مهدی گلشنی؛ مرتضی خطیری یانه سری
دوره 7، شماره 14 ، اسفند 1396، ، صفحه 105-132
چکیده
بینش اکثر دانشمندان نیمة اول قرن بیستم بر مدار تجربه گرایی بود. آن ها برای تجربه ها و پدیده های مشاهده پذیر اهمیت بسیاری قائل بودند و تنها معیار معتبر برای آنها مشاهده پذیری کمیات بود. اگر چه این نگاه موجب پیشرفت هایی در قرن بیستم شد، اما اشکالات و ایرادات آن باعث شد که برخی از طرفداران این مکتب نیز به نقد آن بپردازند و از آن روی گردان ...
بیشتر
بینش اکثر دانشمندان نیمة اول قرن بیستم بر مدار تجربه گرایی بود. آن ها برای تجربه ها و پدیده های مشاهده پذیر اهمیت بسیاری قائل بودند و تنها معیار معتبر برای آنها مشاهده پذیری کمیات بود. اگر چه این نگاه موجب پیشرفت هایی در قرن بیستم شد، اما اشکالات و ایرادات آن باعث شد که برخی از طرفداران این مکتب نیز به نقد آن بپردازند و از آن روی گردان شوند. در این مقاله دیدگاه های بعضی از فیزیکدانان برجستة معاصر، که خود روزی از طرفداران این مکتب بودند و سپس از آن روی گردان شدند، بررسی میشود. همچنین نظرات برخی از فیزیک دانان بزرگی را که در همان ایام پرشور رشد این مکتب، نکات مهم نقدآمیزی را در ارتباط با آن گوشزد نمودند، متذکر شده ایم،و دلایل تغییر نگاه فیزیکدانان موافق پوزیتیویسم را بر اساس معیارهای متقن منطقی و استدلال های فلسفی بیان کرده ایم. در انتها به نظرات بعضی از فیزیکدانان برجستۀ اخیر که با پوزیتیویسم مخالفت کرده اند و یا به خاطر پرهیز از خداباوری سراغ پوزیتیویسم رفته اند، می پردازیم.
مسعود مطهری نسب؛ محمد بید هندی؛ علیرضا آقا حسینی
دوره 6، شماره 11 ، فروردین 1395، ، صفحه 99-122
چکیده
بازخوانی گفتمان علمی و روش شناسی حاکم بر تمدن اسلامی در دوره های گذشته،به ویژه دوره نوزایی،در ارتباط با شناخت تمدن اسلامی دارای اهمیت راهبردی است.به طور کلی دوره نوزایی تمدن اسلامی به دلیل مواجهه با اندیشه یونانی و کتب ترجمه شده از سایر تمدن ها از لحاظ فکری و علمی دارای ساختاری مجموعه ای است.بر همین اساس در این پژوهش سعی گردیده با مقایسه ...
بیشتر
بازخوانی گفتمان علمی و روش شناسی حاکم بر تمدن اسلامی در دوره های گذشته،به ویژه دوره نوزایی،در ارتباط با شناخت تمدن اسلامی دارای اهمیت راهبردی است.به طور کلی دوره نوزایی تمدن اسلامی به دلیل مواجهه با اندیشه یونانی و کتب ترجمه شده از سایر تمدن ها از لحاظ فکری و علمی دارای ساختاری مجموعه ای است.بر همین اساس در این پژوهش سعی گردیده با مقایسه روش شناسی زکریای رازی و ابونصرفارابی به عنوان دو نمونه بارز دوران نوزایی،مختصات گفتمان علمی دوره نوزایی تمدن اسلامی(قرون سوم و چهارم) مورد بازشناسی قرار گیرد.یافته های این پژوهش حاکی از آنست که زکریای رازی دارای معرفت شناسی واقع گرا و روش شناسی تجربه گرایانه ی محض به سبک اثبات گرایان فعلی است و فارابی دارای معرفت شناسی آرمان گرایانه با تاکید بر عقلانیت استعلایی و دارای روش شناسی ترکیبی و عقلانیت همراه با تجربه است.در نهایت بر اساس یافته های این پژوهش می توان این طور نتیجه گیری نمود که روش شناسی متکثری بر گفتمان علمی دوره نوزایی تمدن اسلامی- ایرانی حاکم بوده است.