رسول جعفریان؛ ایرج نیک سرشت؛ عبدالله فرهی
دوره 6، شماره 12 ، مهر 1395، ، صفحه 15-36
چکیده
کِندی نخستین محصول مهمّ دوران گذار از کلام به فلسفه بود که با اتّکا به آثار مکتب ارسطویی تلاش کرد جهانشناسی قابل دفاعی در برابر اندیشههای وارداتی به عالَم اسلام عرضه کند. او فلسفهی اولی را اشرف علوم بهشمار میآورد و علوم مبتنی بر برهان را مفید یقین میدانست.کِندیبا بهرهگیری از مفهوم «ابداع» در تبیین آغاز آفرینش، ...
بیشتر
کِندی نخستین محصول مهمّ دوران گذار از کلام به فلسفه بود که با اتّکا به آثار مکتب ارسطویی تلاش کرد جهانشناسی قابل دفاعی در برابر اندیشههای وارداتی به عالَم اسلام عرضه کند. او فلسفهی اولی را اشرف علوم بهشمار میآورد و علوم مبتنی بر برهان را مفید یقین میدانست.کِندیبا بهرهگیری از مفهوم «ابداع» در تبیین آغاز آفرینش، به نظریّهی خلق از عدم، تناهی حرکت، متناهی بودن زمان و مکان و در نتیجه، حدوث عالَم و ماسوی الله اعتقاد داشت. به باور وی، دو نوع حرکت انتقالی وجود داشت: دَوَرانی و مستقیم؛ او حرکت افلاک را از نوع اوّل و حرکت عناصر اربعه را از نوع دوّم میدانست. نظریّهی عناصر چهارگانه در منظومهی فکری کِندی، بهویژه در میان علوم طبیعی، از جایگاه خاصی برخوردار بود.این نظریّه نهتنها در علوم طبیعیاز محوریّت خاصّی برخوردار بود، بلکه کِندی حتّی سعی کرد آن را به علوم تعلیمی هم تسرّی دهد و میان این عناصر و موسیقی هم ارتباط برقرار کند. او همین محوریّت عناصر و ویژگیهای آنها را در نورشناسی هم حفظ کرد و وجود عنصر غیرشفّاف و کدر خاک را موجب وجود رنگهای مختلف در عالَم طبیعت دانست. او تمایل عناصر از خاک و آب گرفته تا جرم اقصی را به کره (کاملترین شکل) میدانست و جهان را کرویشکل تصوّر میکرد که کرهی زمین در وسط آن جای داشت، فلک ثوابت در این کیهانشناسی آخرین افلاک بود و ورای آن هیچ چیز وجود نداشت.