میر سعید موسوی کریمی؛ جهانگیر موذن زاده
دوره 6، شماره 11 ، فروردین 1395، ، صفحه 127-148
چکیده
ون فراسن به عنوان یک تجربهگرا معتقد است "مشاهده" ادراکِ چیزی بدون استفاده از ابزار است. از سویی، بهعنوان یک تجربهگرای برساختی (constructive empiricist)، این شرط را اضافه میکند که اگر هویتی را مشاهدهپذیر مینامیم به طور خودکار به این معنا نیست که در حال حاضر شرایط برای مشاهده آن هویت مهیا باشد. در این راستا وی اقمار سیاره مشتری را هویاتی ...
بیشتر
ون فراسن به عنوان یک تجربهگرا معتقد است "مشاهده" ادراکِ چیزی بدون استفاده از ابزار است. از سویی، بهعنوان یک تجربهگرای برساختی (constructive empiricist)، این شرط را اضافه میکند که اگر هویتی را مشاهدهپذیر مینامیم به طور خودکار به این معنا نیست که در حال حاضر شرایط برای مشاهده آن هویت مهیا باشد. در این راستا وی اقمار سیاره مشتری را هویاتی مشاهدهپذیر و الکترون را هویتی مشاهدهناپذیر دانسته و معتقد است با میکروسکوپ، هویتی به نام "الکترون" را که نظریه اتمی به ما معرفی کرده، نمیبینیم. منتقدین واقعگرای ون فراسن بدون توجه به شرط اخیر با تکیه بر دلائل متعدد و متنوعی، مثالهای فراوانی از جمله سیارات خارج از منظومه شمسی را ذکر میکنند تا ادعا کنند اگر این مثالها را نمونههایی از هویات مشاهدهپذیر بدانیم که ون فراسن هم میداند، پس باید الکترون را نیز هویتی مشاهدهپذیر دانست. در این مقاله، با تکیه بر معیار وجود یا عدم وجود مرجع قابل مشاهده توسط چشم نامسلح در شرایط مناسب، که در باب تمامی مثالهایی که از سوی منتقدین ارائه شده وجود دارد اما در باب الکترون وجود ندارد، نشان میدهیم همانطور که ون فراسن معتقد است باید الکترون را هویتی مشاهدهناپذیر دانست.
سیدمحمدمهدی اعتمادالاسلامی بختیاری؛ میرسعید موسوی کریمی
دوره 5، شماره 10 ، مهر 1394، ، صفحه 1-20
چکیده
برخی فیلسوفان بر این باورند که اصل انتخاب طبیعی اعتمادپذیری فرایندهای باورسازی را تضمین میکند. طبق این دیدگاه، آن دسته از فرایندهای باورسازی که بیشتر باورهای صادق تولید میکنند تا باورهای کاذب، برای تولید مثل و بقای موجود زنده سودمندند و از این رو انتخاب طبیعی آنها را حفظ میکند. استفن استیچ در استدلالی که به «احتیاط بهتر ...
بیشتر
برخی فیلسوفان بر این باورند که اصل انتخاب طبیعی اعتمادپذیری فرایندهای باورسازی را تضمین میکند. طبق این دیدگاه، آن دسته از فرایندهای باورسازی که بیشتر باورهای صادق تولید میکنند تا باورهای کاذب، برای تولید مثل و بقای موجود زنده سودمندند و از این رو انتخاب طبیعی آنها را حفظ میکند. استفن استیچ در استدلالی که به «احتیاط بهتر از پشیمانی است» مشهور است این رویکرد را وامیزند. او نشان میدهد که انتخاب طبیعی دلیل کافی برای اعتمادپذیری فرایندهای باورسازی نیست. از سوی دیگر، کریستفر اِل. استیفنز با ارائة مدلی، وضعیتهایی را مشخص میکند که در آنها انتخاب طبیعی از باورهای صادق حمایت میکند. او معتقد است که این مدل استدلال استیچ را محدود میکند. در این نوشتار نشان میدهیم که مدل استیفنز نمیتواند استدلال «احتیاط بهتر از پشیمانی است» را محدود کند و اساساً تأثیری در مناقشة میان موافقان و مخالفان تبیینِ مبتنی بر نظریة تطور برای اعتمادپذیری فرایندهای باورسازی ندارد.