عباس مهدوی
چکیده
هدف پژوهش حاضر، بررسی استدلال موجهه فودور(1991) به نفع تفردگرایی و محتوای محدود است. استدلال موجهه میخواهد نشان دهد که من و همزادم واجد تفکرهای دارای نیروهای علّی یکسان هستیم. تفکرهای-آب و تفکرهای-XYZ با توجه به رفتارهای-آب و رفتارهای-XYZ، دارای نیروهای علّی متفاوت نیستند. اگر چنین است، من و همزادم، بهلحاظ روانشناختی اینهمان هستیم، ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر، بررسی استدلال موجهه فودور(1991) به نفع تفردگرایی و محتوای محدود است. استدلال موجهه میخواهد نشان دهد که من و همزادم واجد تفکرهای دارای نیروهای علّی یکسان هستیم. تفکرهای-آب و تفکرهای-XYZ با توجه به رفتارهای-آب و رفتارهای-XYZ، دارای نیروهای علّی متفاوت نیستند. اگر چنین است، من و همزادم، بهلحاظ روانشناختی اینهمان هستیم، و تفردگرایی صادق است. فودور برای بررسی استدلال موجهه خودش، از «آزمون پیوند غیرمفهومی» یا «استدلال پیوندهای منطقی جدید» استفاده میکند. از اینرو، تنها در صورتی نیروهای علّی متفاوت هستند که، بین ویژگیهای علت و ویژگیهای معلول پیوندهای امکانی باشد. فودور میگوید که تفاوت بین این واقعیت که "تفکرهای-آب من علت رفتار التفاتی نوشیدن آب من هستند" و این واقعیت که "تفکرهای-XYZ همزاد من علت رفتار التفاتی نوشیدن XYZ همزاد من هستند"، تفاوت غیرامکانی است. از اینرو، تفکرهای-آب من و تفکرهای-XYZ همزاد من، دارای نیروهای علّی متفاوت نیستند. در نهایت، نشان میدهم که استدلال پیوند منطقی جدید یا آزمون پیوند غیرمفهومی فودور کار نمیکند. در نتیجه دفاع فودور از محتوای محدود و تفردگرایی موفق نیست.
سید سعید میراحمدی
چکیده
همان طور که مشهور است، نظریه نسبیت خاص بر دو اصلموضوع استوار است: (1) اصل «نسبیت»؛ (2) اصل «ثابت و یکسان بودن سرعت نور در همه دستگاههای لخت در خلأ». در این نظریه، اصل دوم، نه اصلی بدیهی است و نه نتیجة منطقیِ سایر اصولموضوعه است. بنابراین جهت ارزیابی اعتبار این اصل، آزمون تجربی آن ضروری خواهد بود. در این نوشتار، روشن میشود ...
بیشتر
همان طور که مشهور است، نظریه نسبیت خاص بر دو اصلموضوع استوار است: (1) اصل «نسبیت»؛ (2) اصل «ثابت و یکسان بودن سرعت نور در همه دستگاههای لخت در خلأ». در این نظریه، اصل دوم، نه اصلی بدیهی است و نه نتیجة منطقیِ سایر اصولموضوعه است. بنابراین جهت ارزیابی اعتبار این اصل، آزمون تجربی آن ضروری خواهد بود. در این نوشتار، روشن میشود که با فرض پذیرش نظر رایج مبنی بر قراردادی بودنِ روش همزمانسازی ساعتها، تأیید تجربیِ اصلموضوع دوم، ممکن نیست. با این وجود، نشان داده میشود که با تدارک آزمایشاتی جهت بررسیِ «استقلال سرعت نور از سرعت منبعش»، امکان نقض اصلموضوع دوم وجود دارد. شرایط قطعی بودن این آزمونها نیز بیان میشود.
قاسم زائری؛ محدثه قشقایی خواص
چکیده
دیوید بلور از سردمداران اصلی مکتب ادینبورا با طرح ریزی اصول چهارگانه ای به تنقیح نظریه ی برنامه ی قوی پرداخت. این اصول چهارگانه شامل اصل علیّت، اصل تقارن، اصل بی طرفی و اصل بازتابی است. بنا بر اصل علیّت، جامعه شناسی می بایست روندی علّی طی کند زیرا تنها در این صورت، منجر به ایجاد باور و یا موقعیتی از معرفت میشود و هم چنین انواع علل جدای ...
