ORIGINAL_ARTICLE
فراروششناسی حل مناقشۀ اثبات ریاضیاتی
گسترش روشهای استدلال ریاضی، در دهههای اخیر، منجر به نقد اساسی تعریف کلاسیک اثبات ریاضیاتی شده است. منتقدان، معمولاً، تعریفهای بدیلی پیشنهاد کردهاند؛ تعریفهای فراوانی که دارای پیشفرضها و پیامدهای گوناگون و گاهی حتی ناسازگاری هستند. این وضعیت، ریاضیات را در معرض نسبینگری قرار داده است. از این رو، مسئلۀ فراوانی تعریفهای اساساً گوناگون را میتوان یکی از مهمترین مسائل معرفتشناسی ریاضیاتی دانست. این مقاله، تلاش میکند تا از یک موضع مرتبۀ سوم یا فراروششناختی به «چیستی فرامعیار انتخاب بهترین تعریف برای اثبات ریاضیاتی» پاسخ دهد و از این طریق، ما را یک گام به تعریف موجه اثبات ریاضیاتی نزدیکتر سازد.
نگارندگان نشان خواهند داد که فرامعیار قدرت تبیینی، در مقایسه با دو رقیب دیگر، یعنی فرامعیارهای همارزی، و اجماع قابل دفاعتر است.
https://philosophy.ihcs.ac.ir/article_1349_db01e7b5c7ca66d88a5afddfb93651fa.pdf
2015-02-20
1
18
فرانظریۀ تعریف
نظریۀ اثبات ریاضیاتی
قدرت تبیینی
واقعیتهای اثبات
حسین
بیات
logicbay@yahoo.com
1
دانشجوی دکتری فلسفة علم، دانشگاه، واحد علوم و تحقیقات
LEAD_AUTHOR
موسی
اکرمی
musa.akrami@srbiau.ac.ir
2
دانشیار گروه فلسفۀ علم، آزاد، واحد علوم و تحقیقات
AUTHOR
فان آتن، مارک (1387). فلسفۀ براوئر، ترجمۀ محمد اردشیر، تهران: هرمس.
1
کورانت، ریچارد، هربرت رابینز (1379). ریاضیات چیست؟، ترجمة سیامک کاظمی، تهران: نی.
2
لاکاتوش، ایمره (1387). «اثبات ریاضیاتی چیست؟»، در دیدگاهها و برهانها، ترجمه و تألیف شاپور اعتماد، تهران: مرکز.
3
مقدمحیدری، غلامحسین (1387). جامعهشناسی ریاضی، تهران: سمت.
4
همپل، کارل (1387). «ماهیت راستی ریاضی»، در دیدگاهها و برهانها، ترجمه و تألیف شاپور اعتماد، تهران: مرکز.
5
Bundy, A., et. al (2005). ‘What is a Proof?’, Philosophical Transactions of the Royal Society, No 363. Available on: http://rsta.royalsocietypublishing.org/content/363/1835/2377.full
6
Cellucci, Carlo (2008). ‘Why Proof? What is a Proof?’ In G. Corsi and R. Lupacchini (eds.), Deduction, Computation, Experiment. Exploring the Effectiveness of Proof, Berlin: Springer-Verlag.
7
Copi, Irving M., and Carl Cohn (1990). Introduction to Logic, Macmillan Publishing Company.
8
Detlefsen, M. (2009). ‘Proof: Its Nature and Significanc’, in Gold, B (ed.) Proof and Other Dilemmas, Cambridge University Press.
9
Gold, B., and Others (eds.) (2008). Proof and Other Dilemmas, Mathematics and Philosophy,The Mathematical Association of America.
10
Hanna, G., and Others (eds.) (2010). Explanation and Proof in Mathematics: Philosophical and Educational Perspectives, New York: Springer.
11
Harel, G., and L. Sowder (2003). ‘Towards a Comprehensive Perspective to Learning and Teaching of Mathematical Proof’ in Lester, F. (ed.), Comprehencive Perspective to Proof, Second Handbook of Research on Mathematics Theaching and Learning, National Council of Teachers of Mathematics.
