مهدی خلیلی
چکیده
این مقاله با اندیشیدن به شان معرفتشناختی ابزارهای علمی به مناقشهی واقعگرایی علمی میپردازد. ادعای اصلی مقاله این است که یک دیدگاه منظرگرایانه و در عین حال واقعگرایانه قادر است نقش ابزارها در علم را توضیح دهد. در این راستا، منظرگرایی ابزاری تعریف، و از آن در برابرِ این سه نقد دفاع میشود: 1- منظرگرایی به نسبیگرایی میانجامد، ...
بیشتر
این مقاله با اندیشیدن به شان معرفتشناختی ابزارهای علمی به مناقشهی واقعگرایی علمی میپردازد. ادعای اصلی مقاله این است که یک دیدگاه منظرگرایانه و در عین حال واقعگرایانه قادر است نقش ابزارها در علم را توضیح دهد. در این راستا، منظرگرایی ابزاری تعریف، و از آن در برابرِ این سه نقد دفاع میشود: 1- منظرگرایی به نسبیگرایی میانجامد، 2- این دیدگاه منظرگرایانه که ابزارها بخشی از واقعیت را بازنمایی میکنند پیشپاافتاده است، 3- این ادعای منظرگرایانه که ابزارها شفاف نیستند یا پیشپاافتاده یا غیرقابلقبول است. در پاسخ، بر اساس مفهوم «قوّت» از نسخهای واقعگرایانه از منظرگرایی دفاع میکنم، و چنین استدلال میکنم که منظرگرایی دلالتهایی جالب توجه برای تکثرِ بازنماییهای علمی و همچنین برای آموزش علم به عموم دارد. به علاوه، توضیح میدهم که دیدگاه (پسا)پدیدارشناختی دربارهی «میانجی» میتواند این ادعا را که ابزارها شفاف نیستند روشن کند.
جواد اکبری تختمشلو؛ مهدی گلشنی
دوره 6، شماره 11 ، فروردین 1395، ، صفحه 1-36
چکیده
ونفراسن از زمان نگارش کتاب تصویر علمی واقعگرایی علمی را به باد انتقاد گرفته و تجربهگرایی برساختی خود را بهعنوان جانشینی مناسب برای آن ارائه کرده است. او با تمسک به این آموزۀ تجربهگرایی که «تجربه یگانه منبع ما برای شناخت جهان است» هر گونه آگاهی از سطح مشاهدهناپذیر جهان طبیعت را ناممکن اعلام میکند. ونفراسن اعتقاد ...
بیشتر
ونفراسن از زمان نگارش کتاب تصویر علمی واقعگرایی علمی را به باد انتقاد گرفته و تجربهگرایی برساختی خود را بهعنوان جانشینی مناسب برای آن ارائه کرده است. او با تمسک به این آموزۀ تجربهگرایی که «تجربه یگانه منبع ما برای شناخت جهان است» هر گونه آگاهی از سطح مشاهدهناپذیر جهان طبیعت را ناممکن اعلام میکند. ونفراسن اعتقاد واقعگراها به صدق (تقریبی) نظریههای علمی را فاقد هر گونه مبنای معرفتی میداند و در این مورد فقط باور به کفایت تجربی این نظریهها را مجاز و معتبر میشمارد. در این مقاله عناصر محوری تجربهگرایی برساختی و نوع تقابل آن با واقعگرایی علمی به بحث، بررسی، و ارزیابی گذاشته میشود. نتیجۀ بررسیهای این مقاله حکایت از آن دارد که نکات و استنادات ونفراسن در رد واقعگرایی و دفاع از مواضع خویش فراهمکنندۀ توجیههای لازم و کافی برای جانشین کردن تجربهگرایی برساختی به جای واقعگرایی علمی نیستند