بیشتر
دیوید بلور از سردمداران اصلی مکتب ادینبورا با طرح ریزی اصول چهارگانه ای به تنقیح نظریه ی برنامه ی قوی پرداخت. این اصول چهارگانه شامل اصل علیّت، اصل تقارن، اصل بی طرفی و اصل بازتابی است. بنا بر اصل علیّت، جامعه شناسی می بایست روندی علّی طی کند زیرا تنها در این صورت، منجر به ایجاد باور و یا موقعیتی از معرفت میشود و هم چنین انواع علل جدای از امور اجتماعی در ایجاد باورها وجود خواهند داشت. بنابر اصل تقارن و بی طرفی جامعه شناسی نسبت به دوگانگی ها بی طرف بوده و می بایست انواع یکسانی از علل را مورد تبیین قرار دهد. و نکته ی قابل توجه در اصل بازتابی این است که الگوهای تبیین جامعه شناسی معرفت باید برای خود جامعه شناسی قابل اجرا باشد. دو اصل مهم در برنامه ی قوی، اصل تقارن و بعد اصل علیّت است که بستر بحث و بررسی را در میان مدافعان و منتقدان برنامه ی قوی گسترده است.
احمدرضا همتی مقدم؛ شیما هادی نیا
چکیده
در فلسفه ذهن ویژگیهای پدیداری سابجکتیو از حالات ذهنی آگاهانه را کوالیا مینامند. بدین معنا که یک حالت ذهنی واجد کوالیا است اگر و تنها اگر چیزی وجود دارد که کیفیت بودنِ آن حالت ذهنی درآن فرد است. برخی استدلالاتی را طراحی کردهاند که ارزش معرفتی و تبیینی کوالیا را به چالش میکشد. هدف این نوع استدلالات این است نشان دهند که در یک نظریه ...
بیشتر
در فلسفه ذهن ویژگیهای پدیداری سابجکتیو از حالات ذهنی آگاهانه را کوالیا مینامند. بدین معنا که یک حالت ذهنی واجد کوالیا است اگر و تنها اگر چیزی وجود دارد که کیفیت بودنِ آن حالت ذهنی درآن فرد است. برخی استدلالاتی را طراحی کردهاند که ارزش معرفتی و تبیینی کوالیا را به چالش میکشد. هدف این نوع استدلالات این است نشان دهند که در یک نظریه روانشناسی علمی بالغ و بهخوبی سامانیافته جایگاهی برای مفهوم کوالیا وجود ندارد. وقتی جایگاهی برای مفهوم کوالیا وجود نداشته باشد، فرض وجود چنین مفهومی ارزش معرفتی نخواهد داشت. در این مقاله استدلالاتی که علیه ارزش معرفتی و تبیینی کوالیا هست نقد و بررسی میشود و نشان داده میشود که این استدلالات کارامدی لازم را ندارند و از این استدلالات نتیجه نمیشود که کوالیا جایگاهی در نظریههای علمی ندارد و در نهایت نشان داده میشود با تمایز میان سابجکتیویتی متافیزیکال و ابجکتیویتی معرفتشناسی، میتوان به نحو شایستهای جایگاه علمی کوالیا را بازسازی کرد.
الهام ربیعی؛ مهدی حسین زاده یزدی
چکیده
رابطه گرایی در نقطه مقابل جوهرگرایی قرار می گیرد و به جای مطالعه اشیاء منفک از یکدیگر به مطالعه روابط عینیِ متعین کننده آنها مبادرت می ورزد. مکتب ماربورگ یکی از مهمترین تبیین کنندگان این ایده است. تقریر این مکتب از رابطه گرایی برای حل بحران علم در قرن بیستم یعنی ارائه یک پاسخ برای پارادوکس پیشرفت علم در عین وقوع تغییرات انقلابی در آن ...
