کیوان الستی
دوره 2، شماره 3 ، فروردین 1391، صفحه 1-22
چکیده
بر اساس دیدگاه هیلاری پاتنم، نامگذاری و ارجاع انواع بهنحوی است که بر مبنای آن دو مرحلة تحقیق تجربی در مورد نوع امکانپذیر میشود. در سالهای اخیر جوزف لاپورت، در مورد نامگذاری انواع طبیعی، معضلی تشخیص داده است؛ او نشان میدهد که برای انواع دارای واریته، نمونههای مبهمی وجود دارند که نمیتوان بهراحتی تصمیم ...
بیشتر
بر اساس دیدگاه هیلاری پاتنم، نامگذاری و ارجاع انواع بهنحوی است که بر مبنای آن دو مرحلة تحقیق تجربی در مورد نوع امکانپذیر میشود. در سالهای اخیر جوزف لاپورت، در مورد نامگذاری انواع طبیعی، معضلی تشخیص داده است؛ او نشان میدهد که برای انواع دارای واریته، نمونههای مبهمی وجود دارند که نمیتوان بهراحتی تصمیم گرفت که آنها از مصداقهای واریتة ناشناختهای از آن نوعاند و یا مصداقی از آن محسوب نمیشوند. کشف ذات زمانی ممکن است که بدانیم ساختار واریتههای متفاوت تا چه حد با هم تفاوت دارند. از سوی دیگر، واریتهها را زمانی در اختیار داریم که ذات نوع را تشخیص داده باشیم. یک راه برای خروج از این معضل، راه حلی است که لاپورت مطرح کرده است؛ از نظر لاپورت ذات انواع کشف نمیشوند بلکه قرارداد میشوند. برای خروج از این معضل، در این مقاله تلاش میکنیم راه حل دیگری که مستلزم کشف ذات باشد عرضه کنیم.
سیدمهدی بیابانکی
دوره 2، شماره 3 ، فروردین 1391، صفحه 23-45
چکیده
دیدگاه فلسفی هیوم در باب علیت را میتوان با چهار نگرشِ متمایز از هم تحلیل و بررسی کرد: طبیعتگرایانه، شناختشناسانه، معناشناختی، و هستیشناختی. نگرش طبیعتگرایانه به بررسی مبدأ یا منبع چیزهایی که ذهن را اشغال کردهاند و فرایندهای مربوط به آن میپردازد. این نگرش با این پرسشها متمایز میشود: فرایند ذهنیای ...
بیشتر
دیدگاه فلسفی هیوم در باب علیت را میتوان با چهار نگرشِ متمایز از هم تحلیل و بررسی کرد: طبیعتگرایانه، شناختشناسانه، معناشناختی، و هستیشناختی. نگرش طبیعتگرایانه به بررسی مبدأ یا منبع چیزهایی که ذهن را اشغال کردهاند و فرایندهای مربوط به آن میپردازد. این نگرش با این پرسشها متمایز میشود: فرایند ذهنیای که با آن معلولها را از علتها استنباط میکنیم چیست؟ منشأ تصور رابطة ضروری چیست؟ نگرش شناختشناسانه به پرسش از چیزهایی که با قاطعیت میتوانند شناخته شوند و اینکه ادعاهای علّی و ادعاها در خصوص آینده چگونه توجیه میشوند میپردازد. نگرش معناشناختی به این مسئله میپردازد که وقتی میگوییم یک چیز علت چیز دیگر است چه منظوری داریم؟ طبیعت و سرشت علیت نیز در نگرش هستیشناختی مورد توجه قرار میگیرد، یعنی چیستی علیت در جهان، مستقل از باورهای ما. دغدغة اصلی هیوم در درجة نخست، طبیعتگرایانه و سپس شناختشناسانه است؛ درحالی که اختلاف نظر مفسران در خصوص نظریة علّی هیوم عمدتاً به حوزههای معناشناختی علت، و هستیشناسی علیت مربوط میشود. بر این اساس هیوم در پی آن است که با شناخت ساختار و عملکرد ذهن انسان و ارائة تحلیلی مبتنیبر طبیعت آدمی، علیت را توجیه کند. عناصری که او از آنها بهره میگیرد عبارتاند از: تداعی، عادت، و باور که همگی از خصایص ذهن آدمی و وابسته به طبیعت بشریاند. هدف این مقاله معرفی و نقد رویکرد طبیعتگرایانه به مسئلة علیت است.
سیدهدایت سجادی؛ مهدی گلشنی؛ امیراحسان کرباسیزاده
دوره 2، شماره 3 ، فروردین 1391، صفحه 47-68
چکیده
هدف از این پژوهش صورتبندی رهیافت وحدتگرایانه در سیر تحول مکانیک کوانتوم استاندارد در خلال سالهای 1913 - 1927، با تمرکز بر دو فیزیکدان بنیانگذار این نظریه، بور و هایزنبرگ، است. به این منظور پس از ارائة تقریری از رهیافت وحدتگرایانه و برشمردن انواع آن، به صورتبندی این رهیافت در سیر تحول مکانیک کوانتوم استاندارد ...
بیشتر
هدف از این پژوهش صورتبندی رهیافت وحدتگرایانه در سیر تحول مکانیک کوانتوم استاندارد در خلال سالهای 1913 - 1927، با تمرکز بر دو فیزیکدان بنیانگذار این نظریه، بور و هایزنبرگ، است. به این منظور پس از ارائة تقریری از رهیافت وحدتگرایانه و برشمردن انواع آن، به صورتبندی این رهیافت در سیر تحول مکانیک کوانتوم استاندارد که مشتمل بر ریشهها، روشها، و محتوای فیزیکی و پیامدهای آن در این دوره است میپردازیم.
