Document Type : Research Paper
Author
Associate Professor of Philosophy at Institute for Social and Cultural Studies
Abstract
«طبیعت» در واپسین آثار کانت، یکی از مفاهیمی است که در مباحث مربوط به سیاست و حقوق و تعلیم و تربیت بسیار مورد استفاده قرار گرفته است. کانت این مفهوم را محور تحولات دانشهای حوزه عقل عملی و نظام دانش قرار داده است. بهعقیده وی، نظام دانشِ موجود در دانشگاهها، بهدلیل دوری از این مفهوم کلیدی نه تنها تا کنون ایده نظام کلی دانش را- که بنیاد فلسفی تمامی علوم است- مورد توجه قرار نداده بلکه همچون مانعی در راه تحقق آن عمل کرده است. لذا برای نیل به چنان مطلوبی، دانشگاه باید از اساس دگرگون شود و شکل و محتوای آن تغییر کند. در این طرح دیگرگون، دانشکدة فلسفه باید عملکرد دانشکدههای الهیات و حقوق و پزشکی را با خواست و طرح طبیعت که همانا تحقق نظام جمهوری در عرصه عینی و تحقق خیر اعلا و ملکوت غایات در عرصه ذهنی است، همراه سازد. برای تحقق این دو مطلوب، دانشگاه باید ایدة علم مطلق را تبیین و رهبری کند. بهعقیده کانت، از میان دانشکدههای برتر، دانشکده پزشکی نزدیکی بیشتری با دانشکده مادون فلسفه دارد و بهدلیل همین نزدیکی بیش از دیگر دانشکدهها میتواند دانشکده فلسفه را در تنظیم حرکت دانشگاه بر مدار طبیعت یاری کند. این نوشتار درصدد است علاوهبر تبیین فلسفی ایدة علم مطلق بهمثابه بنیاد تمامی علوم و یافتههای پژوهشی در اندیشه کانت، نشان دهد در رساله نزاع دانشکدهها به چه معنا دانش پزشکی نزدیکترین دانش موجود به فلسفه انتقادی است و چگونه این نزدیکی میتواند در خدمت ایدة علم مطلق و خواست طبیعت قرار گیرد.
Keywords