علی شمسی؛ کیوان الستی
چکیده
: عینیت، خصلت (یا هنجار) مهمی برای علم جدید محسوب میشود. ادعاهای مطرح شده در علم، صرفاً از آن جهت که درخصوص امور عینی هستند، قابلدسترس، قابلسنجش و دارای ارزش صدق یکسان هستند. با این حال، عینیت در علوماجتماعی، به واسطۀ پیچیدگیِ پدیدههایی که موضوع بررسی این علوم هستند (یعنی کنشمعنادار انسانی)، آنطور که در علومطبیعی محقق میشوند ...
بیشتر
: عینیت، خصلت (یا هنجار) مهمی برای علم جدید محسوب میشود. ادعاهای مطرح شده در علم، صرفاً از آن جهت که درخصوص امور عینی هستند، قابلدسترس، قابلسنجش و دارای ارزش صدق یکسان هستند. با این حال، عینیت در علوماجتماعی، به واسطۀ پیچیدگیِ پدیدههایی که موضوع بررسی این علوم هستند (یعنی کنشمعنادار انسانی)، آنطور که در علومطبیعی محقق میشوند تضمین نخواهند شد. ماکس وبر حدود یک قرن پیش تلاش کرده است نشان دهد که چطور علوماجتماعی میتوانند عینی باشنددر این مقاله دو تفسیری که توسط مفسران دیگر از مفهوم عینیت نزد ماکس وبر ارایه شده تشریح شده و تضادهای میان این دو تفسیر، موضوع تحلیل بعدی مقاله حاضر خواهد بود. این دو تفسیر (هرچند هر دو عینیت نزد وبر را یک هنجار قلمداد کردهاند) اما هرکدام نوعی متفاوت (و معکوسی) از هنجار را مورد توجه قرار دادهاند. مقاله حاضر قصد دارد با تمرکز و تأکید به تمایزهای دو نگرش و تفسیر، نشان دهد که نگاه وبر به عینیت، چطور میتواند در بحثهای متاخرتر، در مورد رابطه میان سطح اجتماعی و سطح شناختی علم، بصیرتبخش باشد.