تبیین رویکرد هرمنوتیکی ماری هسه در فهم مفاهیم علمی
صفحه 1-22
سعیده باقری؛ شهین ایروانی؛ خسرو باقری ایران دوست؛ محمدرضا شرفی جم
چکیده پژوهش حاضر از سه بخش تشکیل شده است: مرور رویکردهای مطرح در فلسفه علم، طرح رویکرد هرمنوتیکی ماری هسه و در نهایت استنتاج دیدگاه هسه در رابطه با فهم مفاهیم علمی. بخش اول فضای پسااثباتگرایانۀ حاکم بر فلسفۀ علم در نیمۀ دوم قرن بیستم را ترسیم میکند تا در بخش بعدی، جایگاه رویکرد هسه در این میان وضوح بیشتری داشته باشد. در بخش دوم مدلهایی که هسه برای تبیین سازوکار پیشرفت علم و نظریههای علمی مطرح کرده است، تشریح شدهاند. دستآوردهای دیدگاه هسه برای فلسفۀ علم شامل تأکید بر کارکرد تبیینی استعاره در نظریههای علمی، پیشنهاد واقعگرایی حداقلی به عنوان لازمۀ فعالیت علمی و نیز تبیین عینیت دوگانه برای علم میشود.در مباحث مختلفی که از سوی هسه مطرح شده است، مفاهیم علمی جایگاه مشخصی دارند و میتوان اینگونه بیان کرد که در رویکرد هسه: مفاهیم علمی تاریخمند هستند، نظری هستند ومیتوان آنها را به مثابۀ استعارههایی در زبان استعاری علم به کار گرفت. در نهایت با توجه به ویژگیهای مفاهیم علمی، فهم افراد از این مفاهیم متفاوت خواهد بود و علاوه بر آن، با توجه به پویایی زبان علم، فهم مفاهیم علمی پویا است.
بازی تقلید، اعتراض لاولیس و صورت بندی چامسکی از مسئلۀ دکارت
صفحه 23-44
ابوالفضل صبرآمیز؛ روح اله حق شناس؛ مهدی ذاکری
چکیده در آزمایش ذهنی بازی تقلید، آلن تورینگ استدلال می کند که می توان هوشمندی را به هر
ماشینی که این آزمون را با موفقیت از سر بگذراند، نسبت داد. یک اعتراض به معیار
تورینگ، اعتراض لاولیس یا اعتراض مشهور به اراده آزاد است. این اعتراض بیان می کند
ماشین هیچگاه نمی تواند فراتر از انتظار برنامه نویسش عمل کند و در نتیجه هیچ گاه
هوشمند نخواهد بود. در این مقاله، ابتدا این اعتراض را در صورت کلاسیک آن بررسی و
پاسخ تورینگ به آن را ارزیابی خواهیم کرد و نشان خواهیم داد، پاسخ وی به اعتراض
لاولیس صحیح به نظر می رسد. در ادامه، این اعتراض را با توجه به مباحث چامسکی
درباره وجه تولید زبانی که وی از آن تحت عنوان مسا له دکارت یاد می کند، بازتقریر
م یکنیم. بازتقریر زبانی اعتراض لاولیس نشان می دهد که برخلاف نتیجه گیری اولیه
تورینگ، برای رسیدن به ماشین هوشمند تنها پیشرفت های تکنولوژیک راهگشا نخواهد
بود، چرا که هنوز پاسخ نظری روشنی به مسئلۀ دکارت وجود ندارد.
شی ء طبیعی و مصنوعات تکنولوژیک: از دوگانه انگاری تا این همانی (بررسی و نقد چند دیدگاه)
صفحه 45-71
هاله عسگری نیا؛ سعیده بابایی؛ مسلم صلحی راد؛ محمد نمازی؛ سیدحسن حسینی
چکیده آیا می توان تمایزی میان امور طبیعی و مصنوعات قائل شد؟ و یا فارغ از دوگانة مصنوع
طبیعی باید به جهان هستی نگریست؟ پاسخ به این سؤالات، جایگاه فلیسوف تکنولوژی را
در مواجهه با مصنوع تکنیکی مشخص می کند و مسائل چال شبرانگیزی را با خود به همراه
می آورد. در این مقاله تلاش م یشود تا به این سؤال ها از منظرهای مختلف پاسخ داده
شود.ابتدا، دیدگاه فلاسفة معاصر در رابطه با تمایز میان امر مصنوع و طبیعی ارائه
می شودکه تا حدی به نظر می آید مرز میان این دوجهان از نظر این فلاسفه لغزان است و
این » نمی توان با قطعیت امور را در ذیل این دو دسته قرار داد؛ اکثر این فلاسفه در ذیل
قرار م یگیرند. در بخش دوم این مقاله، با بررسی امر طبیعی و مصنوع در سنت « همانی
حکمت اسلامی تا حدی سعی در ترسیم مرزی قطعی میان این دو جهان داریم. در این
جهت تمایز میان امور طبیعی و مصنوعات استفاده م یشود « صورت نوعیه » سنت از مفهوم
هستند. در پایان نیز به نقد « دوگانه انگاری » و م یتوان گفت فلاسفة اسلامی قائل به تمایز و
برخی دیدگاه های مذکور خواهیم پرداخت
بررسیِ شاهدی علیه نظریۀ توصیفات راسل « مسئلۀ ناهم خوانی »
