حسن امیری آرا؛ امیر احسان کرباسی زاده
دوره 7، شماره 14 ، اسفند 1396، صفحه 1-25
چکیده
پس از انتشار مقالة پرنفوذ هیلاری پاتنم در سال 1967 با عنوان «زمان و هندسة فیزیکی»، بحث از نظریة نسبیت خاص در مناقشة میان دیدگاه ایستانگرانه و دیدگاه پویانگرانه به شکلی جدی در فلسفة زمان معاصر مطرح شد. پاتنم در این مقاله با استفاده از این نظریه استدلالی به سود دیدگاه ایستانگرانه طرح میکند. او در استدلال خویش مبتنی بر نظریة نسبیت ...
بیشتر
پس از انتشار مقالة پرنفوذ هیلاری پاتنم در سال 1967 با عنوان «زمان و هندسة فیزیکی»، بحث از نظریة نسبیت خاص در مناقشة میان دیدگاه ایستانگرانه و دیدگاه پویانگرانه به شکلی جدی در فلسفة زمان معاصر مطرح شد. پاتنم در این مقاله با استفاده از این نظریه استدلالی به سود دیدگاه ایستانگرانه طرح میکند. او در استدلال خویش مبتنی بر نظریة نسبیت خاص رابطة همزمانی را رابطهای نامتعدی در نظر میگیرد. از این رو، برخی فلاسفه (برای نمونه بورن Bourn 2006 و کریک Craig 2008) تلاش کردهاند که از طریق دفاع از فرض وجود چهارچوبی به عنوان چهارچوب ارجح، و بنابراین وجود رابطة همزمانی همارزی، از دیدگاه پویانگرانه دفاع کنند. در این مقاله تلاش میشود پس از بررسی استدلال پاتنم و نیز استدلالات به سود فرض وجود چنین چهارچوبی، از طریق تمایز میان دیدگاه ایستانگرانة ضعیف و دیدگاه ایستانگرانة قوی، استدلال شود که فرض وجود چنین چهارچوبی هیچ سودی برای دیدگاه پویانگرانه ندارد.
الهه سروش؛ علیرضا منجمی
دوره 7، شماره 14 ، اسفند 1396، صفحه 27-58
چکیده
خطای پزشکی امری اجتنابناپذیر در طبابت است که پدیدهای آسیبرسان است ودر مواردیباعث مرگ بیماران میشود. در سالیان گذشته تلاشهای بسیاری انجامشده تا هوشمصنوعی جایگزین پزشک شودکهتا حدممکن از خطاهای پزشکی اجتناب شود. سیستمهای هوشمند پزشکی سیستمهایی تشخیصی هستند که پس از شناسایی بیماری، پیشنهاد درمان به بیمار ارائه مینمایند. ...
بیشتر
خطای پزشکی امری اجتنابناپذیر در طبابت است که پدیدهای آسیبرسان است ودر مواردیباعث مرگ بیماران میشود. در سالیان گذشته تلاشهای بسیاری انجامشده تا هوشمصنوعی جایگزین پزشک شودکهتا حدممکن از خطاهای پزشکی اجتناب شود. سیستمهای هوشمند پزشکی سیستمهایی تشخیصی هستند که پس از شناسایی بیماری، پیشنهاد درمان به بیمار ارائه مینمایند. سیستمهای اولیه مانندMYClN و INTERNIST-I جهت مشاوره برای پزشکان طراحی شدند. اما علیرغم اینکه کارایی خوبی از خود نشان دادند، ندرتاً خارج از آزمایشگاههای تحقیقاتی بهکار گرفتهشدند. سیستمهایی که بعد از آن هم توسعهیافتند موفقیت کافی نیافتند تا جایی که علاقهمندی پژوهشگران در این حوزه کمکم رنگ باخت. عدمِتوجه به مسائل معرفتشناختی یکی از مهمترین موانعبرای رسیدن به موفقیت برای این سیستمها بودهاست. در این مقاله به منظور جستجوی این موانع ابتدا خطاهایشناختی در پزشکی که منجر به رویآوردن به هوشمصنوعی شده است معرفی شده و سپس معرفتشناسی پزشکی را مرور کردهایم. تعدادی از سیستمهای هوشمصنوعی در پزشکی با تأکید بر ساختارِ دانش آنها را مورد بررسی قرار دادیم. نهایتاًدلایل معرفتشناختی عدمموفقیت سیستمهای هوشمصنوعی در حوزه پزشکی تشریح شدهاند که عبارتند از پیشفرضهای نادرست در باب ماهیّت دانش، جداسازی دانش از استراتژیهای تصمیمگیری، عدمتوجه به معرفت ضمنی و جدا پنداشتن دانش از زمینه.
