مهدی عاشوری؛ سید محمود طاهری
دوره 6، شماره 12 ، مهر 1395، ، صفحه 83-101
چکیده
بسیاری از پژوهشهای علمی به معرفی و کاربست مدلها به ویژه مدلهای آماری اختصاص یافته است. بنابر رویکرد دلالتشناسانه، مدلها چیزی را در مورد واقعیت «بازنمایی» میکنند. در اصطلاح، «مدل» یا «منبع بازنمایی» بازنماییکننده امری است که «هدف بازنمایی» نامیده میشود. بنابر رویکرد «استنباطی»، در رابطه ...
بیشتر
بسیاری از پژوهشهای علمی به معرفی و کاربست مدلها به ویژه مدلهای آماری اختصاص یافته است. بنابر رویکرد دلالتشناسانه، مدلها چیزی را در مورد واقعیت «بازنمایی» میکنند. در اصطلاح، «مدل» یا «منبع بازنمایی» بازنماییکننده امری است که «هدف بازنمایی» نامیده میشود. بنابر رویکرد «استنباطی»، در رابطه بازنمایی علاوه بر «مدل» و «هدف» طرف سومی نیز مقوم رابطه است که وابسته به «عامل شناسا» میباشد. در این مقاله با بررسی «پارادایمهای استنباط آماری» دو مؤلفه «تعبیر» و «قصد» شناسایی میشود که توسط «آماردان» در مدلسازی لحاظ میگردد. نشان داده میشود که مدل آماری و سیستم هدف آن، به «تعبیر»ی که «کاربر» روشهای استنباط آماری از «متغیر تصادفی» دارد و «قصد» او از انجام استنباط آماری حساس است. ولی آیا میتوان «تعبیر» یا «قصد» را عنصر مقوم رابطه بازنمایی در مدلهای آماری دانست و مدلهای آماری را شاهدی به نفع رویکرد «استنباطی» در نظر گرفت، یا آنکه این تمایزهای پارادایمی در مدل گنجانده شده و مؤلفه جداگانهای نیستند و رابطه بازنمایی فقط میان منبع و هدف برقرار است. در این مقاله، دو فرض بر اساس شقوق ممکن بررسی میگردد.