سید سعید میراحمدی؛ سید امیر سخاوتیان؛ مجید محسنزاده گنجی
چکیده
از آنجا که ارسطو امکان وجود فضایی مستقل از اجسام (فضای مطلق) را نفی کرده است، بنابراین روشن است که به عقیده وی، حرکت نسبت به فضای مطلق (حرکت مطلق) امری غیرممکن است. اما آیا ارسطو توانسته است بدون استفاده از مفاهیم فضا و حرکت مطلق، تبیینی سازگار از حرکت ارائه کند—آن چه که در نظریه نسبیت عام نیز محقق نشده است؟ آیا تبیین ارائه شده از سوی ...
بیشتر
از آنجا که ارسطو امکان وجود فضایی مستقل از اجسام (فضای مطلق) را نفی کرده است، بنابراین روشن است که به عقیده وی، حرکت نسبت به فضای مطلق (حرکت مطلق) امری غیرممکن است. اما آیا ارسطو توانسته است بدون استفاده از مفاهیم فضا و حرکت مطلق، تبیینی سازگار از حرکت ارائه کند—آن چه که در نظریه نسبیت عام نیز محقق نشده است؟ آیا تبیین ارائه شده از سوی وی برای حرکت با اصل ماخ (نسبی بودن حرکت) سازگار است؟ جهت پاسخ به این پرسشها ضرورت دارد تا نسبت نظریۀ ارسطو با اصل ماخ بررسی گردد. این نوشتار نشان میدهد که تبیین ارسطو از «حرکت»، اصل ماخ را ارضا نمیکند. به علاوه، روشن میشود که علیرغم تلاش ارسطو جهت حذف مفاهیم فضا و حرکت مطلق از فیزیک، نظریه ایشان به طور کامل عاری از این مفاهیم نیست. به عبارت دیگر، نشان داده میشود که نظریة ارسطو در تبیین حرکت وضعی (چرخشی)، دچار ناسازگاریِ درونی است. پژوهش حاضر، دادهها را به صورت کتابخانهای جمعآوری و به صورت توصیفی-تحلیلی بررسی مینماید.
غلامحسین مقدم حیدری؛ فائزه اسکندری
چکیده
چکیده:حرکت، مبدا اساسیِ طبیعیات ابنباجه(1098-1138) است که بر تمامی دیدگاههای طبیعی وی خصوصا ترکیب موجودات از ماده و صورت و علل چهارگانه تاثیر گذاشته است. این امر سبب شده تا شناسایی عوامل موثر در حرکت اجسام طبیعی در مکانیک ابنباجهای نقش برجستهای ایفا کند. مهمترین عامل حرکت از نظر او متمرکز بر «صورت» و تغییر آن در هنگام ...
بیشتر
چکیده:حرکت، مبدا اساسیِ طبیعیات ابنباجه(1098-1138) است که بر تمامی دیدگاههای طبیعی وی خصوصا ترکیب موجودات از ماده و صورت و علل چهارگانه تاثیر گذاشته است. این امر سبب شده تا شناسایی عوامل موثر در حرکت اجسام طبیعی در مکانیک ابنباجهای نقش برجستهای ایفا کند. مهمترین عامل حرکت از نظر او متمرکز بر «صورت» و تغییر آن در هنگام جابجایی است. در مقالهی حاضر مفهوم صورت نزد ابنباجه و تاثیر آن بر حرکت طبیعی اجسام بررسی خواهد شد. استدلالهای ابنباجه در مبحث «صورت» و مفاهیم مرتبط با آن علاوه بر تاثیر از آرای ارسطو، به واسطهی عقلگرا بودن وی همواره از اندیشههای افلاطون و فارابی نیز بهره گرفته است. وی به تاثیر از فارابی، نقش صورتی معقول و مجرد از ماده(عقل فعال) را در عالم مافوق قمر و حرکت اجرام سماوی و به تبع آن در حرکت اجسام زمینی موثر دانسته است. این دیدگاه در استدلال او پیرامون تمایز محرک از متحرک در حرکت خودبه خودیِ اجسام طبیعی نیز تاثیرگذار بوده است.
فرزانه قدمیاری؛ حسین کلباسی اشتری
دوره 5، شماره 10 ، مهر 1394، ، صفحه 97-111
چکیده
واکاوی مفهوم ماند بهعنوان قانون اول حرکت در فیزیک کلاسیک که تبیین حرکت بر اساس آن استوارشده و همچنین دو بستر فیزیک ارسطویی و فیزیک کلاسیک بهعنوان دو جریان فکری مهم که صدها سال نظریات غالب بودهاند، اهمیت ویژهای بهعنوان این مقاله میدهد. در این مقاله امکان طرح و بررسی مفهوم ماند در فیزیک ارسطویی مورد پرسش و تحلیل قرار گرفته ...
بیشتر
واکاوی مفهوم ماند بهعنوان قانون اول حرکت در فیزیک کلاسیک که تبیین حرکت بر اساس آن استوارشده و همچنین دو بستر فیزیک ارسطویی و فیزیک کلاسیک بهعنوان دو جریان فکری مهم که صدها سال نظریات غالب بودهاند، اهمیت ویژهای بهعنوان این مقاله میدهد. در این مقاله امکان طرح و بررسی مفهوم ماند در فیزیک ارسطویی مورد پرسش و تحلیل قرار گرفته است. نویسندگان پس از تعریف مفهوم ماند در فیزیک کلاسیک و استخراج کلیدواژههای نزدیک به مفهوم ماند در فیزیک ارسطویی، مؤلفههای این مفهوم در هر دو بستر را تفکیک و بهصورت تطبیقی در کنار یکدیگر تحلیل و بررسی کردهاند. ذکر این نکته لازم است که همواره امکان نسبت دادن و تطبیق مؤلفههای دو بستر به یکدیگر مورد توجه بوده است. یافتههای این تحقیق حاکی از آن است که ارسطو در ذیل مفاهیمی مانند حرکت طبیعی، حرکت قسری و ... بهطور ضمنی به مفهوم ماند توجه داشته است.