12
Hersh, R. (1997). What Is Mathematics, Really? New York: Oxford University Press.
13
Kitcher, Philip (1984). The Nature Of Mathematical Knowledge, Oxford University Press.
14
Lycan,William G. (2008). Philosophy of Language, a Contemporary Introduction, Routledg.
15
Olsker, T. C. (2011). ‘What Do We Mean by Mathematical Proof?’ Journal of Humanistic Mathematics Vol. 1, No. 1.
16
Rota, G. C. (1997). The Phenomenology of Mathematical Proof, Netherlands: Kluwer Academic Publishers.
17
Weber, K. (2009). ‘Proving Is Not Convincing’, Presented at Twelfth Conference on Research in Undergraduate Mathematics Education, Raleigh, NC.
18
ORIGINAL_ARTICLE
تمایزِ تحلیلی ـ تألیفی از منظر کواین
مقالة 1951 کواین با عنوان «دو حکم جزمی تجربهگرایی» با نقدی دور از انتظار به دوگانة مشهور تحلیلی ـ ترکیبی، ضمن موضعگیری علیه استفاده از مفهوم تحلیلت در توضیح و تبیین ضرورت و پیشینیبودن، هرگونه تلاش در جهت ارائة تمایزی غیر دوری میان گزارههای تحلیلی و ترکیبی را ناکام دانست. به اعتقاد کواین مفاهیمی نظیر تناقض، ترادف، و معنا که در تعریف قضایای تحلیلی از آنها بهره برده میشود، در عین حال که وضوح لازم را ندارند، ارتباطی دوری با یکدیگر دارند.
کواین همچنین بر آن است که نگرشی کلنگرانه به محتوای هر گزارة مفرد موجب خواهد شد تا همة گزارهها به نحوی با حاشیههای تجربی شبکة باورهای ما تماس حاصل کنند و این به معنای امکان بازنگری در همة گزارهها و از میان رفتن تمایز مألوف میان قضایای تحلیلی و ترکیبی خواهد بود. این نوشتار ضمن بررسی تفصیلی نظرگاه کواین در نفی تمایز، درنهایت، عمدهترین چالشهای پیش روی این نظریه را به بحث و بررسی خواهد گذاشت.
https://philosophy.ihcs.ac.ir/article_1350_907e3a29b1f62d55f51fd63dc7836e66.pdf
2015-02-20
19
36
قضایای تحلیلی
قضایای ترکیبی
ترادف
ضرورت
پیشینی
قاسم
پور حسن
ghasemepurhasan@gmail.com
1
استادیار گروه فلسفه، دانشگاه علامه طباطبایی
AUTHOR
مجتبی
اعتمادینیا
etemadinia@gmail.com
2
دانشجوی دکترای فلسفة تطبیقی، دانشگاه علامه
LEAD_AUTHOR
پایا، علی (1390). «کارنپ و فلسفة تحلیلی»، ارغنون، ش 7 و 8 (فلسفة تحلیلی)، تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
1
خاتمی، محمود (1386). مدخل فلسفة غربی معاصر، تهران: نشر علم.
2
کواین، ویلارد ون اورمن (1390). «دو حکم جزمی تجربهگرایی»، ترجمة منوچهر بدیعی، ارغنون، ش 7 و 8 (فلسفة تحلیلی). تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
3
گیلیس، دانالد (1387). فلسفة علم در قرن بیستم، ترجمة حسن میانداری، تهران و قم: سمت و مؤسسة فرهنگی طه.
4
میثمی، سایه (1386). معنا و معرفت در فلسفة کواین، تهران: نگاه معاصر.
5
Carnap, Rudolf (1955). ‘Meaning and Synonymy in Natural Languages’, Philosophical Studies: An International Journal for Philosophy in the Analytic Tradition, Vol. 6, No. 3.
6
Carnap, Rudolf (1966). Philosophical Foundations of Physic: An introduction to the philosophy of science, Martin Gardner (ed.), New York/ London: Basic Books.
