مریم انصاری بناب؛ علیرضا منصوری
چکیده
در فیزیک برای نمایش هستیشناسی نظریهها ازموجودات ریاضی استفاده میشود. اما تمایزی میان موجودات ریاضی و هستومندهای فیزیکی که ریاضیات به آنها ارجاع میدهد وجود دارد و نادیده گرفتن این تمایز منجر به نتایج عجیب و نادرستی میشود. مقالۀ حاضر به این مسئله میپردازد که در یک تفسیر رئالیستی تابع موج به مثابۀ یک موجود ریاضی، بازنمایی ...
بیشتر
در فیزیک برای نمایش هستیشناسی نظریهها ازموجودات ریاضی استفاده میشود. اما تمایزی میان موجودات ریاضی و هستومندهای فیزیکی که ریاضیات به آنها ارجاع میدهد وجود دارد و نادیده گرفتن این تمایز منجر به نتایج عجیب و نادرستی میشود. مقالۀ حاضر به این مسئله میپردازد که در یک تفسیر رئالیستی تابع موج به مثابۀ یک موجود ریاضی، بازنمایی چه چیزی در واقعیت فیزیکی است. تأکید میشود که عدم تمایز تابع موج به مثابۀ موجودی ریاضی با حالت فیزیکی منجر به این نتیجه عجیب میشود که ابعاد فضای فیزیکی در تناظر مستقیم با ابعاد ریاضی است یا فضای پیکربندی یک فضایِ فیزیکی واقعی است. به علاوه این پیشنهاد ارایه میشود که برای درک شأن هستیشناختی تابع موج نیازمند نظریهای هستیم که بین هستارهای موضعی و حالت کوانتومی ارتباط برقرار کند.
جواد اکبری تختمشلو؛ مهدی گلشنی
دوره 6، شماره 11 ، فروردین 1395، ، صفحه 1-36
چکیده
ونفراسن از زمان نگارش کتاب تصویر علمی واقعگرایی علمی را به باد انتقاد گرفته و تجربهگرایی برساختی خود را بهعنوان جانشینی مناسب برای آن ارائه کرده است. او با تمسک به این آموزۀ تجربهگرایی که «تجربه یگانه منبع ما برای شناخت جهان است» هر گونه آگاهی از سطح مشاهدهناپذیر جهان طبیعت را ناممکن اعلام میکند. ونفراسن اعتقاد ...
بیشتر
ونفراسن از زمان نگارش کتاب تصویر علمی واقعگرایی علمی را به باد انتقاد گرفته و تجربهگرایی برساختی خود را بهعنوان جانشینی مناسب برای آن ارائه کرده است. او با تمسک به این آموزۀ تجربهگرایی که «تجربه یگانه منبع ما برای شناخت جهان است» هر گونه آگاهی از سطح مشاهدهناپذیر جهان طبیعت را ناممکن اعلام میکند. ونفراسن اعتقاد واقعگراها به صدق (تقریبی) نظریههای علمی را فاقد هر گونه مبنای معرفتی میداند و در این مورد فقط باور به کفایت تجربی این نظریهها را مجاز و معتبر میشمارد. در این مقاله عناصر محوری تجربهگرایی برساختی و نوع تقابل آن با واقعگرایی علمی به بحث، بررسی، و ارزیابی گذاشته میشود. نتیجۀ بررسیهای این مقاله حکایت از آن دارد که نکات و استنادات ونفراسن در رد واقعگرایی و دفاع از مواضع خویش فراهمکنندۀ توجیههای لازم و کافی برای جانشین کردن تجربهگرایی برساختی به جای واقعگرایی علمی نیستند