سعید زیباکلام
چکیده
در یادداشتی گفته بودم که در عرصة فوقالعاده پیچیده و بیقرار سیاست نه عالمان سیاسی، نه فیلسوفان سیاسی، و نه فعالان و رجال عرصة سیاست هیچگاه نتوانستهاند و هیچگاه نخواهند توانست حتّی موقتاَ موازین ”درستی“ و ”عقلانیت“ را مورد اجماعی فراتاریخی و فرااجتماعی قرار دهند. در این مقاله میخواهم فراتررفته تبیین کنم چرا آنها و ...
بیشتر
در یادداشتی گفته بودم که در عرصة فوقالعاده پیچیده و بیقرار سیاست نه عالمان سیاسی، نه فیلسوفان سیاسی، و نه فعالان و رجال عرصة سیاست هیچگاه نتوانستهاند و هیچگاه نخواهند توانست حتّی موقتاَ موازین ”درستی“ و ”عقلانیت“ را مورد اجماعی فراتاریخی و فرااجتماعی قرار دهند. در این مقاله میخواهم فراتررفته تبیین کنم چرا آنها و همچنین عالمان جامعهشناس و اقتصاددان هیچگاه نتوانسته و هیچگاه نخواهند توانست حتّی موقّتاً به اجماعی فراتاریخی و فرااجتماعی دربارة موازین ”درستی“ و ”عقلانیت“ برسند.برای این امر، سوالات ذیل را مورد مداقه و تحلیل قرار میدهم. ـ چه عواملی دانشمندان علوم اجتماعی و فیلسوفان سیاسی را از نیل به اجماعی فراتاریخی و فرااجتماعی، ولو موقت، دربارة موازین ”درستی“ و ”عقلانیت“ قویا ممانعت میکند؟ ـ آیا رجال و فعالان عرصة اجتماعیـسیاسی و عالمان اجتماعی نوعاً با چیستی موازین معرفتشناختی درستی و عقلانیت مواجه میشوند؟ـ چرا عالمان و متفکران علوم اجتماعی نوعاً فهم یا تلقّی مفهومسازیشدة روشن و تفصیلیافتهای از موازین درستی و عقلانیت ندارند؟
سعید زیباکلام
چکیده
در این مقاله میخواهم سازگاری میان اقوال و اعمال روششناختی نیوتن را مورد کاوش قرار دهم. اهمیت موضوع بدین علت است که ما علمشناسان هنوز نمیتوانیم حدودا هم ادعا کنیم که روش علمی بزرگترین دانشمند همة اعصار را میشناسیم. این وضعیت ناگوار، برغم اینست که توجه به روش علمی هیچ دانشمندی باندازة عُشر توجهی که روششناسان علم به روش علمی ...
بیشتر
در این مقاله میخواهم سازگاری میان اقوال و اعمال روششناختی نیوتن را مورد کاوش قرار دهم. اهمیت موضوع بدین علت است که ما علمشناسان هنوز نمیتوانیم حدودا هم ادعا کنیم که روش علمی بزرگترین دانشمند همة اعصار را میشناسیم. این وضعیت ناگوار، برغم اینست که توجه به روش علمی هیچ دانشمندی باندازة عُشر توجهی که روششناسان علم به روش علمی نیوتن بذل کردهاند نمیشود. بدلائل روشنی، هم نیوتن و هم اندیشه و بویژه روش علمیاش یکی از کانونهای بزرگ توجه ویژه علمشناسان در قرن بیستم بوده است. میخواهیم به این سوال پاسخ دهیم که آیا امکان دارد مهمترین مانع شناخت مجمع علیهِ روش علمی نیوتن اینست که میان قواعد روششناختی اعلامشدة نیوتن با قواعد اعمالشدة وی چندان سازگاری وجود ندارد که بیشتر. در برخی مواضع این دو تعارض دارند. برای این امر، دو اثر ماندگار نیوتن در حوزة فلسفة طبیعی و برخی نامههای معروف وی را مورد کاوش قرار میدهیم.
سعید زیبا کلام مفرد
چکیده
فقه سنتی هیچ ریط و نسبتی با علوم اجتماعی ندارد. همین فقه ربط و نسبت بسیار ناچیزی با معضلات و نیازهای متنوع جامعة امروز ما دارد. نیز، هم پدیدارهای اجتماعی و هم مفاهیم و نظریههای علوم اجتماعیِ مرسوم،خصلتی تاریخی و متحول دارند. همچنین، مفاهیم و نظریههای اجتماعی هم معطوف به مسائل و نیازها و آمال تاریخاًمتحولِ جوامعی است که خاستگاه ...
بیشتر
فقه سنتی هیچ ریط و نسبتی با علوم اجتماعی ندارد. همین فقه ربط و نسبت بسیار ناچیزی با معضلات و نیازهای متنوع جامعة امروز ما دارد. نیز، هم پدیدارهای اجتماعی و هم مفاهیم و نظریههای علوم اجتماعیِ مرسوم،خصلتی تاریخی و متحول دارند. همچنین، مفاهیم و نظریههای اجتماعی هم معطوف به مسائل و نیازها و آمال تاریخاًمتحولِ جوامعی است که خاستگاه آن علوم بوده است و هم نتیجتا اعتبار محلی و تاریخی دارند. در این مقاله تلاش شده تا با ارائة یک قاعدة راهبردیِ روششناختی این دو عرصة بزرگ اما کم تاثیر یا بی تاثیر بر رفع معضلات و برآوردن حاجات و آمال جامعه، هم هر دو را دچار دگردیسی و تحول کرده و هم هر دو را معطوف به مجموعهای از اهداف کنیم. در صورت تحقّق، برآیند این فرایندِ دگردیسی محتواییِ طولانی، امتزاج یا ترکیب دو عرصه فقه و علوم اجتماعی است بگونهای که تمییز آنها در بسیاری از قلمروها ناممکن و یا بسیار دشوار خواهد شد.