7
Decock, Lieven (2006). True by virtue of meaning: Carnap and Quine on the analytic-synthetic distinctions, In: GAP.6 Workshop on Rudolf Carnap (Berlin, September 2006), available from: philsci-archive.pitt.edu/view/confandvol/gapwr.html.
8
Gibson, Roger. F (ed.) (2006), The Cambridge Companion to Quine, Cambridge University Press.
9
Gregory, Paul. A (2003). ‘‘Two Dogmas’ All Bark and No Bite? Carnap and Quine on Analyticity’, Philosophy and Phenomenological Research, Vol. LXVII, No. 3.
10
Grice H. P. & Strawson P. F. (1956). ‘In defense of a dogma’, Philosophical Review Vol. 65, No. 2.
11
Harman, Gilbert (1967). ‘Quine on Meaning and Existence’, The Review of Metaphysics, Vol. 21, Issue. 1.
12
Hylton, Peter (2007). Quine, NewYork & London: Routledge.
13
Kant, Immanuel (1998). The critique of pure reason, Translated and Edited by Paul Guyer & Allen W. Wood, Cambridge University Press.
14
O’Grady, Paul (1999). Carnap and Two Dogmas of Empiricism, Philosophy and Phenomenological Research, Vol. 59, No. 4.
15
ORIGINAL_ARTICLE
فلسفة نانوتکنولوژی
این مقاله که در جستوجوی یک فلسفة نانوتکنولوژی است، به تعاریف، زمینههای تاریخی، کاربردها و پیامدهای نانوتکنولوژی، و نیز به بررسی ارتباط آن با فلسفه، پرداخته است. هدف از این نوشتار برشمردن مسائل، موضوعات، و جایگاه فلسفی نانوتکنولوژی به مثابة شاخهای از تکنولوژی است، که از سه منظر متافیزیکی (هستیشناختی)، معرفتشناختی (و روششناختی)، و ارزششناختی به آن نگریسته شده است. فلسفة نانوتکنولوژی حاوی برخی ورودیها (مبانی) و برخی خروجیها (پیامدهای) فلسفی است که هم فلسفة تکنولوژی به معنای عام را دربر دارد و هم به سبب ارتباط تنگاتنگ با علم نوین، برخی از آموزههای فلسفة علم و فلسفة علوم خاص، بهویژه فلسفة فیزیک، را هم دربر گرفته است.
https://philosophy.ihcs.ac.ir/article_1351_4634ba64e0bd71c82236ac728d136f04.pdf
2015-02-20
37
57
نانوتکنولوژی
متافیزیک
هستیشناسی
معرفتشناسی
ارزششناسی
فلسفة نانوتکنولوژی
سید هدایت
سجادی
hedayatsajadi@gmail.com
1
دکترای فلسفة علم پژوهشگاه علوم انسانی
LEAD_AUTHOR
آیدی، دن (1386). «هنر و تکنولوژی»، در فلسفة تکنولوژی، ترجمة شاپور اعتماد، تهران: مرکز.
1
بوکر، ریچارد و ارل بویسن (1388). نانوفناوری برای همه، ترجمة فریبا شریفی و همکاران، تهران: دیبایه.
2
مککنزی، دونالد (1386). «مارکس و ماشین: بررسی انتقادی نظریة جبریت تکنولوژیک»، فلسفة تکنولوژی، ترجمة اعتماد، تهران: مرکز.
3
هایدگر، مارتین (1386 الف). «پرسش از تکنولوژی»، فلسفة تکنولوژی، ترجمة اعتماد، تهران: مرکز.
4
هایدگر، مارتین (1386 ب). «معماری قدیم و جدید: بناکردن، سکونتکردن، فکرکردن»، فلسفة تکنولوژی، ترجمة اعتماد، تهران: مرکز.
5
Bunge, Mario (2003). ‘philosophical inputs and outputs of technology’, In philosophy of technology: the technological condition: an anthology, Robert C. Scharff and Val Dusek (eds.), Oxford, UK: Blackwell.
