نرگس فتحعلیان؛ علیرضا منصوری
چکیده
دو رویکرد متافیزیکی به مسئلۀ پیکان زمان وجود دارد که ناشی از دو تلقیِ متفاوت هیومی و غیرهیومی از قوانین طبیعت است. هدف مقالۀ حاضر این است که استدلال کند این دو رویکرد به مثابۀ دو برنامۀ پژوهشی، به رغم اختلاف بنیادیِ و مسائلی که هر یک درگیر آن هستند، در نهایت ما را به سمت این مسئله اساسی هدایت میکنند که تبیین مسئلۀ پیکان زمان نیازمند ...
بیشتر
دو رویکرد متافیزیکی به مسئلۀ پیکان زمان وجود دارد که ناشی از دو تلقیِ متفاوت هیومی و غیرهیومی از قوانین طبیعت است. هدف مقالۀ حاضر این است که استدلال کند این دو رویکرد به مثابۀ دو برنامۀ پژوهشی، به رغم اختلاف بنیادیِ و مسائلی که هر یک درگیر آن هستند، در نهایت ما را به سمت این مسئله اساسی هدایت میکنند که تبیین مسئلۀ پیکان زمان نیازمند شناخت ساختار فضازمان در کیهان اولیه است. دو رویکرد متافیزیکی به مسئلۀ پیکان زمان وجود دارد که ناشی از دو تلقیِ متفاوت هیومی و غیرهیومی از قوانین طبیعت است. هدف مقالۀ حاضر این است که استدلال کند این دو رویکرد به مثابۀ دو برنامۀ پژوهشی، به رغم اختلاف بنیادیِ و مسائلی که هر یک درگیر آن هستند، در نهایت ما را به سمت این مسئله اساسی هدایت میکنند که تبیین مسئلۀ پیکان زمان نیازمند شناخت ساختار فضازمان در کیهان اولیه است.