مسعود ضیاء علی نسب پور
دوره 7، شماره 14 ، اسفند 1396، صفحه 59-83
چکیده
در این مقاله مدل پیشنهادی ایچیکاوا و جارویس (2011) برای تبیین کسب معرفت وجهی (یا امکان کسب چنین معرفتی) با استفاده از تصور را بررسی کردهام. ایچیکاوا و جارویس پس از تعریفِ مفهوم «تصور منسجم» ادعا میکنند که با تصور منسجم، گرچه به امکان متافیزیکی نمیرسیم اما به نوع دیگری از امکان، یعنی امکان مفهومی دست مییابیم. ایشان در توضیح ...
بیشتر
در این مقاله مدل پیشنهادی ایچیکاوا و جارویس (2011) برای تبیین کسب معرفت وجهی (یا امکان کسب چنین معرفتی) با استفاده از تصور را بررسی کردهام. ایچیکاوا و جارویس پس از تعریفِ مفهوم «تصور منسجم» ادعا میکنند که با تصور منسجم، گرچه به امکان متافیزیکی نمیرسیم اما به نوع دیگری از امکان، یعنی امکان مفهومی دست مییابیم. ایشان در توضیح اینکه چه گزارهای ممکن مفهومی است از انگاره «استلزام مفهومی» استفاده میکنند: گزارهای ممکن مفهومی است که به لحاظِ مفهومی مستلزم یک گزاره نامعقول نباشد. نویسندگان نشان میدهند که امکان مفهومی با تصور منسجم هممصداق است -و بنابراین هرگاه بتوانیم تصور منسجم از گزارهای داشته باشیم، آن گزاره از نظر مفهومی ممکن است. ایچیکاوا و جارویس در مرحله بعد مدلی برای رابطه امور وجهی مفهومی و متافیزیکی پیشنهاد میکنند: اگر گزارة P به لحاظ مفهومی مستلزم صدق گزارهای در جهان واقع باشد که در واقع برقرار نیست، آنگاه گزارة P غیرممکن متافیزیکی است. در این مقاله پس از گزارش مدل پیشنهادی ایچیکاوا و جارویس نشان دادهام که مدلی که ایشان برای رابطة تصورپذیری و معرفت وجهی ارائه میکنند، در تبیین کسب معرفت وجهی (یا امکان کسب چنین معرفتی) با استفاده از تصور ناتوان است.
علی کاوسی رحیم؛ رضا کوهکن
دوره 7، شماره 14 ، اسفند 1396، صفحه 85-104
چکیده
تاریخ علم نگرش حالمحور به فلسفة علم، آن را صرفا ناظر بر علوم جدید مانند فیزیک و زیستشناسی میپندارد و بخش بزرگی از معرفت بشری مانند کیمیا را که در علم کنونی جایی ندارند، نادیده میگیرد. این مقاله تلاش دارد با پرهیز از چنین نگرشی، به بررسی هستیشناسانه ماهیت علم کیمیا نزد حسن بن زاهد کرمانی، کیمیاگر ایرانی سدة هشتم هجری بپردازد. ...
بیشتر
تاریخ علم نگرش حالمحور به فلسفة علم، آن را صرفا ناظر بر علوم جدید مانند فیزیک و زیستشناسی میپندارد و بخش بزرگی از معرفت بشری مانند کیمیا را که در علم کنونی جایی ندارند، نادیده میگیرد. این مقاله تلاش دارد با پرهیز از چنین نگرشی، به بررسی هستیشناسانه ماهیت علم کیمیا نزد حسن بن زاهد کرمانی، کیمیاگر ایرانی سدة هشتم هجری بپردازد. آثار حسن بن زاهد، حاوی ساختاری قوی و اندیشهای منسجم در باب کیمیاست. تعریف کیمیا به عنوان عالم اوسط در اندیشة او نقش محوری دارد و مهمتر آنکه کاربست این مفهوم که کیمیا عالم اوسط است شالودة نظام کیمیایی وی قرار گرفته است. ما در این نوشتار، ابتدا با بهره جستن از شواهدی از حکمت اسلامی، خارج از اندیشة حسن بن زاهد، در چند و چون عالم اوسط بودن کیمیا تأمل نمودهایم و آنگاه با رویکرد هرمنوتیکی به متن آثار حسن بن زاهد، چهار دلیلی را که وی خود بر عالم اوسط بودن کیمیا اقامه کرده است، تشریح کردهایم. همچنین در این مقاله نشان دادهایم که وجه وساطت کیمیا به عنوان عالم اوسط، تشابه و تناظر بین عوالم سهگانه است و این تشابه و تناظر بر محمل عناصر چهارگانه و خواص آنها استوار شده است.