6
Bunnin, Nicholas & Yu Jiyuan (2004). The Blackwell Dictionary of Western Philosophy, Blackwell.
7
Crow, Michael M. & Daniel Sarewitz (2000). Nanotechnology and Societal Transformation, Columbia University.
8
Drexler, K. E. (1990). Engines of Creation, New York: Random House.
9
Dreyfus, Hubert L. & Charles Spinosa (2003). ‘Heidegger and Borgmann on How to Affirm Technology’, In philosophy of technology: the technological condition: an anthology, Robert C. Scharff and Val Dusek (eds.), Oxford, UK: Blackwell.
10
Ellul, Jacques (2003). ‘On The Aims Of a Philosophy Of Technology’, In philosophy of technology: the technological condition: an anthology, Robert C. Scharff and Val Dusek (eds.), Oxford, UK: Blackwell.
11
Feenberg, Andrew (2003). ‘Critical Evaluation of Heidegger and Borgmann’, In philosophy of technology: the technological condition: an anthology, Robert C. Scharff and Val Dusek (eds.), Oxford, UK: Blackwell.
12
Hunt, Geoffrey & Michael D. Mehta (2005). Nanotechnology: Risk, Ethics and Law, London: Earthscan.
13
Jonas, Hans (2003). ‘Toward a Philosophy of Technology’, In philosophy of technology: the technological condition: an anthology, Robert C. Scharff and Val Dusek (eds.), Oxford, UK: Blackwell.
14
Phaal R., Farrukh C.J.P., & Probert D. R. (2001). ‘A framework for supporting the management of technological innovation’, at the Conference of the Future of. Innovation Studies, Eindhoven University of Technology, the Netherlands.
15
ORIGINAL_ARTICLE
نقد علمشناسی کوهن از منظر فایرابند1
کوهن و فایرابند از فیلسوفان علمی هستند که در بسیاری از جهات، دیدگاههای نزدیک و بعضاً مشترکی دارند. این دو فیلسوف به عقلانیتی آفاقی و جهانشمول باور ندارند؛ از این رو در عرف ادبیات فلسفی، دیدگاههای آنان را نسبیگرایانه تلقی میکنند. هر دو، از فیلسوفان نیمة دوم قرن بیستم هستند و واکنشی به جریانهای پوزیتیویستی و نگتیویستی محسوب میشوند. این اندازه، شباهت و نزدیکی، این پرسش را در ذهن برمیانگیزد که اختلاف نظر و تفاوت آرای این دو، در کجاست. در این مقاله میکوشیم تا با مروری گذرا بر دیدگاههای آنان، انتقاداتی را که فایرابند به علمشناسیِ کوهن دانسته است، بررسی کنیم. ازجملة این نقدها، میتوان به موارد زیر اشاره کرد: نقد بر رویکرد ایدئولوژیک کوهن نسبت به تاریخ؛ گسترة قیاسناپذیریِ او؛ ابهام در توصیفی یا تجویزی بودن دیدگاههایش؛ گذر ناموجه از پایداری به کثرت؛ ناکامی در تمایز حیطة علم و غیر علم با جعل هویات نظری مانند پارادایم و علم عادی؛ و درنهایت، ذبح انسان آزاد در خفقان علم عادی
https://philosophy.ihcs.ac.ir/article_1352_ed3232d418c8e5615507f63e222233ae.pdf
2015-02-20
59
74
کوهن
فایرابند
قیاسناپذیری
اصل کثرت
اصل پایداری
پارادایم
علم عادی
انسان آزاد
علی
عزیزی
sina.azizi68@gmail.com
1
دانشجوی کارشناسی ارشد فلسفة علم، دانشگاه شریف
LEAD_AUTHOR
مصطفی
تقوی
taghavi11@yahoo.com
2
استادیار و هیئت علمی گروه فلسفة علم، دانشگاه شریف
AUTHOR
چالمرز، آلن (1378). چیستی علم: درآمدی بر مکاتب علمشناسی فلسفی، ترجمة سعید زیباکلام. تهران: سمت.
