هادی صمدی
چکیده
این مقاله دفاعیهای تکاملی از پزشکی مبتنی بر شواهد به عنوان رویکردی به پزشکی است که مبنای اصلی مداخلات درمانی را پژوهشهای نشر یافته در نشریات معتبر پزشکی در نظر میگیرد. در این رویکرد از تجربههای شخصی، شهود پزشک، و تبیینهای مکانیکی برای انجام مداخلات پزشکی تأکیدزدایی میشود. از زمان رواج پزشکی مبتنی بر شواهد نقدهای زیادی ...
بیشتر
این مقاله دفاعیهای تکاملی از پزشکی مبتنی بر شواهد به عنوان رویکردی به پزشکی است که مبنای اصلی مداخلات درمانی را پژوهشهای نشر یافته در نشریات معتبر پزشکی در نظر میگیرد. در این رویکرد از تجربههای شخصی، شهود پزشک، و تبیینهای مکانیکی برای انجام مداخلات پزشکی تأکیدزدایی میشود. از زمان رواج پزشکی مبتنی بر شواهد نقدهای زیادی بر آن وارد شده است. در اینجا به دو مورد اشاره میشود. نخست آنکه بحران تکرارپذیری ابتنای پزشکی بر شواهد نشریافته در نشریات را زیر سوال میبرد. دوم آنکه پزشکی مبتنی بر شواهد بر نوعی تجربهگرایی افراطی مبتنی است در حالیکه نقدهای زیادی به این سنخ تجربهگرایی وارد است. از منظر تکاملی پاسخهایی برای این نقدها عرضه شده است. همچنین خواهیم دید که چگونه میتوان در سایهی این نقدها مبانی نظری پزشکی مبتنی برشواهد را به روزرسانی کرد. در این راستا دفاعی عرضه میشود که در دو هنگام میتوان عقلگرایانه، یعنی با مبنا قرار دادن نظریههای عام پزشکی، کار را به پیش برد: یک. برای ترک اقدام یا نادیده گرفتن هر توصیهی «ظاهرا» بیضرری؛ و دو. به هنگام طرد شواهد زرد. و در انتها اشارهای میشود که هرچند ممکن است که این نادیده گرفتنها در شرایطی از سرعت ورود دادههای جدید به پزشکی بکاهد اما از منظر تکاملی این حد از محافظهکاری برای حفظ اعتبار پزشکی ضروری است.
وحید گرامی؛ محسن جاهد؛ محمود رسولی
چکیده
دو رویکرد اصلی در معرفتشناسی تکاملی وجود دارد: رویکرد تمثیلی یا اسپنسری، رویکرد تحتاللفظی یا داروینی. در رویکرد نخست تلاش برای نشان دادن این است که فرایند رشد فرهنگ و علم، شبیه به فرایند اصلی رشد جانداران در زیستشناسی و بر اساس انتخاب طبیعی است، در حالی که در رویکرد دوم تلاش برای نشان دادن این است که نه تنها رشد و تکامل فیزیکی ...
بیشتر
دو رویکرد اصلی در معرفتشناسی تکاملی وجود دارد: رویکرد تمثیلی یا اسپنسری، رویکرد تحتاللفظی یا داروینی. در رویکرد نخست تلاش برای نشان دادن این است که فرایند رشد فرهنگ و علم، شبیه به فرایند اصلی رشد جانداران در زیستشناسی و بر اساس انتخاب طبیعی است، در حالی که در رویکرد دوم تلاش برای نشان دادن این است که نه تنها رشد و تکامل فیزیکی حیوانات و انسانها، محصول و نتیجه انتخاب طبیعی است، بلکه رشد ساختارهای ذهنی آنها نیز محصولِ انتخاب طبیعی است. پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که آیا مدعا و استدلال های روس در رد رویکرد تمثیلی از قوّت کافی برخوردار است یا نه. اندیشمندان زیادی از این رویکرد حمایت کردهاند، از جمله کارل پوپر، توماس کوهن، استفن تولمین، دونالد کمبل و دیوید هال. روس بر این باور است که اگرچه میان رشد موجودات زنده و رشد معرفت بشری شباهتهایی وجود دارد، لکن تفاوتهای قابل توجهی در پیشرفت و روند تصادفی میان آنها نیز وجود دارد که باعث میشود این رویکرد با شکست روبرو شود. ما در این نوشتار با مدعای روس مبنی بر ناکارآمد بودن معرفتشناسی تمثیلی موافقیم، اما بر این باوریم که استدلالهای وی در نفی دیدگاه پارهای از معتقدان به معرفتشناسی تمثیلی همچون کوهن و کمبل از قوت کافی برخوردار نیست.