عبدالحمید محمدی؛ علی پایا
چکیده
ویتگنشتاین دوم هر نوع شناختی را در قالب بازیهای زبانی مطرح میکند. او در عین حال معتقد است که هیچ بازی زبانیای بدون وجود یقین امکانپذیر نیست. یقین امری است بیرون از بازیهای زبانی، اما قوام هر نوع بازی زبانی متکی بدان است. حتی شک کردن از نظر او در قالب یک بازی زبانی شکل میگیرد که آن نیز مستلزم یقین و دارای قواعد خاص خود است. در ...
بیشتر
ویتگنشتاین دوم هر نوع شناختی را در قالب بازیهای زبانی مطرح میکند. او در عین حال معتقد است که هیچ بازی زبانیای بدون وجود یقین امکانپذیر نیست. یقین امری است بیرون از بازیهای زبانی، اما قوام هر نوع بازی زبانی متکی بدان است. حتی شک کردن از نظر او در قالب یک بازی زبانی شکل میگیرد که آن نیز مستلزم یقین و دارای قواعد خاص خود است. در نظر ویتگنشتاین یقین، و نیز شک مطلق و همچنین شناخت مطلق بیمعناست. اما شک نسبی، یا به بیان خود او شک معقول، واجد معناست و میتواند یک بازی زبانی پدید آورد. این نوع بازی زبانی، همچون بازیهای زبانی دیگر، مبتنی بر چیزی است که ویتگنشتاین آن را "جهان-تصویر" یا نظام "گزارههای لولایی" مینامد. "گزارههای لولایی" در نظر ویتگنشتاین بر اساس تجربههای زیسته آدمیان و توافق جمعی ایشان بر سر آنها به وجود میآیند. "لولا"ها به این اعتبار عینیاند، ولی هرچند او با عنوان "گزاره" از آنها یاد میکند، از جنس گزاره در معنای معمول این اصطلاح نیستند: از آنها در ارائه دلایل و استدلالات استفاده نمیشود؛ بلکه در گفتمانهای راجع به علتها (و معلولهایشان) به کار میروند. در این نوشتار اولا به ویژگیهای شک نسبی و قواعد بازی زبانی شک و نیز به ویژگیهای یقین و نظام "گزارههای لولایی" پرداخته شده است و ثانیا با طرح برخی ناسازگاریهای درونی در استدلالات ویتگنشتاین و نیز نشان دادن کاستیهایی در دیدگاه او از منظر عقلانیت نقاد، رویکرد او مورد نقد قرار گرفته است.