1
کوهن، تامس (1389). ساختار انقلابهای علمی، ترجمة سعید زیباکلام، تهران: سمت.
2
Feyerabend, P. (1970). ‘Consolations for the Specialist’, In: I. Lakatos, & A. Musgrave (eds.), Criticism and the Growth of Knowledge. Cambridge: Cambridge University Press.
3
Feyerabend, P. (1975). Against Method: Outline of an Anarchistic Theory of Knowledge, London: New Left Books.
4
Feyerabend, P. (1977). ‘Changing Patterns of Reconstructio’, British Journal for the Philosophy of Science, 28. Feyerabend, P. (1978). Science in a Free Society, London: New Left Books.
5
Feyerabend, P. (1981 a). Problems of Empiricism (Philosophical Papers vol. 2), Cambridge: Cambridge University Press.
6
Feyerabend, P. (1981 b). Realism, Rationalism & Scientific Method (Philosophical Papers vol. 1), Cambridge: Cambridge University Press.
7
Feyerabend, P. (1987). Farewell to Reason, London: Verso.
8
Feyerabend, P. (ed.). (1993). Against Method, London: Verso.
9
Feyerabend, P. (1995). Killing Time: The Autobiography of Paul Feyerabend, Chicago: The University of Chicago Press.
10
Feyerabend, P. (1999 a). Conquest of Abundance: A Tale of Abstraction Versus the Richness of Being, Chicago: University of Chicago Press.
11
Feyerabend, P. (1999 b). ‘How to Defend Society Against Science’, In J. Preston (eds.), Knowledge, Science and Relativism, Cambridge: Cambridge University Press.
12
Feyerabend, P. (1999 c). Knowledge, Science and Relativism (Philosophical Papers vol. 3), Cambridge: Cambridge University Press.
13
Hoyningen-Huene, P. (2006). ‘More letters by Paul Feyerabend to Thomas S. Kuhn on Proto-Structure’, Studies in History and Philosophy of Science, Vol. 37, No. 4.
14
Hoyningen-Huene, P. (1995). ‘Two Letters of Paul Feyerabend to Thomas S. Kuhn on a Draft of The Structure of Scientific Revolutions’, Studies in History and Philosophy of Science, 26.
15
Hoyningen-Huene, P. (2000). Paul Feyerabend and Thomas Kuhn, In: J. Preston, &G. Munevar, & D. Lamb (eds.), The Worst Enemy of Science? Essays in Memory of Feyerabend, New York: Oxford University Press.
16
Kuhn, T. (1996). The Structure of Scientific Revolutions, Chicago and London: The University of Chicago Press.
17
Preston, J., Munevar, G., & Lamb, D. (eds.) (2000). The Worst Enemy of Science? Essays in Memory of Paul Feyerabend, USA: Oxford University Press.
18
http://en.wikipedia.org/wiki/John_Dillinger
19
ORIGINAL_ARTICLE
تأثیر قواعد فلسفی بر طب سینوی
در علمشناسی سینوی، طب به عنوان یکی از شاخههای فرعی حکمت طبیعی مطرح بوده است. طب سینوی عمیقاً متأثر از فلسفة ابنسیناست. وی به عنوان طبیبی فیلسوف، در سراسر کتب طبیاش از یافتههای فلسفی خود استفاده کرده است. همچنین در مواضع متعددی از کتاب قانون، طبیب را از ورود به مباحث و مسائل فلسفی برحذر داشته و جایگاه اثبات آنها را در فلسفه میداند. این نشاندهندة آن است که او ضمن توجه به جدایی مسائل فلسفی و طبی، طب را هرگز از مبانی فلسفی بینیاز نمیدانسته است و آن را به مثابة علم جزئی تحت سیطرۀ علم کلی به نام فلسفه قلمداد کرده است. در این مقاله سعی شده است ضمن بررسی جایگاه علم طب در علمشناسی ابنسینا و تبیین نیازمندی طب به فلسفه، به تعدادی از قواعد فلسفی که در طب سینوی استفاده شدهاند اشاره شود.
