مرتضی صداقت آهنگری حسینزاده
دوره 3، شماره 5 ، فروردین 1392، ، صفحه 23-33
چکیده
کرون معتقد است مرجع یک اسم را فقط ارتباط علّی با آن شیء متعین نمیکند، چراکه علیت حاوی نوعی عدم تعین است که برای فرار از آن لازم است بعد شناختی، که از آن به جواز معرفتی یاد میکند، نیز در تعیین مرجع اثر گذارد. دیویدسون بیان مشابهی را در مورد نحوة تعین محتوای باور ادراکی در تز مثلثبندی خود دارد. در این تز او معتقد است فرد علاوهبر ارتباط ...
بیشتر
کرون معتقد است مرجع یک اسم را فقط ارتباط علّی با آن شیء متعین نمیکند، چراکه علیت حاوی نوعی عدم تعین است که برای فرار از آن لازم است بعد شناختی، که از آن به جواز معرفتی یاد میکند، نیز در تعیین مرجع اثر گذارد. دیویدسون بیان مشابهی را در مورد نحوة تعین محتوای باور ادراکی در تز مثلثبندی خود دارد. در این تز او معتقد است فرد علاوهبر ارتباط علّی با محتوای باور ادراکی خود که شیئی خارجی است که علت آن باور در فرد شده است، لازم است از ارتباط کلامی با دیگران نیز جهت تعین محتوای این باور، کمک گیرد. در این مقاله، پس از بیان نظریات کرون و دیویدسون، به بیان مشابهتهای جواز معرفتی در نظریة کرون و ارتباط کلامی در نظریة دیویدسون خواهم پرداخت.