بیشتر
رابطه گرایی در نقطه مقابل جوهرگرایی قرار می گیرد و به جای مطالعه اشیاء منفک از یکدیگر به مطالعه روابط عینیِ متعین کننده آنها مبادرت می ورزد. مکتب ماربورگ یکی از مهمترین تبیین کنندگان این ایده است. تقریر این مکتب از رابطه گرایی برای حل بحران علم در قرن بیستم یعنی ارائه یک پاسخ برای پارادوکس پیشرفت علم در عین وقوع تغییرات انقلابی در آن بدون از دست رفتن عینیت علمی بود. ایده ی ماربورگی ها این بود که اگر این تغییرات را بتوان بر اساس یک قانون یا روش عینی توضیح داد، اعتبار علم نیز حفظ خواهد شد. این روش عینی همان روش استعلایی است که متاثر از منطق استعلایی کانت صورتبندی شده است. در این رویکرد رابطه مفهوم و واقعیت مورد بازبینی قرار می گیرد، واقعیت خصلت تماما مفهومی و در عین حال پویا پیدا می کند و توضیح داده می شود که ابژه نظریات علمی چطور به طور مداوم به عنوان یک مولفه فرهنگی بازتولید می شود.
زهرا زرگر
چکیده
جنسیت در دو بعد عملی و مفهومی ماهیتی دگرگونشونده و متغیر دارد. در طول زمان و به تبع تحول شرایط مادی زیست و قراردادهای اجتماعی، هم اعمالی که دارای جنبه جنسیتی هستند تغییر میکنند و هم تصور افراد جوامع درباره دستهبندیها و مناسبات جنسیتی دستخوش تحول میشود. یکی از عواملی که بر این تحولات اثرگذار بوده و خود نیز از آنها متاثر میشود، ...
بیشتر
جنسیت در دو بعد عملی و مفهومی ماهیتی دگرگونشونده و متغیر دارد. در طول زمان و به تبع تحول شرایط مادی زیست و قراردادهای اجتماعی، هم اعمالی که دارای جنبه جنسیتی هستند تغییر میکنند و هم تصور افراد جوامع درباره دستهبندیها و مناسبات جنسیتی دستخوش تحول میشود. یکی از عواملی که بر این تحولات اثرگذار بوده و خود نیز از آنها متاثر میشود، فناوری است. در قرون اخیر فناوری عامل پیشتاز در تحولات زیست بشر بوده، و جنسیت نیز از عرصه این تحولات برکنار نمانده است. نقش فناوری در تحولات جنسیتی از جمله موضوعاتی است که در محدوده مشترک مطالعات فناوری و مطالعات جنسیت مورد واکاوی و پژوهش قرار گرفتهاست. مقاله حاضر با استفاده از نظریه «وساطت فناوری» فربیک که رویکردی پساپدیدارشناسانه نسبت به فناوری دارد، و نظریه «پارادایمهای خوشهای زنانگی» استولجار درباره مؤلفههای جنسیت، چارچوبی نظری برای تحلیل نقش فناوری در تحول ابعاد مفهومی و عملی جنسیت ارائه میدهد. در این چهارچوب انواع حالات وساطت فناوری در ابعاد مختلف جنسیت از جمله بدن زیستی، تجربه زیسته پدیداری، نقشهای اجتماعی و خود-انگاره مورد تحلیل قرار میگیرد. همچنین برای تکمیل انواع وساطت فناوری، سه مورد «مداخلهگری در بدن»، «امکانآفرینی» و «نقشنمایی» به حالات برشمرده شده توسط فربیک افزوده و مصادیق آنها در تحول امر جنسیتی بررسی میشود.
سعید زیباکلام
چکیده
در یادداشتی گفته بودم که در عرصة فوقالعاده پیچیده و بیقرار سیاست نه عالمان سیاسی، نه فیلسوفان سیاسی، و نه فعالان و رجال عرصة سیاست هیچگاه نتوانستهاند و هیچگاه نخواهند توانست حتّی موقتاَ موازین ”درستی“ و ”عقلانیت“ را مورد اجماعی فراتاریخی و فرااجتماعی قرار دهند. در این مقاله میخواهم فراتررفته تبیین کنم چرا آنها و ...
