مصباح خندان؛ مرتضی نوری
چکیده
هوسرل در بند ۴۰ تا ۵۲ رسالهی ایدههای۱ با اتّکا بر مبانی ایدهی پدیدهشناسی استعلایی، طرحوارهای از فلسفهی فیزیک خود ارائه میکند. رکن اصلی نظریهی او، بحث از چیستی و هستی هویات مشاهدهناپذیر و نظری در فیزیکِ ریاضیاتی است. او رأی خود را ضمن رد و نقض دو نظریهی کیفیات اولیه ـ ثانویه و رئالیسم انتقادی بسط میدهد و تلاش میکند ...
بیشتر
هوسرل در بند ۴۰ تا ۵۲ رسالهی ایدههای۱ با اتّکا بر مبانی ایدهی پدیدهشناسی استعلایی، طرحوارهای از فلسفهی فیزیک خود ارائه میکند. رکن اصلی نظریهی او، بحث از چیستی و هستی هویات مشاهدهناپذیر و نظری در فیزیکِ ریاضیاتی است. او رأی خود را ضمن رد و نقض دو نظریهی کیفیات اولیه ـ ثانویه و رئالیسم انتقادی بسط میدهد و تلاش میکند الگویی جایگزین پیشنهاد دهد. در این مقاله، ابتدا با استناد بر متن ایدههای۱ به بازخوانی وجه آشکار و صریح نظریهی هوسرل دربارهی هویات مشاهدهناپذیر میپردازیم، سپس با پیشنهاد چارچوبی معرفتشناختی مبتنی بر پدیدهشناسی استعلایی، تلاش خواهیم کرد وجوه مبهم و مناقشهبرانگیز نظریهی هوسرل را تکمیل و بازسازی کنیم. در این راستا، استدلال خواهیم کرد که هویات نظری در فیزیک، شأنی «کلّی» دارند و به همین جهت ضرورت دارد بحث از ماهیت آنها با بهرهگیری از آموزهی «شهود مقولهای» انجام شود. در ادامه، ضمن توجه به دو نحوه تحقق کلّیها در نظر هوسرل (افلاطونی و کانتی)، با تأکید بر نقش یک دادگی خیالی اولیه در تکوین کلیها، هویات نظری را کلّی در معنای کانتی قلمداد خواهیم کرد و مزایا و محدودیتهای این تفسیر را مورد ارزیابی قرار خواهیم داد.
نرجس فتحعلیان؛ علیرضا منصوری
چکیده
بر اساس تجربه ی روزمره و فهم متعارف به نظر میرسد تفاوتی بین گذشته و آینده وجود دارد که آن را «پیکان زمان» مینامیم. تبیینهای متفاوتی برای پیکان زمان ارایه شده که یکی از آن ها پیکان ترمودینامیکی است. اما قوانین بنیادی فیزیک، به ویژه قوانین نیوتن و مکانیک آماری–که انتظار می رود تبیین گر قوانین پدیدارشناختیِ ترمودینامیک باشند- ...
بیشتر
بر اساس تجربه ی روزمره و فهم متعارف به نظر میرسد تفاوتی بین گذشته و آینده وجود دارد که آن را «پیکان زمان» مینامیم. تبیینهای متفاوتی برای پیکان زمان ارایه شده که یکی از آن ها پیکان ترمودینامیکی است. اما قوانین بنیادی فیزیک، به ویژه قوانین نیوتن و مکانیک آماری–که انتظار می رود تبیین گر قوانین پدیدارشناختیِ ترمودینامیک باشند- عدم تقارنی را نشان نمیدهند. بولتزمن کوشید عدم تقارن ترمودینامیکی را با پیشنهاد «فرضیهی گذشته» برای کیهان اولیه توضیح دهد. طبق این فرضیه کیهان اولیه در شرایط اولیه ی بسیار خاصی بوده است. اما این پیشنهاد با نقدهای بسیاری روبرو شد. در مقاله ی حاضر ضمن بیان ابعاد فلسفی و بنیادی مساله ی «پیکان زمان» در ارتباط با نظریۀ «فرضیۀ گذشته» استدلال میکنیم با فرض بنیادی بودن «پیکان زمان»، فرضیه ی گذشته به تنهایی برای تبیین آن کفایت نمیکند و نیاز به تبیین بنیادیتری وجود داردکه ممکن است نگرش ما را نسبت به ساختار فضا-زمان عوض کند.