محمدرضا امیری طهرانی
چکیده
با توجه به چالشهایی که فراروی علوم انسانی و اجتماعی در ایران، هم چون برچسب ناکارآمدی و نامتناسب بودن مطرح است، تحلیل و شناخت آنها مستلزم مسئله شناسی این علوم است. خوشبختانه بررسیها و پژوهشهای متنوعی درباره عوامل و دلایل وضعیت کنونی علوم اجتماعی در دانشگاهها و مسائل آموزش عالی در ایران انجام شده است. نظر به اهمیت چالش فراروی ...
بیشتر
با توجه به چالشهایی که فراروی علوم انسانی و اجتماعی در ایران، هم چون برچسب ناکارآمدی و نامتناسب بودن مطرح است، تحلیل و شناخت آنها مستلزم مسئله شناسی این علوم است. خوشبختانه بررسیها و پژوهشهای متنوعی درباره عوامل و دلایل وضعیت کنونی علوم اجتماعی در دانشگاهها و مسائل آموزش عالی در ایران انجام شده است. نظر به اهمیت چالش فراروی علوم اجتماعی این مقاله سعی دارد به روش توصیفی- تحلیلی و با رویکرد معرفت شناختی، چارچوبی نظری برای چالش ناکارآمدی علوم اجتماعی در ایران ارائه کند. با بررسی عمدهترین چالشهای این علوم از دیدگاه مردم، دانشگاهیان و مدیران و استخراج مضمونهای اصلی، سه فرضیه به عنوان دلایل این چالشها بررسی و تحلیل میشود. فرضیه نخست بر کاربست نادرست نظریههای و آموزههای علوم انسانی و اجتماعی از سوی نخبگان دلالت دارد. فرضیه دوم از انتخاب و اقتباس نامتناسب مکاتب علمی از جهان غرب حکایت می کند. و فرضیه سوم بر تفاوت اساسی متافیزیک و پیشفرضهای علوم جدید -که خاستگاه آن تمدن غربی است- با فرهنگ و تمدن ایرانی و اسلامی تأکید دارد. این فرضیهها تحلیلی معرفت شناختی برای چالش ناکارآمدی علوم اجتماعی در ایران فراهم میآورد.