بیشتر
در یادداشتی گفته بودم که در عرصة فوقالعاده پیچیده و بیقرار سیاست نه عالمان سیاسی، نه فیلسوفان سیاسی، و نه فعالان و رجال عرصة سیاست هیچگاه نتوانستهاند و هیچگاه نخواهند توانست حتّی موقتاَ موازین ”درستی“ و ”عقلانیت“ را مورد اجماعی فراتاریخی و فرااجتماعی قرار دهند. در این مقاله میخواهم فراتررفته تبیین کنم چرا آنها و همچنین عالمان جامعهشناس و اقتصاددان هیچگاه نتوانسته و هیچگاه نخواهند توانست حتّی موقّتاً به اجماعی فراتاریخی و فرااجتماعی دربارة موازین ”درستی“ و ”عقلانیت“ برسند.برای این امر، سوالات ذیل را مورد مداقه و تحلیل قرار میدهم. ـ چه عواملی دانشمندان علوم اجتماعی و فیلسوفان سیاسی را از نیل به اجماعی فراتاریخی و فرااجتماعی، ولو موقت، دربارة موازین ”درستی“ و ”عقلانیت“ قویا ممانعت میکند؟ ـ آیا رجال و فعالان عرصة اجتماعیـسیاسی و عالمان اجتماعی نوعاً با چیستی موازین معرفتشناختی درستی و عقلانیت مواجه میشوند؟ـ چرا عالمان و متفکران علوم اجتماعی نوعاً فهم یا تلقّی مفهومسازیشدة روشن و تفصیلیافتهای از موازین درستی و عقلانیت ندارند؟
محسن خادمی
چکیده
پُل فایرابند از تأثیرگذارترین فیلسوفان علم قرن بیستم است که آثار و آراءِ جنجالی او اشتهارش را دو چندان کرده است. همین آثار تحریکآمیز اوست که به نوعی موجب بدفهمیِ برخی دانشگاهیان و فلسفهدانان شده است، بهطوری که برخی او را «بدترین دشمن علم» نام نهادهاند. در این مقاله برآنیم تا با بازسازی آراء فایرابند نشان دهیم که این اندیشه ...
بیشتر
پُل فایرابند از تأثیرگذارترین فیلسوفان علم قرن بیستم است که آثار و آراءِ جنجالی او اشتهارش را دو چندان کرده است. همین آثار تحریکآمیز اوست که به نوعی موجب بدفهمیِ برخی دانشگاهیان و فلسفهدانان شده است، بهطوری که برخی او را «بدترین دشمن علم» نام نهادهاند. در این مقاله برآنیم تا با بازسازی آراء فایرابند نشان دهیم که این اندیشه ناصواب بوده و فایرابند نه با علم و نه با هیچ سنتِ دیگری سَرِ خصومت نداشته، بلکه او تنها با ایدئولوژیهای متصلّبِ مخرّب به نزاع برخاسته است. به عبارت بهتر، آراء فایرابند تنها مبیّن خصومت او با شوونیسم علم و تکنوکراسی است. فایرابند معتقد است که علم امروز مشابهت زیادی با کلیسای قرون وسطی دارد: علم امروزه بدل به دینی شده است که دانشمندانْ پیامبران، و اختراعاتْ معجزات آنند. از اینرو بر ماست که ʼعلم را سر جای خود نشانیمʻ تا جا برای سایر سنتها و معارف بشری باز شود.
هادی صمدی
چکیده
این مقاله دفاعیهای تکاملی از پزشکی مبتنی بر شواهد به عنوان رویکردی به پزشکی است که مبنای اصلی مداخلات درمانی را پژوهشهای نشر یافته در نشریات معتبر پزشکی در نظر میگیرد. در این رویکرد از تجربههای شخصی، شهود پزشک، و تبیینهای مکانیکی برای انجام مداخلات پزشکی تأکیدزدایی میشود. از زمان رواج پزشکی مبتنی بر شواهد نقدهای زیادی ...
