محمد بن موسی خوارزمی ریاضیدان بلندآوازة ایرانی در قرن سوم هجری علمی را برای نخستینبار صورتبندی و تدوین کرد که خود آن را «جبر و مقابله» نامید؛ علمی که تمام شرایط یک دانش واقعی را داشت، یعنی همانکه اروپاییان از آن به «ساینس» تعبیر میکنند.
این ریاضیدان با استفاده از این دانش نوپا توانست همة معادلات ...
بیشتر
محمد بن موسی خوارزمی ریاضیدان بلندآوازة ایرانی در قرن سوم هجری علمی را برای نخستینبار صورتبندی و تدوین کرد که خود آن را «جبر و مقابله» نامید؛ علمی که تمام شرایط یک دانش واقعی را داشت، یعنی همانکه اروپاییان از آن به «ساینس» تعبیر میکنند.
این ریاضیدان با استفاده از این دانش نوپا توانست همة معادلات درجه دوم زمانش را حل و راه را برای حل معادلات درجة بالاتر هموار کند.
بر اساس الواح بابلی و آثار برجایمانده از محاسبهگران هندی در عهد باستان، مردمان بابل و هند به حل حالات خاصی از معادلات درجه دوم موفق شده بودند، اما آنها راه حلهای خود را فقط به صورت دستور ارائه کردند؛ یعنی این راه حلها، که برای رفع نیازهای زندگی روزمرة آنان ارائه شده بودند و نه به منظور گسترش دانش ریاضی، فاقد براهین علمی بودند. ابتکار خوارزمی در آن است که وی نخست همة معادلات درجه دوم شناختهشدة زمانش را بررسی میکند؛ در مرحلة دوم روش حل هریک از آنها را ارائه میدهد؛ سرانجام در مرحلة سوم، این روشها را با کمک علم هندسه اثبات میکند؛ مؤلفههایی که درمجموع علم جدیدی به نام «جبر» را تشکیل میدهند. این علم، که از طریق ترجمههای لاتینی کتاب خوارزمی در قرون وسطی به اروپا راه یافت، هم در قرون وسطی و هم در عصر رنسانس تحول بزرگی در علم ریاضیات را موجب شد، چنانکه در قرن شانزدهم میلادی تارتاگلیا و کاردان، ریاضیدانان ایتالیایی که با ترجمة لاتینی جبر و مقابله، آشنا بودند روش این ریاضیدان ایرانی را برای حل معادلة درجه سوم تعمیم دادند و بدینترتیب گام دیگری در گسترش ریاضیات برداشتند.
در این مقاله کوشیدهایم چگونگی تکوین علم جبر را نشان دهیم و تأثیر آن را در اروپا بررسی کنیم.