هابرماس نظریهپردازی است که در چهارچوب سنت نظریة انتقادی گام برمیدارد و طی چند دهه حیات فکری خویش، در زمینة مقابله با انواع سلطهها بهخصوص سلطههای فکری که بهطور نامحسوسی افراد جوامع را تحت سیطرة خود قرار میدهند، تلاش کرده است. او در بخش فعالیتهای روششناختی و فلسفی خود، نقد نگاه پوزیتیویستی و علمگرایانه را که در صدد ...
بیشتر
هابرماس نظریهپردازی است که در چهارچوب سنت نظریة انتقادی گام برمیدارد و طی چند دهه حیات فکری خویش، در زمینة مقابله با انواع سلطهها بهخصوص سلطههای فکری که بهطور نامحسوسی افراد جوامع را تحت سیطرة خود قرار میدهند، تلاش کرده است. او در بخش فعالیتهای روششناختی و فلسفی خود، نقد نگاه پوزیتیویستی و علمگرایانه را که در صدد حاکمیت نگرش کمی و تکنولوژیکی بر تمامی شئونات زندگی آدمی برآمده بود، از جمله نخستین اهداف مهم خویش قرار داد. هابرماس برای این منظور، به تدوین، ارائه و تحلیل نظریة «علایق معرفتی» پرداخت. او در دورة بعدی حیات فکری خود، جهت شفافیتبخشیدن به فلسفة خویش تئوری «عقلانیت ارتباطی» را ارائه و بسط میدهد و بدینوسیله کارایی عقل را در الگوی مفاهمة متقابل تأیید، تأکید و تحلیل میکند. هابرماس بهجهت غلبه بر انتقادات وارده، در برخی آرای قبلی خود مثل نظریة صدق تجدید نظرهایی را اعمال میکند که در این مقاله، بههمراه دیدگاههای مهم معرفتشناختی و فلسفی وی، مورد بحث و بررسی واقع میگردند.
بهزعم پوپر، اگرچه در نهان خویش، از برخی داوریهای ارزشی متأثر شده است، اما به آن معنا نیست که خود مرتکب همان خطایی شده که پوزیتیویستها را بدان متهم کرده است. در این مقاله، ضمن پرداختن به نقش ارزشداوری در فلسفة علم پوپر، نشان داده شده است که تأثیرپذیری پوپر از ارزشداوری، فراتر از آن چیزی است که وی به آن اذعانمی کند. به نظر نگارنده، ...
بیشتر
بهزعم پوپر، اگرچه در نهان خویش، از برخی داوریهای ارزشی متأثر شده است، اما به آن معنا نیست که خود مرتکب همان خطایی شده که پوزیتیویستها را بدان متهم کرده است. در این مقاله، ضمن پرداختن به نقش ارزشداوری در فلسفة علم پوپر، نشان داده شده است که تأثیرپذیری پوپر از ارزشداوری، فراتر از آن چیزی است که وی به آن اذعانمی کند. به نظر نگارنده، دو موضع مهم در روششناسی علمی پوپر، مستعد نفوذ ارزشها هستند: فرایند وضع و انتخاب قاعدههای روششناسی، و فرایند انتخاب گزارههای پایه. از تحلیل این دو فرایند در روششناسی علمی پوپر، این نتایج استنباط میشوند که «دانشمند، بهمثابة دانشمند ارزشداوری میکند»، و «پوپر هم خود بهمثابة یک فیلسوف علم، ارزشداوری نموده است».
در خصوص مفهوم میدان در نظریة الکترومغناطیس ـ همچون دیگر مفاهیم فیزیک ـ رویکردهای مختلفی وجود دارد که عملیاتگرایی و واقعگرایی از مطرحترین آنها هستند. در این مقاله ابتدا دیدگاههای تجربهگرایانة کارنپ و بریجمن مطرح میشود و سپس نگاه واقعگرایانة مارک لنگ براساس کتاب مقدمهای بر فلسفة فیزیک (Lange, 2002) وی مورد بررسی قرار میگیرد. ...