صفحه 73-85
سیدعلی کلانتری
چکیده بنابر نظریه توصیفات راسل ( 1905 ) محتوایِ جمله ای مثلِ "پادشاه فعلی فرانسه طاس
است" توسط فُرم منطقی آن جمله یعنی اینکه "منحصراً یک چیز وجود دارد که پادشاه
فعلی فرانسه است و آن چیز طاس است" قابل بیان است. این مقاله هدفی محدودرا برای
طرح و بررسیِ شاهدی خاص علیه نظریۀ توصیفات راسل دنبال می کند. برای به چالش
کشیدن این نظریۀ راسل، ابتدا استدلال خواهیم کرد که وقتی در زمانِ حالِ حاضر که
فرانسه اصولا پادشاهی ندارد شخصی یکبار جملۀ "پادشاه فعلی فرانسه طاس است " را و
بار دیگر فُرم منطقیِ آن را بیان کند قضاوت ما در باب ارزش صدق آنها متفاوت خواهد
بود (به این مساله "مسالۀ ناهمخوانی" خواهیم گفت). سپس این سوال را بررسی خواهیم
کرد که آیا مدافعین نظریۀ راسل قادر به تبیین مسالۀ ناهمخوانی هستند یا خیر؟ بدین
منظور بر مبنای تمایزی که گرایس ( 1970 ) میان معنای جمله و معنایِ متکلّم
می گذارد،پاسخی را از جانب مدافعین نظریۀ توصیفات راسل به مسالۀ ناهمخوانی طرح و
سپس بررسی و نقد خواهیم نمود. استدلالِ ما، نظریۀ توصیفات راسلرا در برابر مس ئلۀ
ناهمخوانی در موضع ضعف قرار می دهد؛ بدین معنا که نشان می دهد، دفاع گرایسی در
برابر مسئلۀ ناهمخوانی دفاع قابل قبولی نیست.
« مشاهده » کلینیکی به مثابه عملی سیاسی
صفحه 87-104
غلامحسین مقدم حیدری
چکیده یکی از مباحث مهم و مناقشه برانگیز در فلسفه علم عمل «مشاهده» است. فیلسوفان تحلیلی علم از منظرهای گوناگون این موضوع را مورد بررسی قرار داده اند. آنان نشان داده اند آنچه که در امور طبیعی مشاهده می شود متاثر از اهداف و تجربه های پیشین مشاهده گر می باشد از این رو مشاهده متاثر از عوامل معرفت شناختی، معناشناختی، روانشناختی یا جامعه شناختی است. اما مشاهده تنها مورد توجه فیلسوفات تحلیلی نبوده است بلکه فیلسوفان قاره ای نیز بدان پرداخته اند. یکی از این فیلسوفان میشل فوکو می باشد که در کتاب تولد کلینیک به چگونگی اُبژه مشاهده شدن بدن انسان در پزشکی می پردازد. او نشان می دهد که علاوه بر عوامل تاثیر گذار بر مشاهده که توسط فیلسوفان تحلیلی بیان شده اند باید به این نکته توجه کرد که مشاهده اساسا فعلی سیاسی است. هدف این مقاله نشان دادن این وجه سیاسی برای مشاهده است. بدین منظور از آرای فوکو در این باره استفاده می کنیم. گرچه فوکو در آثار گوناگون خود به این موضوع اشاره کرده است اما می توان گفت که مشاهده موضوع محوری در کتاب تولد کلینیک است. از این رو با بررسی این مورد می کوشیم تا نشان دهیم که منظور از سیاسی بودن عمل مشاهده چیست. بدین گونه سعی می کنیم تا نشان دهیم که فیلسوفان علم در بررسی های خود درباره مشاهده باید وجه سیاسی آن را نیز در نظر بگیرند.
آنارشیزم معرفت شناختی یا بازسازی عقلانیتی جدید تأملی انتقادی در باب آرای پاول فایرابند
صفحه 105-114
عزیز نجف پور آقابیگلو؛ فاطمه گیتی پسند
چکیده فایرابند در راستای دغدغه های فرهنگی و صیانت از سنت های مختلف اجتماعی، بر
عقلانیت علم جدید م یشورد و ضمن نقد آن بر اصل "همه چیز ممکن است " تاکید
می کند و آزادی فردی را مقدم بر حقیقت می شمارد. فایرابند با انکار جایگاه مطلق
حقیقت، می کوشد راهی برای تکثرگرایی فرهنگی بیابد و علم را از تنها مرجع تعیین
صحت و سقم پدیده ها خارج کند. در این مقاله کوشش م ی شود نشان داده شود که
فایرابند بعد از نقد عقلانیت علمی، بر خلاف ادعای خود، عملا عقلانیت جدیدی را بنیان
می نهد که هدف آن آزادی بوده و همچنین روش و سنت خاص خود را دارد و البته در
عین اینکه در رویکرد خود واجد تعارضات و ابهاماتی است، دلیلی در باب رجحان
عقلانیت خود بر سایر عقلانیت های موجود ارایه نم یدهد. نوآوری مقاله در این است که
فایرابند عملا آنارشیست معرف ت شناختی نیست بلکه واجد عقلانیت خاص
خودشمی باشد.