بیشتر
این مقاله دفاعیهای تکاملی از پزشکی مبتنی بر شواهد به عنوان رویکردی به پزشکی است که مبنای اصلی مداخلات درمانی را پژوهشهای نشر یافته در نشریات معتبر پزشکی در نظر میگیرد. در این رویکرد از تجربههای شخصی، شهود پزشک، و تبیینهای مکانیکی برای انجام مداخلات پزشکی تأکیدزدایی میشود. از زمان رواج پزشکی مبتنی بر شواهد نقدهای زیادی بر آن وارد شده است. در اینجا به دو مورد اشاره میشود. نخست آنکه بحران تکرارپذیری ابتنای پزشکی بر شواهد نشریافته در نشریات را زیر سوال میبرد. دوم آنکه پزشکی مبتنی بر شواهد بر نوعی تجربهگرایی افراطی مبتنی است در حالیکه نقدهای زیادی به این سنخ تجربهگرایی وارد است. از منظر تکاملی پاسخهایی برای این نقدها عرضه شده است. همچنین خواهیم دید که چگونه میتوان در سایهی این نقدها مبانی نظری پزشکی مبتنی برشواهد را به روزرسانی کرد. در این راستا دفاعی عرضه میشود که در دو هنگام میتوان عقلگرایانه، یعنی با مبنا قرار دادن نظریههای عام پزشکی، کار را به پیش برد: یک. برای ترک اقدام یا نادیده گرفتن هر توصیهی «ظاهرا» بیضرری؛ و دو. به هنگام طرد شواهد زرد. و در انتها اشارهای میشود که هرچند ممکن است که این نادیده گرفتنها در شرایطی از سرعت ورود دادههای جدید به پزشکی بکاهد اما از منظر تکاملی این حد از محافظهکاری برای حفظ اعتبار پزشکی ضروری است.
رامین کاظمی؛ محمد رعایت جهرمی؛ جاوید کاظمی
چکیده
تفسیر ذهنی، بهعنوان یکی از چهار تفسیر مرسومِ فلسفه ی احتمال، توسط فرانک رَمزی و برونو دوفینیتی برای غلبه بر برخی مشکلات بِیزگرایی معرفی شده است. این تفسیر امروزه طرفدارانی دارد و مورد توجه بسیاری از بیزگرایان است. ویژگی معرفت شناختی چارچوب بِیزی، اعتماد ذهنی (یا اعتبار) است. هدف این مقاله، بررسی بیشتر تفسیر ذهنی فلسفه ی احتمال، از ...
بیشتر
تفسیر ذهنی، بهعنوان یکی از چهار تفسیر مرسومِ فلسفه ی احتمال، توسط فرانک رَمزی و برونو دوفینیتی برای غلبه بر برخی مشکلات بِیزگرایی معرفی شده است. این تفسیر امروزه طرفدارانی دارد و مورد توجه بسیاری از بیزگرایان است. ویژگی معرفت شناختی چارچوب بِیزی، اعتماد ذهنی (یا اعتبار) است. هدف این مقاله، بررسی بیشتر تفسیر ذهنی فلسفه ی احتمال، از منظر تنشِ بین شناخت احتمالاتی و ادراک غیراحتمالاتی است. منظور از شناخت احتمالاتی، شناختی برپایه روابط ریاضی و بویژه فرمول بِیز است که با استفاده از اعتبارها (درجات باور) میزان اطمینان از وقوع پیشامدی را ارائه می کند و در مقابل ادراک غیراحتمالاتی حاصل تفاسیر فردی یا هر نوعی دیگر از تخصیص احتمال بدون درنظرگرفتن ریاضیاتِ احتمال است. با بررسی های صورت گرفته نشان داده خواهد شد که این تنش واقعی است و راه حل ارائه شده در این مقاله این است که در پیشبینی رخدادهای مبتنی بر تفسیر ذهنی- نمی توان از ادراک غیراحتمالاتی چشم پوشی کرد.
محمود مختاری
چکیده
ایده اصلی این مقاله از مقایسه «نوآوری اجتماعی» با «نوآوری فناورانه» (نوآوری مصنوعات فناورانه) شکل گرفته است. در مطالعات نوآوری عموماً (بر اساس دیدگاه شومپیتر) نوآوری را «هرگونه ابداع یا خلاقیت در ایده، روش، محصول (مصنوع)، خدمات و ... » میدانند «که به بازار و مشتری متصل شود» (ابداعِ تجاریسازیشده). بر اساس این ...