https://philosophy.ihcs.ac.ir/article_1353_949cf987ade53e7379a3f92f1fe4f0ef.pdf
2015-02-20
75
91
طب سینوی
مبانی فلسفی
قواعد فلسفی
تأثیر
طبقهبندی علوم
احسان
کردی
e.kordi@ardakan.ac.ir
1
دکتری فلسفة تطبیقی، دانشگاه شهید مطهری
LEAD_AUTHOR
ابراهیمی دینانی، غلامحسین (1380). قواعد کلی فلسفی در فلسفة اسلامی، ج 1، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
1
ابن ابى اصیبعه (2001). عیون الأنباء فی طبقات الأطباء، ج 1، تصحیح عامر النجار، قاهره: الهیئه المصریه العامه للکتاب.
2
ابنرشد (1415 ق). شرح ابنرشد لأرجوزة ابن سینا فی الطب، تصحیح عمار جمعى طالبى، دوحه: جامعة قطر.
3
ابنسینا (1385 الف). الاهیات من کتاب الشفا، تحقیق حسن حسنزاده آملی، قم: مؤسسة بوستان کتاب.
4
ابنسینا (1326 ق). تسع رسائل فی الحکمه و الطبیعیات (الرساله الخامسه: فی اقسام العلوم العقلیه)، قاهره: دارالعرب.
5
ابنسینا (1366). قانون در طب، ترجمة عبدالرحمن شرفکندی، ج 2 و 3، تهران: سروش.
6
ابنسینا (1383). اشارات و تنبیهات، با شرح خواجه نصیرالدین طوسی و قطب رازی، جزء سوم، ج 3، قم: نشر البلاغه.
7
ابنسینا (1405 ق). الشفاء (الطبیعیات)، تصحیح سعید زاید، ج 3، قم: کتابخانة حضرت آیتالله العظمى مرعشى نجفى.
8
ابنسینا (1426 ق). القانون فی الطب، ج 1، بیروت: دار احیا التراث العربی.
9
ابنسینا (1363). المبدأ و المعاد، به اهتمام عبدالله نورانى، تهران: مؤسسة مطالعات اسلامى.
10
ابنسینا (1385 ب). النفس من کتاب الشفا، تحقیق حسن حسنزاده آملی، قم: بوستان کتاب.
11
ابنسینا (1386). قانون در طب، تحقیق و ترجمة علیرضا مسعودی، کاشان: مرسل.
12
ابن هندو (1368). مفتاح الطب و منهاج الطلاب، به اهتمام مهدی محقق و محمدتقی دانشپژوه، تهران: مؤسسة مطالعات اسلامى دانشگاه مک گیل.
13
اهوازی، علی بن عباس (1388). کامل الصناعه الطبیه، ترجمة سید محمدخالد غفاری، مقدمة مهدی محقق، ج 2، تهران: مؤسسة مطالعات اسلامی دانشگاه تهران و مک گیل.
14
سعادت مصطفوی، سید حسن (1391). شرح اشارات و تنبیهات (نمط سوم)، تهران: دانشگاه امام صادق.
15
شهگلی، احمد (1392). تأثیر مبانی فلسفی و جهانبینی ابنسینا بر طب سینوی، روششناسی علوم انسانی، ش 74 - 75.
16
شیرازی، سید رضی، درسهای شرح منظومة حکیم سبزواری، ج 1، تهران: حکمت، چاپ اول، 1383.
17
صدرالدین شیرازی (1382). شرح و تعلیقه بر الهیات شفا، تصحیح و تحقیق: نجفقلی حبیبی، ج 1، تهران: بنیاد حکمت اسلامی صدرا.
18
طباطبایی، محمدحسین (1424 ق). نهایه الحکمه، تحقیق و تعلیق: عباسعلی زارعی، قم: مؤسسة نشر اسلامی.
19
عقیلی خراسانی، محمد حسین (1385). خلاصه الحکمه، تصحیح اسماعیل ناظم، ج 1، قم: اسماعیلیان.
