثرت؛ ناکامی در تمایز حیطة علم و غیر علم با جعل هویات نظری مانند پارادایم و علم عادی؛ و درنهایت، ذبح انسان آزاد در خفقان علم عادی
تأثیر قواعد فلسفی بر طب سینوی
صفحه 75-91
احسان کردی
چکیده در علمشناسی سینوی، طب به عنوان یکی از شاخههای فرعی حکمت طبیعی مطرح بوده است. طب سینوی عمیقاً متأثر از فلسفة ابنسیناست. وی به عنوان طبیبی فیلسوف، در سراسر کتب طبیاش از یافتههای فلسفی خود استفاده کرده است. همچنین در مواضع متعددی از کتاب قانون، طبیب را از ورود به مباحث و مسائل فلسفی برحذر داشته و جایگاه اثبات آنها را در فلسفه میداند. این نشاندهندة آن است که او ضمن توجه به جدایی مسائل فلسفی و طبی، طب را هرگز از مبانی فلسفی بینیاز نمیدانسته است و آن را به مثابة علم جزئی تحت سیطرۀ علم کلی به نام فلسفه قلمداد کرده است. در این مقاله سعی شده است ضمن بررسی جایگاه علم طب در علمشناسی ابنسینا و تبیین نیازمندی طب به فلسفه، به تعدادی از قواعد فلسفی که در طب سینوی استفاده شدهاند اشاره شود.
پیوند فلسفه و فیزیک در اندیشة کمپبل
صفحه 93-106
رضا ماحوزی
چکیده کیت کمپبل از زمرة فیلسوفان ساختارگرا و پدیدارگرایی است که ساختار هستیشناختی اعیان خارجی را صرفاً بر مبنای اوصاف تبیین کرده است. از آنجا که اوصاف مورد نظر کمپبل، هستندههایی جزئی، منفرد و غیر قابل مشارکت در اعیان کثیر هستند و از سوی دیگر، به مثابة آجرهای اولیة جهان خارج معرفی شدهاند، دیدگاههای وی از سوی برخی از فیزیکدانان معاصر حمایت شده است. این نوشتار درصدد است پس از معرفی مفهوم اعراض فردی و نظریة کلاف اعراض فردی، قرابت و تفاوت این اندیشه با دیدگاه فیزیکدانان معاصر در خصوص زیراتمیها و میدانها را ذکر کرده و نادرستی این نظریه در کیفیت خواندن زیراتمیها و میدانها و تبیین ساختار اعیان خارجی بر حسب صرف اوصاف را متذکر شود
کاربستِ «کاربست» و حل سه مشکل در نظریة ارجاع کریپکی
صفحه 107-121
حسین نصراللهی؛ مرتضی صداقت آهنگری حسینزاده
چکیده در نظریة ارجاع سول کریپکی حداقل سه مشکل وجود دارد؛ 1. ارجاعدهیِ متفاوت اسامی خاص در جهانهای ممکن مختلف؛ 2. تغییر مرجع؛ و 3. خطاناپذیری ارجاعی ترمهای نظری. در این مقاله ابتدا این سه مشکل را طرح میکنیم سپس بیان میکنیم که چگونه خود کریپکی با توسل به مفهوم «کاربست» مشکل اول را حل کرده است و پس از آن چگونگی حلشدن مشکل دوم و سوم را با استفاده از همین روش توضیح میدهیم. علاوه بر این در قسمتی از مقاله به تز مثلثبندی دیویدسون رجوع میکنیم و از طریق آن نشان میدهیم که وجود جامعة زبانی برای تعیّن مرجع لازم است
