زمانی که سوت قطارها، زنگ تلفنها و روشنایی لامپها مجالی برای مردم قرن نوزدهم برای شک دربارۀ علم جدید و فواید فناورانه آن باقی نگذاشته بود، نیچه آن را به چالش کشید. او با نقد این تصور که جهان طبیعت بهگونهای تنظیم شده است که با «قواعد» یا «قوانین» علمی ما مطابقت داشته باشد، اصلیترین بنیان علم جدید را زیر سؤال برد. ...
بیشتر
زمانی که سوت قطارها، زنگ تلفنها و روشنایی لامپها مجالی برای مردم قرن نوزدهم برای شک دربارۀ علم جدید و فواید فناورانه آن باقی نگذاشته بود، نیچه آن را به چالش کشید. او با نقد این تصور که جهان طبیعت بهگونهای تنظیم شده است که با «قواعد» یا «قوانین» علمی ما مطابقت داشته باشد، اصلیترین بنیان علم جدید را زیر سؤال برد. او همچنین با نقد اصل علیّت که برای فهم علمی جهان بسیار ضروری است، نقد خود را عمق بخشید. البته تفاوتهای مهم و ظریفی میان نقد وی از مفاهیم «قانون» و «علیت» در آثار دورۀ اولیه و میانی نیچه و آثار دورۀ نهاییاش وجود دارد. نیچه در لایههای ژرفتری از نقد خود تلاش میکند با کشف پیوندی عمیق میان علم و مابعدالطبیعه، افسانه از کار درآمدنِ «جهان حقیقی» را بیبنیان شدن کل بنای علم جدید جلوه دهد. از این رو، نیچه علم را نیهلیستی میداند و با مقایسۀ علم و الهیات، علم را والاترین صورتِ آرمان زهد و بهترین همدست آن معرفی میکند. البته باید توجه داشت که هدف نیچه نهایتاً نه کنارگذاشتنِ علم و خواستِ حقیقت بهعنوان رانۀ اصلی آن، بلکه تجدید بنای آن بر ستونِ ارزشهای نویی است که به زندگی آری گویند.