مریم انصاری بناب؛ علیرضا منصوری
چکیده
در فیزیک برای نمایش هستیشناسی نظریهها ازموجودات ریاضی استفاده میشود. اما تمایزی میان موجودات ریاضی و هستومندهای فیزیکی که ریاضیات به آنها ارجاع میدهد وجود دارد و نادیده گرفتن این تمایز منجر به نتایج عجیب و نادرستی میشود. مقالۀ حاضر به این مسئله میپردازد که در یک تفسیر رئالیستی تابع موج به مثابۀ یک موجود ریاضی، بازنمایی ...
بیشتر
در فیزیک برای نمایش هستیشناسی نظریهها ازموجودات ریاضی استفاده میشود. اما تمایزی میان موجودات ریاضی و هستومندهای فیزیکی که ریاضیات به آنها ارجاع میدهد وجود دارد و نادیده گرفتن این تمایز منجر به نتایج عجیب و نادرستی میشود. مقالۀ حاضر به این مسئله میپردازد که در یک تفسیر رئالیستی تابع موج به مثابۀ یک موجود ریاضی، بازنمایی چه چیزی در واقعیت فیزیکی است. تأکید میشود که عدم تمایز تابع موج به مثابۀ موجودی ریاضی با حالت فیزیکی منجر به این نتیجه عجیب میشود که ابعاد فضای فیزیکی در تناظر مستقیم با ابعاد ریاضی است یا فضای پیکربندی یک فضایِ فیزیکی واقعی است. به علاوه این پیشنهاد ارایه میشود که برای درک شأن هستیشناختی تابع موج نیازمند نظریهای هستیم که بین هستارهای موضعی و حالت کوانتومی ارتباط برقرار کند.