بیشتر
ایده اصلی این مقاله از مقایسه «نوآوری اجتماعی» با «نوآوری فناورانه» (نوآوری مصنوعات فناورانه) شکل گرفته است. در مطالعات نوآوری عموماً (بر اساس دیدگاه شومپیتر) نوآوری را «هرگونه ابداع یا خلاقیت در ایده، روش، محصول (مصنوع)، خدمات و ... » میدانند «که به بازار و مشتری متصل شود» (ابداعِ تجاریسازیشده). بر اساس این تعریف، تا زمانی که یک «ابداع» به بازار راه پیدا نکرده باشد نمیتواند نوآوری (شومپیتری) تلقی شود. بدیهی است که اغلب مصنوعات فناورانه ابداعشده را میتوان با مکانیسمهای کموبیش مشخصی تجاریسازی کرد ولی در خصوص ابداعات اجتماعی، چنین چیزی حتی اگر مقدور باشد لزوماً مطلوب نیست. بنابراین مسئله اصلی مقاله این است که آیا اصولاً «نوآوری اجتماعی» را میتوان/باید نوآوری شومپیتری تلقی کرد؟ برای پاسخگویی به این پرسش، دو مقوله «هدف» و «وسیله» در نوآوری اجتماعی مورد بررسی قرار میگیرند و بر این اساس، از این ادعا دفاع میشود که نوآوری اجتماعی، یک نوآوری شومپیتری نیست. در یک نوآوری اجتماعی، «هدف» نمیتواند «صرفاً (یا کاملاً) غیراجتماعی» باشد گرچه ممکن است «علاوه بر» هدف اجتماعی، اهداف اقتصادی، فناورانه یا ... نیز برآورده شود. در واقع، اگر هدف یک نوآوری، صرفاً سود اقتصادیِ بنگاه باشد ولی شیوه دستیابی به هدف، تغییرات غیرفنی و از نوع اجتماعی (انسانی-سازمانی) باشد، همچنان از دایره نوآوری اجتماعی خارج است. از نظر «وسیله» نیز نوآوری اجتماعی، وابسته به «نقش فعال» افراد و گروههای اجتماعی، و فرایندی از پایین به بالاست (نوآوری اجتماعی فعال در مقابل نوآوری اجتماعی منفعل). در این مقاله نشان داده میشود که بهترین «وسیله» برای ایجاد نوآوری اجتماعیِ فعال، تفکر «طراحی اشیای اجتماعی» (به جای بهکارگیری اشیای اجتماعی از پیش موجود) است.
مصباح خندان؛ مرتضی نوری
چکیده
هوسرل در بند ۴۰ تا ۵۲ رسالهی ایدههای۱ با اتّکا بر مبانی ایدهی پدیدهشناسی استعلایی، طرحوارهای از فلسفهی فیزیک خود ارائه میکند. رکن اصلی نظریهی او، بحث از چیستی و هستی هویات مشاهدهناپذیر و نظری در فیزیکِ ریاضیاتی است. او رأی خود را ضمن رد و نقض دو نظریهی کیفیات اولیه ـ ثانویه و رئالیسم انتقادی بسط میدهد و تلاش میکند ...
بیشتر
هوسرل در بند ۴۰ تا ۵۲ رسالهی ایدههای۱ با اتّکا بر مبانی ایدهی پدیدهشناسی استعلایی، طرحوارهای از فلسفهی فیزیک خود ارائه میکند. رکن اصلی نظریهی او، بحث از چیستی و هستی هویات مشاهدهناپذیر و نظری در فیزیکِ ریاضیاتی است. او رأی خود را ضمن رد و نقض دو نظریهی کیفیات اولیه ـ ثانویه و رئالیسم انتقادی بسط میدهد و تلاش میکند الگویی جایگزین پیشنهاد دهد. در این مقاله، ابتدا با استناد بر متن ایدههای۱ به بازخوانی وجه آشکار و صریح نظریهی هوسرل دربارهی هویات مشاهدهناپذیر میپردازیم، سپس با پیشنهاد چارچوبی معرفتشناختی مبتنی بر پدیدهشناسی استعلایی، تلاش خواهیم کرد وجوه مبهم و مناقشهبرانگیز نظریهی هوسرل را تکمیل و بازسازی کنیم. در این راستا، استدلال خواهیم کرد که هویات نظری در فیزیک، شأنی «کلّی» دارند و به همین جهت ضرورت دارد بحث از ماهیت آنها با بهرهگیری از آموزهی «شهود مقولهای» انجام شود. در ادامه، ضمن توجه به دو نحوه تحقق کلّیها در نظر هوسرل (افلاطونی و کانتی)، با تأکید بر نقش یک دادگی خیالی اولیه در تکوین کلیها، هویات نظری را کلّی در معنای کانتی قلمداد خواهیم کرد و مزایا و محدودیتهای این تفسیر را مورد ارزیابی قرار خواهیم داد.