بیشتر
در خصوص مفهوم میدان در نظریة الکترومغناطیس ـ همچون دیگر مفاهیم فیزیک ـ رویکردهای مختلفی وجود دارد که عملیاتگرایی و واقعگرایی از مطرحترین آنها هستند. در این مقاله ابتدا دیدگاههای تجربهگرایانة کارنپ و بریجمن مطرح میشود و سپس نگاه واقعگرایانة مارک لنگ براساس کتاب مقدمهای بر فلسفة فیزیک (Lange, 2002) وی مورد بررسی قرار میگیرد. مارک لنگ در این کتاب به دو مسئلة اساسی میپردازد: «چرا کنش از راه دور یک مسئله است» و «چه دلایلی برای واقعی دانستن میدانها داریم؟» استدلال اصلی لنگ برای هردو مسئله، مبتنی بر فرض شهود موضعیت و ارضای این شهود است. وی فیزیک کلاسیک را در حل مسائل مربوط به وضعیت هستیشناختی انرژی، واقعیت میدان و موضعیت فضا ـ زمانی ناتوان میداند و معتقد است که همانا نظریة نسبیت اینشتین است که از عهدة این مسائل برمیآید. در این مقاله از این ادعا دفاع میشود که مفهوم واقعیت میدان در حوزة کلاسیکی صرفاً مبتنی بر یک پسزمینه و باور متافیزیکی و هستیشناسانه است، بنابراین با دیدگاه عملیاتگرایی تعدیلشده در خصوص شناخت میدان قابل جمع است.
قول به ماهیتی مستقل از ارادۀ آدمیان برای تکنولوژیِ، از سوی هر اندیشمندی که ارائه شود، تأثیرات درازدامنی بر کل منظومۀ تأملات او دربارۀ تکنولوژی بر جای مینهد. هایدگر را در زمرۀ قائلین به ماهیت مستقل برای تکنولوژی (ذاتگرایان یا essentialists) آوردهاند. رأی هایدگر به این ماهیت، مؤکد و سازگار با سایر پارههای تفکر او در باب تکنولوژی است. ...
بیشتر
قول به ماهیتی مستقل از ارادۀ آدمیان برای تکنولوژیِ، از سوی هر اندیشمندی که ارائه شود، تأثیرات درازدامنی بر کل منظومۀ تأملات او دربارۀ تکنولوژی بر جای مینهد. هایدگر را در زمرۀ قائلین به ماهیت مستقل برای تکنولوژی (ذاتگرایان یا essentialists) آوردهاند. رأی هایدگر به این ماهیت، مؤکد و سازگار با سایر پارههای تفکر او در باب تکنولوژی است. این قول حتی تا نهایت فلسفهورزی او دربارۀ تکنولوژی یعنی آنجا که راهی بهسوی رهایی از گشتل تکنولوژی میجوید، جاری است. مقالۀ حاضر سعی بر آن دارد که ادله و شواهد عرضهشده دربارۀ این موضوع از سوی هایدگر را بر تکنولوژی پزشکی جاری سازد. آنگاه به نقدهایی که ممکن است بر این ادله و شواهد وارد شوند، میپردازد. جستن بنیادهای آرای هایدگر در باب تکنولوژی در نخستین اثر کلاسیک وی ـ هستی و زمان ـ مطمح نظر مقاله بوده است.
معمولاً دکارت را یکی از بنیانگذاران علم جدید میدانند. او با ابداع هندسة تحلیلی ماده را ممتد گرفت و با طرد تبیین غایتگرایانة ارسطویی تبیین مکانیکی را جایگزین آن کرد. دکارت با الهام از ریاضیات روشی را بنا کرد که بر طبق آن هر مسئلة علمی برحسب اعداد و اشکال هندسی صورتبندی گردد. او معتقد بود که کلیة واقعیات جهان مادی در چهارچوبی ...