20
قطبالدین شیرازی، محمود (1387). رسالة «فی بیان الحاجة الی الطبّ و الأطبّاء و وصایاهم» محمد فؤاد الذاکری، مؤسسة مطالعات تاریخ پزشکی طب اسلامی و مکمل دانشگاه علوم پزشکی ایران.
21
مصباح یزدی، محمدتقی (1391). شرح الهیات شفا، ج 1، تحقیق و نگارش: محمدباقر ملکیان، قم: مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
22
میرزا حسین همدانی (1386). برهان رسا: بازنویسی کتاب مقامع رشیق لمنکری طب العتیق، تصحیح دکتر حسین رضاییزاده، دکتر طیبه طاهریپناه، تهران: نشر شهر.
23
ناظم، اسماعیل (1387). طب و فلسفة علوم طبیعی، مؤسسة مطالعات تاریخ پزشکی طب اسلامی و مکمل دانشگاه علوم پزشکی ایران.
24
ناظم، اسماعیل (1391). طبیعت در پزشکی ایرانی، تهران: المعی.
25
نصر، سیدحسین (1377). نظر متفکران اسلامی دربارة طبیعت، تهران: خوارزمی.
26
ORIGINAL_ARTICLE
پیوند فلسفه و فیزیک در اندیشة کمپبل
کیت کمپبل از زمرة فیلسوفان ساختارگرا و پدیدارگرایی است که ساختار هستیشناختی اعیان خارجی را صرفاً بر مبنای اوصاف تبیین کرده است. از آنجا که اوصاف مورد نظر کمپبل، هستندههایی جزئی، منفرد و غیر قابل مشارکت در اعیان کثیر هستند و از سوی دیگر، به مثابة آجرهای اولیة جهان خارج معرفی شدهاند، دیدگاههای وی از سوی برخی از فیزیکدانان معاصر حمایت شده است. این نوشتار درصدد است پس از معرفی مفهوم اعراض فردی و نظریة کلاف اعراض فردی، قرابت و تفاوت این اندیشه با دیدگاه فیزیکدانان معاصر در خصوص زیراتمیها و میدانها را ذکر کرده و نادرستی این نظریه در کیفیت خواندن زیراتمیها و میدانها و تبیین ساختار اعیان خارجی بر حسب صرف اوصاف را متذکر شود
https://philosophy.ihcs.ac.ir/article_1354_e901a2f36fe11a0d14858ab1f39354a5.pdf
2015-02-20
93
106
کیفیت
عرض فردی
اعیان خارجی
نظریة اعراض فردی
زیراتمیها
میدانها
رضا
ماحوزی
mahoozi.reza@gmail.com
1
استادیار گروه فلسفه، پژوهشکدة مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم
LEAD_AUTHOR
ماحوزی، رضا (1391). مفهوم جوهر در متافیزیک تحلیلی معاصر، تهران: انتشارات بنیاد حکمت اسلامی صدرا.
1
ماحوزی، رضا (1390 الف). «نقدی بر نظریة اعراض فردی به مثابة بدیلی برای نظریة کلاسیک»، تهران: خردنامة صدرا، ش 69.
2
ماحوزی، رضا (1390 ب). «تحلیل فیلسوفان تحلیلی از فردیت و هویت شیء در نظریة جزئیهای برهنه»، تهران: شناخت، دانشگاه شهید بهشتی، ش 7، پیاپی 1/ 65.
3
Campbell, K. (1990). Abstract Particulars, Oxford: Basil Blackwell.
4
Campbell, K. (1983). ‘Abstract Particulars and the Philosophy of Mind’, Australasian Journal of Philosophy, 61.
5
Campbell, K. (1987). ‘A Fourth Versions of the Bundle Theory’, Philosophical Studies.
6
Casullo, Albert. ‘The Contingent Identity of Particulars and Universals’, Mind, Vol. XCIII.
7
Denkel, A. (1996). Object and Property, Cambridge University press.
8
Kim, H. J. (2000). On Trope Theory, Iowa: University of Iowa.
9
Levinson, Jerrald (2006). Why There Are No Tropes, Philosophy; The Royal Institute of Philosophy, Vol. 81, No. 318.
