زینب انصاریان؛ افشین شفیعی
چکیده
تقارن یکی از بنیادیترین و پرکاربردترین مفاهیم در فیزیک نوین است که نقشی کلیدی در توسعه نظریههای جدید ایفا میکند، خصوصاً در زمینههایی چون نسبیت عام، نظریه میدانهای کوانتومی و وحدت بخشی نیروهای فیزیکی. این مفهوم در فیزیک نوین فراتر از تقارنهای هندسی و مشاهدهپذیرهاست در معنای نوین تقارن به صورت ناوردایی تحت تبدیلات مورد ...
بیشتر
تقارن یکی از بنیادیترین و پرکاربردترین مفاهیم در فیزیک نوین است که نقشی کلیدی در توسعه نظریههای جدید ایفا میکند، خصوصاً در زمینههایی چون نسبیت عام، نظریه میدانهای کوانتومی و وحدت بخشی نیروهای فیزیکی. این مفهوم در فیزیک نوین فراتر از تقارنهای هندسی و مشاهدهپذیرهاست در معنای نوین تقارن به صورت ناوردایی تحت تبدیلات مورد نظر تعریف میشود و بیشتر متوجه قوانین فیزیک و ساختارهای نظری است تا اشیا فیزیکی. به عبارتی در حوزه فیزیک نظری تقارن به مثابه یک ابر قانون عمل میکند که محدودیتهایی را بر قوانین فیزیکی و شکل نظریه به صورت کلی اعمال میکند. نقش محوری این مفهوم در فیزیک نوین موجب شکل گیری بحثهای فلسفی متنوعی شدهاست. این مقاله مروری دارد بر مفهوم تقارن، بررسی تاریخی ورود آن به فیزیک نوین و نحوه استفاده فیزیکدانان از این مفهوم. در پایان به تبعات و مسائل فلسفی مرتبط با آن اشاره می شود.
بهار منبع چی؛ هادی صمدی
چکیده
با اینکه دانشمندان زیادی از نقش والای زیبایی و تقارن در علم سخن گفتهاند فیلسوفان علم تقریبا جایی برای زیباشناسی در علم قائل نبودهاند. در سالهای اخیر شاهد توجه برخی فیلسوفان علم به نقش زیبایی و تقارن در علم بودهایم. در نوشتهی حاضر ضمن اشاره به برخی از سخنان بزرگان علم دربارهی جایگاه زیبایی و تقارن در علم خواهیم دید که برخی ...
بیشتر
با اینکه دانشمندان زیادی از نقش والای زیبایی و تقارن در علم سخن گفتهاند فیلسوفان علم تقریبا جایی برای زیباشناسی در علم قائل نبودهاند. در سالهای اخیر شاهد توجه برخی فیلسوفان علم به نقش زیبایی و تقارن در علم بودهایم. در نوشتهی حاضر ضمن اشاره به برخی از سخنان بزرگان علم دربارهی جایگاه زیبایی و تقارن در علم خواهیم دید که برخی آن را ملاکی بر صدق دانستهاند و برخی خیر. پرسشی که این مقاله به آن میپردازد این است که اصلاً علت روانشناختی توجه به زیبایی و تقارن در علم چیست. خواهیم دید که تشخیص تقارن در چهره نوعی سازگاری تکاملی است و محصول فرعی این توجه به تقارن آن است که در حیطههایی خارج از دامنهی سازگاری نیز این گرایش گسترش یافته است. سپس نشان داده میشود که در نقاشیهای چهره، هنرمند به نحوی از انحاء از ملاکهای زیستی زیبایی چهره گذر میکند. بنابراین امکان گذر از سطح زیستی وجود دارد. دعوی آخر مقاله آن است که هرچند جستوجوی زیبایی و تقارن انگیزهای برای کار علمی است اما ممکن است مانعی در رسیدن به صدق باشد. و اگر هنرمندان موفق به گذار از آن چه زیستشناسی ذهنشان به آنها دیکته میکند شدهاند دانشمندان نیز میتوانند چنین کنند.