مهدی گلشنی؛ مرتضی خطیری یانه سری
دوره 7، شماره 14 ، اسفند 1396، صفحه 105-132
چکیده
بینش اکثر دانشمندان نیمة اول قرن بیستم بر مدار تجربه گرایی بود. آن ها برای تجربه ها و پدیده های مشاهده پذیر اهمیت بسیاری قائل بودند و تنها معیار معتبر برای آنها مشاهده پذیری کمیات بود. اگر چه این نگاه موجب پیشرفت هایی در قرن بیستم شد، اما اشکالات و ایرادات آن باعث شد که برخی از طرفداران این مکتب نیز به نقد آن بپردازند و از آن روی گردان ...
بیشتر
بینش اکثر دانشمندان نیمة اول قرن بیستم بر مدار تجربه گرایی بود. آن ها برای تجربه ها و پدیده های مشاهده پذیر اهمیت بسیاری قائل بودند و تنها معیار معتبر برای آنها مشاهده پذیری کمیات بود. اگر چه این نگاه موجب پیشرفت هایی در قرن بیستم شد، اما اشکالات و ایرادات آن باعث شد که برخی از طرفداران این مکتب نیز به نقد آن بپردازند و از آن روی گردان شوند. در این مقاله دیدگاه های بعضی از فیزیکدانان برجستة معاصر، که خود روزی از طرفداران این مکتب بودند و سپس از آن روی گردان شدند، بررسی میشود. همچنین نظرات برخی از فیزیک دانان بزرگی را که در همان ایام پرشور رشد این مکتب، نکات مهم نقدآمیزی را در ارتباط با آن گوشزد نمودند، متذکر شده ایم،و دلایل تغییر نگاه فیزیکدانان موافق پوزیتیویسم را بر اساس معیارهای متقن منطقی و استدلال های فلسفی بیان کرده ایم. در انتها به نظرات بعضی از فیزیکدانان برجستۀ اخیر که با پوزیتیویسم مخالفت کرده اند و یا به خاطر پرهیز از خداباوری سراغ پوزیتیویسم رفته اند، می پردازیم.
سعید معصومی
دوره 7، شماره 14 ، اسفند 1396، صفحه 133-156
چکیده
فرا استقرای بدبینانه مهمترین استدلال علیه واقع گرایی علمی است، به همین دلیل از وظایف اصلی واقع گرایان( احتمالا مهمترین وظیفه آنها ) پاسخ دادن به این برهان است. در این مقاله صورت بندی ای از این برهان ارائه می گردد و پاسخ های مختلف واقع گرایان در مورد آن اجمالاً بیان می شود. در میان این پاسخ ها پاسخ واقع گرایان ساختاری به عنوان پاسخ ...
بیشتر
فرا استقرای بدبینانه مهمترین استدلال علیه واقع گرایی علمی است، به همین دلیل از وظایف اصلی واقع گرایان( احتمالا مهمترین وظیفه آنها ) پاسخ دادن به این برهان است. در این مقاله صورت بندی ای از این برهان ارائه می گردد و پاسخ های مختلف واقع گرایان در مورد آن اجمالاً بیان می شود. در میان این پاسخ ها پاسخ واقع گرایان ساختاری به عنوان پاسخ قابل قبول تر پذیرفته می شود. نکته مهم در مورد پاسخ واقع گرایان به استدلال فرا استقرای بدبینانه این است که واقع گرایان ساختاری باید با مطالعه مورد به مورد نظریه های علمی نشان دهند که ادعای آنها مبنی بر حفظ ساختارها محقق شده است.