10
Loux, M. J. (1998). Metaphysics, A Contemporary Introduction, Rutledge.
11
Simons, Peter (1994). ‘Particulars in Particular Clothing: Three Trope Theories of Substance’, Philosophy and Phenomenology Research, 54.
12
Williams, D. C. (1931). ‘The Nature of Universals and Abstractions’, The Monist. 41.
13
Williams, D. C. (1953). ‘On the Elements of Being’, Review of Metaphysics, Vol. 7, No. 2, cited from Thomas, Charles C. (1966). Principles of Empirical Realism, Springfield.
14
‘Tropes’, in Stanford Encyclopedia of Philosophy /plato.stanford.edu/.
15
ORIGINAL_ARTICLE
کاربستِ «کاربست» و حل سه مشکل در نظریة ارجاع کریپکی
در نظریة ارجاع سول کریپکی حداقل سه مشکل وجود دارد؛ 1. ارجاعدهیِ متفاوت اسامی خاص در جهانهای ممکن مختلف؛ 2. تغییر مرجع؛ و 3. خطاناپذیری ارجاعی ترمهای نظری. در این مقاله ابتدا این سه مشکل را طرح میکنیم سپس بیان میکنیم که چگونه خود کریپکی با توسل به مفهوم «کاربست» مشکل اول را حل کرده است و پس از آن چگونگی حلشدن مشکل دوم و سوم را با استفاده از همین روش توضیح میدهیم. علاوه بر این در قسمتی از مقاله به تز مثلثبندی دیویدسون رجوع میکنیم و از طریق آن نشان میدهیم که وجود جامعة زبانی برای تعیّن مرجع لازم است
https://philosophy.ihcs.ac.ir/article_1355_30212837947dcece8448e85f405f4561.pdf
2015-02-20
107
121
کاربست
نظریة ارجاع کریپکی
جهانهای ممکن
مثلثبندی
نشانگر صلب
ترمهای نظری
نامگذاری اولیه
حسین
نصراللهی
h.nasrolahi@gmail.com
1
دانشجوی ارشد فلسفة علم، دانشگاه امیرکبیر
LEAD_AUTHOR
مرتضی
صداقت آهنگری حسینزاده
mortezasedaghat@aut.ac.ir
2
استادیار گروه مدیریت، علم و فناوری، دانشگاه امیرکبیر
AUTHOR
منابع
1
Davidson, D. (1991). ‘Epistemology Externalized’, Dialectica, 45.
2
Davidson, D. (1992). ‘The Second Person’, in his Subjective, Intersubjective, Objective, Oxford: Clarendon Press.
3
Davidson, D. (1997). ‘The Emergence of Thought’, in his Subjective, Intersubjective, Objective, Oxford: Clarendon Pres, 1997.
4
Evans, G. (1985). Collected papers, Oxford: Clarendon Press.
5
Frege, G. (1997). ‘On Sinn and Bedeutung’, in Beaney, M. (ed.) The Frege Reader, Oxford: Blackwell.
6
Kripke, S. (1980). Naming and Necessity, Oxford: Oxford University Press.
7
Kroon, F. (1985). ‘Theoretical Terms and the Causal Theory of Reference’, Australasian Journal of Philosophy, Vol. 63, No. 2.
8
Kroon, F. (2011). ‘Theory dependence, warranted reference and the epistemic dimensions of realism’, European Journal of Philosophy of Science, 1.
9
Nola, R. (1980). ‘Fixing the Reference of Theoretical Terms’, Philosophy of Science, Vol. 47, No. 4.
10
Psillos, S. (2012). Perception, Realism and the Problem of Reference, Cambridge.
11
Russell, B. (1956). ‘On Denoting’, in Russell, B. Logic and Knowledge, R. Marsh (ed), London: Routledge.
12
Searle, J. (1985). ‘Proper Names’, Mind, 67.
13
Sedaghat, M. (2013). ‘How Might A Davidsonian Rescue the Normativity of Meaning?’, Filozofia Nauki, Vol. 82, No. 2.
14