مجید بیدارمغز؛ مرتضی صداقت آهنگری حسینزاده
دوره 4، شماره 7 ، فروردین 1393، ، صفحه 21-51
چکیده
دیدگاهی که میگوید مشاهدات فاعل شناسا، وابسته به شبکة بینشی معرفتی وی، انعطافپذیر بوده و از آموزشها، تربیتها و انتظارات او متأثر است دیرزمانی است که جایگاه ویژهای را در مباحث فلسفة علم به خود اختصاص داده است. در برابر این دیدگاه، اعتقاد به وجود لایهای نفوذناپذیر از مشاهدات مطرح است که از صلبیت و خلوص برخوردار بوده، ساختار ...
بیشتر
دیدگاهی که میگوید مشاهدات فاعل شناسا، وابسته به شبکة بینشی معرفتی وی، انعطافپذیر بوده و از آموزشها، تربیتها و انتظارات او متأثر است دیرزمانی است که جایگاه ویژهای را در مباحث فلسفة علم به خود اختصاص داده است. در برابر این دیدگاه، اعتقاد به وجود لایهای نفوذناپذیر از مشاهدات مطرح است که از صلبیت و خلوص برخوردار بوده، ساختار تربیتی و معرفتی مشاهدهگر تأثیری در آن ندارد. در این مقاله تلاش خواهیم کرد تا بر اساس نظریات دو تن از فلاسفة علم معاصر، چرچلند و فودور، که بهترتیب از شاخصترین مدافعان دیدگاههای مذکورند، نظریهباری مشاهدات را مورد ارزیابی قرار دهیم و درنهایت، دیدگاهی آشتیجویانه مبتنی بر ادراک تشکیکی ـ لایهای ارائه کنیم؛ دیدگاهی که ضمن قبول صلبیت در مرتبة حس، به ادراکی فربهپذیر و انعطافی پس از حس و پیوستة با آن قائل است و نیازی نمیبیند که اختلاف در گزارشات و قضاوتهای مشاهدتی را با انعطافپذیری حواس فاعل شناسا توجیه کند.