سید اسماعیل مسعودی؛ علیرضا رعنائی؛ سید عقیل حسینی
چکیده
جدال روشها از جمله مهمترین مسائل علوم انسانی در قرن نوزدهم بود که مسیر رشتههای مختلف علوم اجتماعی و انسانی مانند جامعهشناسی و اقتصاد را تعیین کرد. این پژوهش سعی دارد نشان دهد که ماکس وبر با واکنش به این جدال و بنیانگذاری «اقتصاد اجتماعی»، سرنوشت علوم انسانی را رقم زد. نوآوری اصلی وبر، ایجاد «جامعهشناسی اقتصادی» ...
بیشتر
جدال روشها از جمله مهمترین مسائل علوم انسانی در قرن نوزدهم بود که مسیر رشتههای مختلف علوم اجتماعی و انسانی مانند جامعهشناسی و اقتصاد را تعیین کرد. این پژوهش سعی دارد نشان دهد که ماکس وبر با واکنش به این جدال و بنیانگذاری «اقتصاد اجتماعی»، سرنوشت علوم انسانی را رقم زد. نوآوری اصلی وبر، ایجاد «جامعهشناسی اقتصادی» بهعنوان لایه واسط میان نظریه اقتصادی و تاریخ اقتصادی بود. پژوهش حاضر نشان میدهد که مکتب اتریش بیشترین تعامل را با ایدههای وبر داشته و این تعامل تا نسل فون هایک ادامه یافته است. هدف مقاله این است که نشان دهد نظام فکری هایک متأثر از جدال روشها بوده و او را میتوان میراثدار نوعی اقتصاد اجتماعی اتریشی دانست که همزمان پیوست و گسستهایی با اقتصاد اجتماعی وبر دارد. اقتصاد سیاسی هایک، نظم خودجوش بازار آزاد را به عنوان یگانه شیوه سازماندهی اجتماعی و به تبع آن سعادتمندی جامعه میپندارد، در حالی که در اقتصاد اجتماعی وبر، این نظم صرفاً یک انتخاب ارزشی است. با تکیه بر این یافته، پژوهش حاضر دلالتهایی را برای مسائل اقتصادی ایران ارائه میدهد، بدین ترتیب که اقتصاد اجتماعی وبر، به دلیل انعطافپذیری در پذیرش نظم خودجوش بازار به عنوان یک انتخاب ارزشی، در طراحی نظام اقتصادی و اجتماعی مناسب برای ایران، نسبت به اقتصاد سیاسی هایک ارجحیت دارد.