غلامحسین مقدم حیدری
چکیده
بیماری هیستری یکی از بیماری هایی است که بیش از دو هزارسال آن را می شناختند و پژوهش درباره آن سبب پیدایش روانکاوی توسط فروید در اواخر قرن نوزدهم شد. از این رو تحقیق و بررسی سیر تاریخی این بیماری و تغییرات آن دارای اهمیت ویژه ای است. اما باید توجه کرد که این تغییرات نه در تظاهرات بالینی و نه در بیماری شناسی، بلکه در تغییر نگاه به اتیولوژی ...
بیشتر
بیماری هیستری یکی از بیماری هایی است که بیش از دو هزارسال آن را می شناختند و پژوهش درباره آن سبب پیدایش روانکاوی توسط فروید در اواخر قرن نوزدهم شد. از این رو تحقیق و بررسی سیر تاریخی این بیماری و تغییرات آن دارای اهمیت ویژه ای است. اما باید توجه کرد که این تغییرات نه در تظاهرات بالینی و نه در بیماری شناسی، بلکه در تغییر نگاه به اتیولوژی بیماری رخ داده است. سیر تحول اتیولوژی بیماری هیستری را باید در دو بخش بررسی کرد: طب پیشامدرن و پزشکی کلینیکی. در این مقاله به بررسی اتیولوژی بیماری هیستری در طب پیشامدرن می پردازیم. بدین منظور مقاله دارای سه بخش است: در بخش اول، اتیولوژی بیماری هیستری –جابجایی و خفگی زهدان- در طب اخلاطی بررسی می شود. در بخش دوم نشان می دهیم که از یک سو به دلیل همپوشانی تظاهرات این بیماری با تظاهرات بیماری مالیخولیا و مانیا ، و از سوی دیگر به سبب به محاق رفتن طب جالینوسی و غلبه یافتن الهیات مسیحی مجالی برای نگریستن به این بیماری از منظر سحر و جادو و فهم اتیولوژیک جدید مهیا شد. در بخش پایانی نیز تاثیر نگرش مکانیکی حاکم بر قرن هفدهم بر اتیولوژی بیماری هیستری بررسی می شود و نشان می دهیم که چگونه جابجایی و خفگی زهدان و و تشنج حاصل از آن بوسیله نظریه مکانیکی ذرات روح تبیین شد.
علی سیدی
چکیده
کاربرد گستردهی ریاضیات در علوم، این چالش را مطرح میکند که چرا و چگونه ریاضیات تا بدین حد در علوم طبیعی موثر و کاربردپذیر است. توضیح این مسئله به ویژه پس از مقاله معروف ویگنر تحت عنوانِ «اثربخشی نامعقولِ ریاضیات»، بسیاری از دانشمندان و فلاسفۀ علم را مجذوب خود کرده است. در این مقاله رویکردهای مختلفِ اخیر به این مسئله را بررسی ...
بیشتر
کاربرد گستردهی ریاضیات در علوم، این چالش را مطرح میکند که چرا و چگونه ریاضیات تا بدین حد در علوم طبیعی موثر و کاربردپذیر است. توضیح این مسئله به ویژه پس از مقاله معروف ویگنر تحت عنوانِ «اثربخشی نامعقولِ ریاضیات»، بسیاری از دانشمندان و فلاسفۀ علم را مجذوب خود کرده است. در این مقاله رویکردهای مختلفِ اخیر به این مسئله را بررسی مینماییم. به علاوه، نشان میدهیم که چگونه پیشفرضهایِ متافیزیکی و تلقیهای متفاوت از ریاضیات و فیزیک در صورتبندی این مسئله و پاسخهایی که به آن داده شده دخالت داشته است. این بررسی میتواند تا حدی به فهم عمیقترِ مسئله کمک کند.
حامد بیکران بهشت
چکیده
اکنون چند دهه است که شاکلههای مراکز تعالی (قطبهای علمی) بهمثابه ابزارهایی سیاستی برای نیل به اهدافی مشخص رواج یافتهاند، و مراکز تعالیِ متعددی با کارکردهای مختلف تأسیس شدهاند. این مراکز زمینة بسیار خوبی را برای همکاریهای پژوهشی، بهویژه همکاریهای میانرشتهای، فراهم میکنند که برای نوآوریهای مأموریتگرا بهمنظور ...