بیشتر
معمولاً دکارت را یکی از بنیانگذاران علم جدید میدانند. او با ابداع هندسة تحلیلی ماده را ممتد گرفت و با طرد تبیین غایتگرایانة ارسطویی تبیین مکانیکی را جایگزین آن کرد. دکارت با الهام از ریاضیات روشی را بنا کرد که بر طبق آن هر مسئلة علمی برحسب اعداد و اشکال هندسی صورتبندی گردد. او معتقد بود که کلیة واقعیات جهان مادی در چهارچوبی هندسی قابل بیان است و اختلاف اشیا در چنین جهانی تنها به سبب حرکت آنهاست. در این مقاله سعی شده است برخی از مقومات نظریة دکارت همچون ممتدبودن ماده و جسم، قوانین حرکت و روش پژوهش علمی او را بررسی شود.
یکی از تلاشهایی که در حوزۀ فلسفۀ طب صورت گرفت، تعمیم آموزههای فلسفۀ علم به حوزۀ پزشکی بود. در این زمینه آثار توماس کوهن بیشتر از سایر فلاسفۀ علم مورد عنایت قرار گرفت و تلاش شد براساس مفاهیم پارادیم، بحران پارادایمی، انقلاب پارادایمی، و وضعیت پزشکی در جهان امروز فهم شود. پزشکی امروز (بخوانیم مدرن) یک پارادایم است و این پارادایم اکنون ...
بیشتر
یکی از تلاشهایی که در حوزۀ فلسفۀ طب صورت گرفت، تعمیم آموزههای فلسفۀ علم به حوزۀ پزشکی بود. در این زمینه آثار توماس کوهن بیشتر از سایر فلاسفۀ علم مورد عنایت قرار گرفت و تلاش شد براساس مفاهیم پارادیم، بحران پارادایمی، انقلاب پارادایمی، و وضعیت پزشکی در جهان امروز فهم شود. پزشکی امروز (بخوانیم مدرن) یک پارادایم است و این پارادایم اکنون دچار بحران شده است. دو نشانۀ اصلی ِاین بحران یکم، اقبال بیماران به طب مکمل، و دوم درگرفتن بحثهای فلسفی و اخلاقی در جامعۀ پزشکی هستند. به این ترتیب در این گفتار تلاش شده است با پاسخگفتن به چهار پرسش اساسی وضعیت طب مدرن فهم شود. پرسش اول در مورد ماهیت خود طب است. اینکه در این عالم مدرن، طب دقیقاً چه تعریفی دارد، نقطۀ ورود به بحث است. پرسش دوم آن است که آیا پزشکی اساساً یک پارادایم است یا بهطور بنیادین با معنایی که از پارادایم مراد میشود، ناسازگار است. به این ترتیب نشان داده میشود که طبابت پارادایم نیست و زیست ـ پزشکی به مفهوم پارادایم نزدیکتر است و زیست ـ پزشکی هم به مثابة پارادایم در بحران نیست.
اندازهگیری در مکانیک کوانتوم یکی از وجوه افتراق اساسی آن با مکانیک کلاسیک است. در این مقاله مسئلۀ اندازهگیری، بهعنوان یک مسئلۀ مهم در مکانیک کوانتوم طرح شده است و ضمن تحلیل مبانی فلسفی آن، راهحلهایی که مدلهای مختلف نظری برای آن ارائه کردهاند بهاجمال بررسی، تحلیل و مقایسه شده است تا از رهگذر آن بهترین راهحل یا راهحلهای ...
بیشتر
اندازهگیری در مکانیک کوانتوم یکی از وجوه افتراق اساسی آن با مکانیک کلاسیک است. در این مقاله مسئلۀ اندازهگیری، بهعنوان یک مسئلۀ مهم در مکانیک کوانتوم طرح شده است و ضمن تحلیل مبانی فلسفی آن، راهحلهایی که مدلهای مختلف نظری برای آن ارائه کردهاند بهاجمال بررسی، تحلیل و مقایسه شده است تا از رهگذر آن بهترین راهحل یا راهحلهای ارائهشده انتخاب شود.