رحمان شریفزاده
دوره 2، شماره 3 ، فروردین 1391، صفحه 69-91
چکیده
کوهن مدعی است پارادایمهای علمی رقیب در عین اینکه قیاسناپذیرند، با هم ناسازگارند. این مدعا این مسئله را ایجاد میکند که قیاسناپذیری چگونه با تعارض جمع میشود؟ قیاسناپذیری لازم میآورد که دو نظریة رقیب دارای شبکة معنایی و ساختار مقولهبندی متفاوتی باشند این راه را بر ناسازگاری و تعارض گزارهها میبندد. ...
بیشتر
کوهن مدعی است پارادایمهای علمی رقیب در عین اینکه قیاسناپذیرند، با هم ناسازگارند. این مدعا این مسئله را ایجاد میکند که قیاسناپذیری چگونه با تعارض جمع میشود؟ قیاسناپذیری لازم میآورد که دو نظریة رقیب دارای شبکة معنایی و ساختار مقولهبندی متفاوتی باشند این راه را بر ناسازگاری و تعارض گزارهها میبندد. در این نوشته با ارائة یک نظریة سمانتیکی و متمایزکردن دو نوع تعارض، تعارض گزارهای و تعارض مقولهبندی، خواهیم کوشید در عین پذیرش قیاسناپذیری و لوازم آن از تعارض پارادایمهای رقیب دفاع کنیم.
فاطمه فرهانیان؛ محمدعلی عبداللهی
دوره 2، شماره 3 ، فروردین 1391، صفحه 93-114
چکیده
معضل استقرا از مهمترین و دشوارترین مسائل فلسفی است که با حل آن بسیاری از معضلات فلسفی حل میشوند و استنتاجهای علمی توجیهپذیر میشوند. برتراند راسل، یکی از فیلسوفان بزرگ تحلیلی قرن بیستم، تلاش کرده است معضل استقرا را حل کند.
از نظر راسل معضل استقرا پرسش از چگونگی توجیه احکام کلی، قوانین علّی، و معرفت غیر مستقیم است. او ...
بیشتر
معضل استقرا از مهمترین و دشوارترین مسائل فلسفی است که با حل آن بسیاری از معضلات فلسفی حل میشوند و استنتاجهای علمی توجیهپذیر میشوند. برتراند راسل، یکی از فیلسوفان بزرگ تحلیلی قرن بیستم، تلاش کرده است معضل استقرا را حل کند.
از نظر راسل معضل استقرا پرسش از چگونگی توجیه احکام کلی، قوانین علّی، و معرفت غیر مستقیم است. او توسل به اصل یکنواختی طبیعت را برای حل این معضل کافی نمیداند؛ از نظر او چارۀ کار پذیرش اصل استقراست. بنابر اصل استقرا، هرچه تعداد موارد اقتران الف با ب بیشتر باشد احتمال اقتران همیشگی الف با ب بیشتر خواهد بود و هرگاه تعداد موارد اقتران به اندازۀ کافی باشد احتمال اقتران همیشگی الف با ب قریب به یقین میشود.
به اعتقاد راسل، اصل استقرا نه قابل اثبات تجربی است و نه قابل اثبات عقلی، بلکه این اصل را باید به استناد بداهت ذاتیاش و درنهایت بهدلیل نتایج آن پذیرفت. بنابه نظر راسل اصول فرامنطقی یا اصول موضوعۀ پنجگانه باعث میشوند احتمالِ تعمیم به یقین نزدیک شود. سرانجام راسل خاطرنشان میکند هرچند استقرا به ما یقین نظری (منطقی و ریاضی) نمیدهد، اما احتمال قریب به یقین ناشی از آن بیشتر از یقین ناشی از جزم مابعدالطبیعی است.
ابوتراب یغمایی؛ حسین شیخرضایی
دوره 2، شماره 3 ، فروردین 1391، صفحه 115-135
چکیده
«بازنمایی علمی» بخش زیادی از ادبیات فلسفة علم را در دهة اخیر به خود اختصاص داده است. در این مقاله، دو رهیافت اصلی به بازنمایی علمی، رهیافتهای غیر شناختی و شناختی، بررسی خواهند شد. در بخش اول، بازنمایی علمی و عناصر دخیل در آن، بدون توجه به دو رهیافت مذکور، معرفی میشوند. بخش دوم به نظریههای غیر شناختی بازنمایی میپردازد؛ ...
بیشتر
«بازنمایی علمی» بخش زیادی از ادبیات فلسفة علم را در دهة اخیر به خود اختصاص داده است. در این مقاله، دو رهیافت اصلی به بازنمایی علمی، رهیافتهای غیر شناختی و شناختی، بررسی خواهند شد. در بخش اول، بازنمایی علمی و عناصر دخیل در آن، بدون توجه به دو رهیافت مذکور، معرفی میشوند. بخش دوم به نظریههای غیر شناختی بازنمایی میپردازد؛ نظریههایی که «شباهت» را مبنای تعریف بازنمایی قرار میدهند. در ادامة این بخش به سه صورتبندی از مفهوم شباهت (اینهمانی جزئی، یکریختی، و یکریختی جزئی)، که بازنمایی بر اساس آنها قابل تعریف است، میپردازیم. بخش سوم به انتقادهای وارد بر رویکرد غیر شناختی اختصاص دارد. بر اساس این انتقادها، شباهت نه شرط لازم بازنمایی است و نه شرط کافی آن. در پایان این بخش تعریفی شناختی از رابطة بازنمایی ارائه میشود. سرانجام در بخش چهارم به نظریة ترکیبی گییری میپردازیم که سعی دارد هم شباهت و هم جنبههای شناختی را در خود جای دهد. استدلال خواهیم کرد که تعریف وی از بازنمایی دوری است.