سعید زیباکلام
چکیده
در یادداشتی گفته بودم که در عرصة فوقالعاده پیچیده و بیقرار سیاست نه عالمان سیاسی، نه فیلسوفان سیاسی، و نه فعالان و رجال عرصة سیاست هیچگاه نتوانستهاند و هیچگاه نخواهند توانست حتّی موقتاَ موازین ”درستی“ و ”عقلانیت“ را مورد اجماعی فراتاریخی و فرااجتماعی قرار دهند. در این مقاله میخواهم فراتررفته تبیین کنم چرا آنها و ...
بیشتر
در یادداشتی گفته بودم که در عرصة فوقالعاده پیچیده و بیقرار سیاست نه عالمان سیاسی، نه فیلسوفان سیاسی، و نه فعالان و رجال عرصة سیاست هیچگاه نتوانستهاند و هیچگاه نخواهند توانست حتّی موقتاَ موازین ”درستی“ و ”عقلانیت“ را مورد اجماعی فراتاریخی و فرااجتماعی قرار دهند. در این مقاله میخواهم فراتررفته تبیین کنم چرا آنها و همچنین عالمان جامعهشناس و اقتصاددان هیچگاه نتوانسته و هیچگاه نخواهند توانست حتّی موقّتاً به اجماعی فراتاریخی و فرااجتماعی دربارة موازین ”درستی“ و ”عقلانیت“ برسند.برای این امر، سوالات ذیل را مورد مداقه و تحلیل قرار میدهم. ـ چه عواملی دانشمندان علوم اجتماعی و فیلسوفان سیاسی را از نیل به اجماعی فراتاریخی و فرااجتماعی، ولو موقت، دربارة موازین ”درستی“ و ”عقلانیت“ قویا ممانعت میکند؟ ـ آیا رجال و فعالان عرصة اجتماعیـسیاسی و عالمان اجتماعی نوعاً با چیستی موازین معرفتشناختی درستی و عقلانیت مواجه میشوند؟ـ چرا عالمان و متفکران علوم اجتماعی نوعاً فهم یا تلقّی مفهومسازیشدة روشن و تفصیلیافتهای از موازین درستی و عقلانیت ندارند؟