بیشتر
اکنون چند دهه است که شاکلههای مراکز تعالی (قطبهای علمی) بهمثابه ابزارهایی سیاستی برای نیل به اهدافی مشخص رواج یافتهاند، و مراکز تعالیِ متعددی با کارکردهای مختلف تأسیس شدهاند. این مراکز زمینة بسیار خوبی را برای همکاریهای پژوهشی، بهویژه همکاریهای میانرشتهای، فراهم میکنند که برای نوآوریهای مأموریتگرا بهمنظور حل چالشهای اجتماعیِ عمده ضروریاند. با این حال، مراکز تعالی با چالشهای مهمی نیز روبهرو هستند. به طور خاص، با وجود اینکه مراکز تعالی ابزاری برای شکلدهی جرم بحرانی از پژوهشگران برجسته هستند، که این به طور خاص برای حل چالشهای عمده ضروری است، اما تشکیل این جرم بحرانی به طور مؤثر در این مراکز با موانعی روبهرو است. همچنین، به نظر میرسد مراکز تعالی در خلاف جهت ارزشهای یکساننگرانهای عمل میکنند که در فعالیت علمی نیز اهمیتی ویژه دارند. در این مقاله، پس از بحث در مورد مفهوم تعالی و دستهبندی، شیوههای تشکیل، تأمین مالی، و مبنای استدلالیِ مراکز تعالی، به دو مسألة کلیدیِ جرم بحرانی و یکساننگری در ارتباط با این مراکز پرداخته میشود. سپس، با الهام گرفتن از ساختار شبکههای تعالی، شاکلهای برای مراکز تعالی پیشنهاد میشود که بهواسطة ایجاد شبکهای از پژوهشگران از مؤسسات مختلف برای کار در یک حوزة پژوهشی یا حل یک چالش اجتماعی، دو مسألة فوق را به میزان قابلقبولی مرتفع میکند.
هادی صمدی؛ بهار منبع چی
چکیده
با اینکه دانشمندان زیادی از نقش والای زیبایی و تقارن در علم سخن گفتهاند فیلسوفان علم تقریبا جایی برای زیباشناسی در علم قائل نبودهاند. در سالهای اخیر شاهد توجه برخی فیلسوفان علم به نقش زیبایی و تقارن در علم بودهایم. در نوشتهی حاضر ضمن اشاره به برخی از سخنان بزرگان علم دربارهی جایگاه زیبایی و تقارن در علم خواهیم دید که برخی ...
بیشتر
با اینکه دانشمندان زیادی از نقش والای زیبایی و تقارن در علم سخن گفتهاند فیلسوفان علم تقریبا جایی برای زیباشناسی در علم قائل نبودهاند. در سالهای اخیر شاهد توجه برخی فیلسوفان علم به نقش زیبایی و تقارن در علم بودهایم. در نوشتهی حاضر ضمن اشاره به برخی از سخنان بزرگان علم دربارهی جایگاه زیبایی و تقارن در علم خواهیم دید که برخی آن را ملاکی بر صدق دانستهاند و برخی خیر. پرسشی که این مقاله به آن میپردازد این است که اصلاً علت روانشناختی توجه به زیبایی و تقارن در علم چیست. خواهیم دید که تشخیص تقارن در چهره نوعی سازگاری تکاملی است و محصول فرعی این توجه به تقارن آن است که در حیطههایی خارج از دامنهی سازگاری نیز این گرایش گسترش یافته است. سپس نشان داده میشود که در نقاشیهای چهره، هنرمند به نحوی از انحاء از ملاکهای زیستی زیبایی چهره گذر میکند. بنابراین امکان گذر از سطح زیستی وجود دارد. دعوی آخر مقاله آن است که هرچند جستوجوی زیبایی و تقارن انگیزهای برای کار علمی است اما ممکن است مانعی در رسیدن به صدق باشد. و اگر هنرمندان موفق به گذار از آن چه زیستشناسی ذهنشان به آنها دیکته میکند شدهاند دانشمندان نیز میتوانند چنین کنند.