نیما نریمانی
چکیده
طبیعت گرایی روششناختی یکی از پیشفرضهای محوری کنونی علوم تجربی است. نه تنها طبیعتباوران که بسیاری از خداباوران علمگرا نیز حامی طبیعتگرایی روششناختی در علم و در رابطه با جهان طبیعی هستند. اما اگرچه در بدو امر دفاع از طبیعتگرایی روششناختی در علم متین و موجه به نظر میرسد، اما خصوصا در مواردی که امکان ارائهی تبیینهای ...
بیشتر
طبیعت گرایی روششناختی یکی از پیشفرضهای محوری کنونی علوم تجربی است. نه تنها طبیعتباوران که بسیاری از خداباوران علمگرا نیز حامی طبیعتگرایی روششناختی در علم و در رابطه با جهان طبیعی هستند. اما اگرچه در بدو امر دفاع از طبیعتگرایی روششناختی در علم متین و موجه به نظر میرسد، اما خصوصا در مواردی که امکان ارائهی تبیینهای غیر طبیعتگرایانه متکی بر شواهد تجربی وجود دارد، اصرار بر طبیعتگرایی روششناختی حالت ایدئولوژیک به خود میگیرد و اصولا نزاع بر سر طبیعتگرایی روششناختی در این موارد است. در این مقاله پس از تبیین چیستی و اهمیت طبیعتگرایی روش شناختی، مسئلهی فراروی طبیعتگرایی روششناختی و لزوم تعیین محدودهی آن تبیین شده و در ادامه ارتباط آن با طبیعت گرایی هستی شناختی بیان میگردد. سپس طبیعتگرایی روششناختی مورد بررسی قرار گرفته و نشان داده میشود که طبیعتگرایی روششناختی نه تنها از لحاظ الهیاتی در تعارض با امکان فاعلیت خداوند و علیت غیرمادی است که به لحاظ علمی و فلسفی هم محل سوال است و نباید آن را به صورت پیشینی پذیرفت. بر این اساس علم چنانچه به دنبال کشف حقیقت عالم است، نباید به طور پیشینی امکان بررسی نظریاتی را در مورد جهان سلب نماید که تنها متکی بر مکانیزمهای مادی نیستند و در پیدایش و پیشرفت جهان از مفاهیم فرامادی سخن میگویند.