نوع مقاله : پژوهشی

نویسنده

استاد گروه فلسفه دانشگاه تهران

چکیده

فقه سنتی هیچ ریط و نسبتی با علوم اجتماعی ندارد. همین فقه ربط و نسبت بسیار ناچیزی با معضلات و نیازهای متنوع جامعة امروز ما دارد. نیز، هم پدیدارهای اجتماعی و هم مفاهیم و نظریه‌های علوم اجتماعیِ مرسوم،خصلتی تاریخی و متحول دارند. همچنین، مفاهیم و نظریه‌های اجتماعی هم معطوف به مسائل و نیازها و آمال تاریخاًمتحولِ جوامعی است که خاستگاه آن علوم بوده است و هم نتیجتا اعتبار محلی و تاریخی دارند.
          در این مقاله تلاش شده تا با ارائة یک قاعدة راهبردیِ روش‌شناختی این دو عرصة بزرگ اما کم تاثیر یا بی تاثیر بر رفع معضلات و برآوردن حاجات و آمال جامعه، هم هر دو را دچار دگردیسی و تحول کرده و هم هر دو را معطوف به مجموعه‌ای از اهداف کنیم. در صورت تحقّق، برآیند این فرایندِ دگردیسی محتواییِ طولانی، امتزاج یا ترکیب دو عرصه‌ فقه و علوم اجتماعی است بگونه‌ای که تمییز آنها در بسیاری از قلمروها ناممکن و یا بسیار دشوار خواهد شد. 
 

کلیدواژه‌ها

عنوان مقاله [English]

Miscellaneous Jurisprudence and Social Sciences

نویسنده [English]

  • said zibakalam

Professor, Department of Philosophy, University of Tehran

  1. D. Bell (1983)“Max Weber” and “Emile Durkheim”, in A. Bullock and R. B. Woodings (eds.) The Fontana Dictionary of Modern Thinkers (London, Fontana Paperbacks).

  2. P. Hamilton(1992) “The Enlightenment and the Birth of Social Science”, Hall, S. and B. Gieben (eds.)Formations of Modernity(Cambridge, The Open University Press)

  3. D. McLellan (1983)“Karl Marx”, in The Fontana Dictionary of Modern Thinkers.

  4. A. Rosenberg and T. Curtain (2013) “What is Economics Good For?”, The Stone, Aug. 24, 2013. 

  5. I. Wallerstein, et al. (1996) Open the Social Sciences: Report of the Gulbenkian Commission on the Restructuring of the Social Sciences (Stanford, Stanford University Press). 

L. Wittgenstein (1951/1974) Philosophical Investigations (Oxford, Blackwell).