فلسفة علم کوهن را آغاز دورة پساپوزیتیویستی دانستهاند. در این نوشتار با مرور نقدهای کوهن بر تجربهگرایی خواهیم دید او در این نقدها با تضعیف نقش معرفتی و توجیهی تجربه باعث تقویت نسبیگرایی و بسط آن به حوزة علوم طبیعی میشود. با اینکه کوهن نقدهایی جدی بر حلقة وین دارد، اما همزمان برخی از اصول پوزیتیویستی آنها را حفظ میکند؛ ...
بیشتر
فلسفة علم کوهن را آغاز دورة پساپوزیتیویستی دانستهاند. در این نوشتار با مرور نقدهای کوهن بر تجربهگرایی خواهیم دید او در این نقدها با تضعیف نقش معرفتی و توجیهی تجربه باعث تقویت نسبیگرایی و بسط آن به حوزة علوم طبیعی میشود. با اینکه کوهن نقدهایی جدی بر حلقة وین دارد، اما همزمان برخی از اصول پوزیتیویستی آنها را حفظ میکند؛ لذا برخی از مفسران کوهن نسبیگرایی را نتیجة منطقی اصول پوزیتیویستی میدانند و بر این اساس دیدگاه کوهن را تداوم پوزیتیویسم معرفی میکنند. از نظر آنها کوهن با مبانی اندیشة حلقة وین موافق است و صرفاً برای حل پارهای از ناسازگاریها آن را بازسازی میکند. شواهد این ادعا را در پایان این نوشتار بررسی خواهیم کرد.
کوهن و فایرابند از فیلسوفان علمی هستند که در بسیاری از جهات، دیدگاههای نزدیک و بعضاً مشترکی دارند. این دو فیلسوف به عقلانیتی آفاقی و جهانشمول باور ندارند؛ از این رو در عرف ادبیات فلسفی، دیدگاههای آنان را نسبیگرایانه تلقی میکنند. هر دو، از فیلسوفان نیمة دوم قرن بیستم هستند و واکنشی به جریانهای پوزیتیویستی و نگتیویستی محسوب ...
بیشتر
کوهن و فایرابند از فیلسوفان علمی هستند که در بسیاری از جهات، دیدگاههای نزدیک و بعضاً مشترکی دارند. این دو فیلسوف به عقلانیتی آفاقی و جهانشمول باور ندارند؛ از این رو در عرف ادبیات فلسفی، دیدگاههای آنان را نسبیگرایانه تلقی میکنند. هر دو، از فیلسوفان نیمة دوم قرن بیستم هستند و واکنشی به جریانهای پوزیتیویستی و نگتیویستی محسوب میشوند. این اندازه، شباهت و نزدیکی، این پرسش را در ذهن برمیانگیزد که اختلاف نظر و تفاوت آرای این دو، در کجاست. در این مقاله میکوشیم تا با مروری گذرا بر دیدگاههای آنان، انتقاداتی را که فایرابند به علمشناسیِ کوهن دانسته است، بررسی کنیم. ازجملة این نقدها، میتوان به موارد زیر اشاره کرد: نقد بر رویکرد ایدئولوژیک کوهن نسبت به تاریخ؛ گسترة قیاسناپذیریِ او؛ ابهام در توصیفی یا تجویزی بودن دیدگاههایش؛ گذر ناموجه از پایداری به کثرت؛ ناکامی در تمایز حیطة علم و غیر علم با جعل هویات نظری مانند پارادایم و علم عادی؛ و درنهایت، ذبح انسان آزاد در خفقان علم عادی